جان مریم چشماتو وا کن ، منو صدا کنشد هوا سپید ، در اومد خورشیدوقت اون رسید که بریم به صحراآی نازنین مریمجان مریم چشماتو وا کن ، منو صدا کنبشیم روونه ، بریم از خونه ، شونه به شونه ، به یاد اون روزهاآی نازنین مریمباز دوباره صبح شد ، من هنوز بیدارمکاش می خوابیدم ، تو رو خواب می دیدمخوشه غم توی دلم زده جوونه دونه به دونهدل نمی دونه چه کنه با این غمآی نازنین مریمبیا رسید وقت درو ، مال منی از پیشم نروبیا سر کارمون بریم ، درو کنیم گندما روبیا بیا نازنین مریم ، نازنین مریمآی مریم مریم ، ای نازنین مریم
این جمله خط قرمزارو خیلی دوس دارم//انرژی میده//
///ای وای من///تقدیم به بچه های ارشد و ph.D کشاورزی//
پس ما لیسانسا چی!!!!
به ما هیشی نمیدی؟
خو گنا داریم خو
چرا هیشکی مارو دوس نداره![]()
سلاااااااااااااااااااااام
الی جون واردمی شووووووووووووود
جالبهنامه ي نيما به عاليه
نيما يوشيج (علي اسفندياري) رو همه مي شناسن
ديگه نيازي به توضيحات من نيست...
*****
بانو،بانوی بخشنده ی بی نیاز من!
این قناعت تو دل مرا عجب می شکند...
این چیزی نخواستنت و با هر چه که هست ساختنت...
این چشم و دست و زبان توقع نداشتنت و به آن سوی پرچین ها نگاه نکردنت...
کاش کاری می فرمودی دشوار و ناممکن،که من به خاطر تو سهل و ممکنش می کردم...
کاش چیزی می خواستی مطلقا نایاب که من به خاطر تو آن را به دنیا ی یافته ها می آوردم...
کاش می توانستنم هم چون خوب ترین دلقکان جهان تو را سخت و طولانی و عمیق بخندانم...
کاش می توانستم هم چون مهربان ترین مادران رد اشک را از گونه هایت بزدایم....
کاش نامه یی بودم ، حتی یک بار با خوب ترین اخبا...
کاش بالشی بودم ، نرم، برای لحظه های سنگین خستگی هایت...
کاش ای کاش اشاره ای داشتی، امری داشتی،نیازی داشتی،رویای دور و درازی داشتی...
آه که این قناعت تو دل مرا عجب می شکند....![]()