دوستان عزیز زندگی نامه دانشمندان را در این تاپیک بذارید.........
متشکرم.........
متشکرم.........
زندگی نامه دانشمندان........
- شروع کننده موضوع MOJTABA 77
- تاریخ شروع
زندگينامه پلانك
.gif)
ماكس پلانك (1947–1858) ، فيزيكدان آلماني، بنيانگذار تئوري كوانتومي است. تئوري كوانتومي يكي از دو تئوري بزرگ انقلابي فيزيكي قرن بيستم است. (ديگري تئوري نسبيت اينشتين است.) پلانك به خاطر تئوري كوانتومي خود در سال1918 به دريافت جايزه نوبل نايل آمد. او سالها مي‌كوشيد تا نشان دهد كه تئوري او به وسيله فيزيك كلاسيك نيوتن و ماكسول قابل فهم است، اما اين تلاش موفقيت‌آميز نبود. فيزيك كوانتومي از لحاظ اصل موضوع آن با فيزيك مي‌توان گفت كه معادلهمنجر به اعطاي دو جايزه نوبل شده است: يكي به اينشتين كه آن را از جنبه نظري استخراج كرد، و ديگري به ميليكان كه درستي آن را از جنبه آزمايشي ثابت كرد. اين معادله موضوع يك آزمايش براي دوره درسي طرح فيزيك است.
ماكس پلانك (1947–1858) ، فيزيكدان آلماني، بنيانگذار تئوري كوانتومي است. تئوري كوانتومي يكي از دو تئوري بزرگ انقلابي فيزيكي قرن بيستم است. (ديگري تئوري نسبيت اينشتين است.) پلانك به خاطر تئوري كوانتومي خود در سال1918 به دريافت جايزه نوبل نايل آمد. او سالها مي‌كوشيد تا نشان دهد كه تئوري او به وسيله فيزيك كلاسيك نيوتن و ماكسول قابل فهم است، اما اين تلاش موفقيت‌آميز نبود. فيزيك كوانتومي از لحاظ اصل موضوع آن با فيزيك مي‌توان گفت كه معادلهمنجر به اعطاي دو جايزه نوبل شده است: يكي به اينشتين كه آن را از جنبه نظري استخراج كرد، و ديگري به ميليكان كه درستي آن را از جنبه آزمايشي ثابت كرد. اين معادله موضوع يك آزمايش براي دوره درسي طرح فيزيك است.
زندگينامه پلانك
ماكس پلانك (1947–1858) ، فيزيكدان آلماني، بنيانگذار تئوري كوانتومي است. تئوري كوانتومي يكي از دو تئوري بزرگ انقلابي فيزيكي قرن بيستم است. (ديگري تئوري نسبيت اينشتين است.) پلانك به خاطر تئوري كوانتومي خود در سال1918 به دريافت جايزه نوبل نايل آمد. او سالها مي‌كوشيد تا نشان دهد كه تئوري او به وسيله فيزيك كلاسيك نيوتن و ماكسول قابل فهم است، اما اين تلاش موفقيت‌آميز نبود. فيزيك كوانتومي از لحاظ اصل موضوع آن با فيزيك مي‌توان گفت كه معادلهمنجر به اعطاي دو جايزه نوبل شده است: يكي به اينشتين كه آن را از جنبه نظري استخراج كرد، و ديگري به ميليكان كه درستي آن را از جنبه آزمايشي ثابت كرد. اين معادله موضوع يك آزمايش براي دوره درسي طرح فيزيك است.
مرسی
اولیشو همرشته ای ما افتتاح کرد
زندگينامه فارادي
اين شيمي فيزيكدان بزرگ تجربي در سپتامبر 1791 در نيوينگتن- كه اكنون جزء لندن است- به دنيا آمد. او فقط توانست تحصيلات ابتدايي را بگذارند و در سيزده سالگي براي تامين مخارج زندگي خود و خانواده نزد كتابفروشي به نام «ريباو» ابتدا به كار روزنامه فروشي و سپس به صحافي پرداخت و از طريق مطالعه كتابهاي علمي صحافي شده و يادداشت برداري از آنها دلبستگي‌اش به علم آشكار و استعداد بي‌نظيرش شكوفا شد. سپس از طريق شركت در چند جلسه سخنراني «ديوي» در مؤسسه سلطنتي انگلستان، توجه سخنران را به استعداد شگرف خود جلب نمود، به طوري كه چندي بعد به دستياري ديوي در آزمايشگاه رسيدو سرانجام در سال 1825 به مديريت آزمايشاه منصوب شد و در سال 1833 استاد شيمي مؤسسه گرديد.
ديوي در يكي از سخنرانيهايش در1832 گفت: «فاراده بزرگترين كشف من در زندگي است». فاراده با ديوي مسافرتهاي زيادي به فرانسه، سوئيس، آلمان واتريش كرد و با دانشمندان زيادي آشنا شد. او نخستين بار توجه خود را بر مسئله الكترومغناطيس متمركز ساخت و نتايج تحقيقات تجربي او در اين زمينه بعدها منجر به پيدايش موتورهاي برق، مولدهاي برق، قطارهاي برقي، سيستم برق رساني عمومي و صدها اختراع و اكتشاف علمي و صنعتي ديگر شد.
فاراده تجربيات متنوعي در زمينه شيمي و فيزيكي انجام داد. توانست براي اولين بار پاره‌اي از گازها نظير كلر، كلريد هيدروژن، سولفيد هيدروژن، سيانوژنC2N2 اتيلن و هيدروژن فسفره را به مايع تبديل كند، فرضيه الكتروليز را به اثبات رساند، و واژه‌هايي نظير يون، الكترود، آند و كاتد را معمول و متداول سازد، و قوانين كيفي و كمي الكتروليز را وضع كند، و نخستين كسي باشد كه در آزمايشگاه دمايي پايينتر از دماي صفر فارنهايت ايجاد كند. نام فاراده با ابداعات مهمي نظير خطوط ميدان الكتريكي، با قوانين مهمي نظير الكترومغناطيس و الكتروليز و000 با واحد فيزيك (فاراده)، با ثابت فيزيكي (عددفاراده)، با اثر فيزيكي مهمي (فضاي تاريك فاراده) و اينك با انجمنهاي بي‌شماري همراه است. ولي اين انسان رسته، اين دانشمند و استاد برجسته كه با همه مشغله‌هاي علمي‌اش به صدها نامه پاسخ مي‌داد و هيچ نامه‌اي را بي‌جواب نمي‌گذاشت، با همه شهرت و مقام شامخ علمي، انساني بسيار فروتن و متواضع بود. هنگامي كه لقب بارون كه از القاب بسيار مهم اشرافي آن زمان انگلستان بود به وي داده شد آن را نپذيرفت و اظهار داشت: «چون اين لقب چيزي به من نمي‌آموزد، از اين رو فايده‌اي براي من ندارد.»
فاراده به آموزش علم و به نقش آن در خدمت به جامعه بسيار اهميت مي‌داد. او هر ساله سخنرانيهايي به نام سخنرانيهاي كريسمس براي كودكان ترتيب مي‌داد. پس از هرسخنراني ضمن صحبت محبت‌آميز با كودكاني كه دور او را گرفته بودند، به آنها اجازه مي‌داد انجام آزمايشهايي بپردازند. در يك كلام مي‌توان گفت فارده دانشمند انساني بود كه ارتباط عميق و ارگانيك ميان دست، مغز و قلب را همچون نمونه‌اي كامل. عملاً متجلي ساخته بود. در طي جنگهاي كريمه، وقتي دولت بريتانيا از وي خواست مقداري گاز سمي براي استفاده در ميدانهاي جنگ تهيه كند، قاطعانه پاسخ داد: «گر چه انجام چنين كاري براي من بسيار آسان است ولي من هرگز وسيله كشتن نوع بشر را فراهم نخواهم كرد.»
اين شيمي فيزيكدان بزرگ تجربي در سپتامبر 1791 در نيوينگتن- كه اكنون جزء لندن است- به دنيا آمد. او فقط توانست تحصيلات ابتدايي را بگذارند و در سيزده سالگي براي تامين مخارج زندگي خود و خانواده نزد كتابفروشي به نام «ريباو» ابتدا به كار روزنامه فروشي و سپس به صحافي پرداخت و از طريق مطالعه كتابهاي علمي صحافي شده و يادداشت برداري از آنها دلبستگي‌اش به علم آشكار و استعداد بي‌نظيرش شكوفا شد. سپس از طريق شركت در چند جلسه سخنراني «ديوي» در مؤسسه سلطنتي انگلستان، توجه سخنران را به استعداد شگرف خود جلب نمود، به طوري كه چندي بعد به دستياري ديوي در آزمايشگاه رسيدو سرانجام در سال 1825 به مديريت آزمايشاه منصوب شد و در سال 1833 استاد شيمي مؤسسه گرديد.
ديوي در يكي از سخنرانيهايش در1832 گفت: «فاراده بزرگترين كشف من در زندگي است». فاراده با ديوي مسافرتهاي زيادي به فرانسه، سوئيس، آلمان واتريش كرد و با دانشمندان زيادي آشنا شد. او نخستين بار توجه خود را بر مسئله الكترومغناطيس متمركز ساخت و نتايج تحقيقات تجربي او در اين زمينه بعدها منجر به پيدايش موتورهاي برق، مولدهاي برق، قطارهاي برقي، سيستم برق رساني عمومي و صدها اختراع و اكتشاف علمي و صنعتي ديگر شد.
فاراده تجربيات متنوعي در زمينه شيمي و فيزيكي انجام داد. توانست براي اولين بار پاره‌اي از گازها نظير كلر، كلريد هيدروژن، سولفيد هيدروژن، سيانوژنC2N2 اتيلن و هيدروژن فسفره را به مايع تبديل كند، فرضيه الكتروليز را به اثبات رساند، و واژه‌هايي نظير يون، الكترود، آند و كاتد را معمول و متداول سازد، و قوانين كيفي و كمي الكتروليز را وضع كند، و نخستين كسي باشد كه در آزمايشگاه دمايي پايينتر از دماي صفر فارنهايت ايجاد كند. نام فاراده با ابداعات مهمي نظير خطوط ميدان الكتريكي، با قوانين مهمي نظير الكترومغناطيس و الكتروليز و000 با واحد فيزيك (فاراده)، با ثابت فيزيكي (عددفاراده)، با اثر فيزيكي مهمي (فضاي تاريك فاراده) و اينك با انجمنهاي بي‌شماري همراه است. ولي اين انسان رسته، اين دانشمند و استاد برجسته كه با همه مشغله‌هاي علمي‌اش به صدها نامه پاسخ مي‌داد و هيچ نامه‌اي را بي‌جواب نمي‌گذاشت، با همه شهرت و مقام شامخ علمي، انساني بسيار فروتن و متواضع بود. هنگامي كه لقب بارون كه از القاب بسيار مهم اشرافي آن زمان انگلستان بود به وي داده شد آن را نپذيرفت و اظهار داشت: «چون اين لقب چيزي به من نمي‌آموزد، از اين رو فايده‌اي براي من ندارد.»
فاراده به آموزش علم و به نقش آن در خدمت به جامعه بسيار اهميت مي‌داد. او هر ساله سخنرانيهايي به نام سخنرانيهاي كريسمس براي كودكان ترتيب مي‌داد. پس از هرسخنراني ضمن صحبت محبت‌آميز با كودكاني كه دور او را گرفته بودند، به آنها اجازه مي‌داد انجام آزمايشهايي بپردازند. در يك كلام مي‌توان گفت فارده دانشمند انساني بود كه ارتباط عميق و ارگانيك ميان دست، مغز و قلب را همچون نمونه‌اي كامل. عملاً متجلي ساخته بود. در طي جنگهاي كريمه، وقتي دولت بريتانيا از وي خواست مقداري گاز سمي براي استفاده در ميدانهاي جنگ تهيه كند، قاطعانه پاسخ داد: «گر چه انجام چنين كاري براي من بسيار آسان است ولي من هرگز وسيله كشتن نوع بشر را فراهم نخواهم كرد.»
زندگينامه رادرفورد
ارنست رادرفورد (1937– 1871) در زلاندنو متولد شده، رشد يافت و بيشتر تحصيلات خود را در آنجا به انجام رساند. در 24 سالگي به كيمبريج، در انگلستان رفت و كار خود را در آزمايشگاه كاونديش زير نظر ج . ج . تامسن آغاز كرد. از آنجا به دانشگاه مك‌گيل در كانادا رفت، سپس به ميهن خود بازگشت و ازدواج كرد و بار ديگر به انگلستان رفت و اين بار وارد دانشگاه منچستر شد. در اين دانشگاهها و بعد در آزمايشگاه كاونديش كه مديريت آن را ج . ج . تامسن عهده دار بود، رادرفورد آزمايشهاي مهمي درباره راديواكتيو ، ماهيت هسته‌اي اتم، و ساختمان هسته انجام داد. رادرفورد مفاهيم پرتوهاي «آلفا» «بتا» و «گاما» ، و همچنين «پروتون» و «نيم عمر» را باب كرد. او به خاطر كارهاي علمي خود لقب «سر» گرفت و جايزه نوبل دريافت كرد.
ارنست رادرفورد (1937– 1871) در زلاندنو متولد شده، رشد يافت و بيشتر تحصيلات خود را در آنجا به انجام رساند. در 24 سالگي به كيمبريج، در انگلستان رفت و كار خود را در آزمايشگاه كاونديش زير نظر ج . ج . تامسن آغاز كرد. از آنجا به دانشگاه مك‌گيل در كانادا رفت، سپس به ميهن خود بازگشت و ازدواج كرد و بار ديگر به انگلستان رفت و اين بار وارد دانشگاه منچستر شد. در اين دانشگاهها و بعد در آزمايشگاه كاونديش كه مديريت آن را ج . ج . تامسن عهده دار بود، رادرفورد آزمايشهاي مهمي درباره راديواكتيو ، ماهيت هسته‌اي اتم، و ساختمان هسته انجام داد. رادرفورد مفاهيم پرتوهاي «آلفا» «بتا» و «گاما» ، و همچنين «پروتون» و «نيم عمر» را باب كرد. او به خاطر كارهاي علمي خود لقب «سر» گرفت و جايزه نوبل دريافت كرد.
زندگينامه ماكسول
جيمز كلارك ماكسول بزرگترين عالم فيزيك نظري قرن نوزدهم و بنيانگذار عصر نوين در پهنه علم و دانش بشمار مي‌رود و آنچه دوران ما را از زمان وي ممتاز مي‌سازد اكثراً مرهون علم او مي‌باشد. ماكسول در اكتشافات عمده و جالب خود به تحقيقات علمي محض بيش از تجربه و آزمون توجه داشت. از اين رو غالباً او را مظهر و نمونه دانشمنداني مي‌دانند كه عمده لوازم آزمايشگاهشان را قلم و كاغذ تشكيل مي‌دهد اين اظهار نشر در مورد او صحيح نيست زيرا ماكسول قريضه خاصي را كه در فيزيك داشت با استعداد خارق العاده خود در رياضيات در هم آميخت و با توجه به مشهودات تجربي- موفق شد در باب نمودهاي فيزيكي قدمهايي برجسته بردارد همين تركيب مباحث نظري و علمي است كه اساس و شالوده كليه تحقيقات وي را تشكيل داده و صنعت مميزه آن بشمار مي‌رود.
جيمز كلارك ماكسول در سال 1831ميلادي (1210 ش) در ادينبورگ (اسكاتلند) چشم به جهان گشود و درسال 1879 ميلادي(1258 ش) در كمبريج درگذشت. ماكسول در يك خانواده با فرهنگ و پوياي قديم اسكاتلند به دنيا آمد. پدرش حقوقدان بود بيش از همه به ترتيب فرزندش توجه داشت. جيمز از همان اوان كودكي با پرسشهاي خود مي‌خواست از همه چيز و همه جا و همه كس با خبر شود. پدرش بيشتر او را برمي‌انگيخت كه بپرسد و انديشه‌اش را باورتر كند. جتالب است كه دستهاي جيمز لحظه‌اي از ساختن ابزارهاي مكانيكي باز نمي‌ايستاد، طوري كه هنوز چهارده سال نداشت كه بيضي نگارت را اختراع كرد. در پانزده سالگي مقاله جالبي در رياضيات به انجمن سلطنتي فرستاد و در شانزده سالگي به دانشگاده راه يافت.
آشنايي جيمز با نيكول در دانشگاه كمبريج، او را با پديده‌هاي نوري آشنتا ساخت تا آنجا كه توانست با تركيب سه رنگ اصلي هر رنگي را پديد آورد و برنده جايزه سلطنتي انگليس بشود. ماكسول در سمت استادي دانشگاه، كتابهايي در زمينه حرارت و الكتريسيته و مغناطيسي نوشت. مهعمترين خدمت ماكسول به علم فيزك، كشف و بيان تئوري الكترومانيتيك است. او ماهيت نور را طي مقاله‌اي مشخص و آن را بعضي از طيف گسترده امواج معرفي كرد. تأسيس آزمايشگاه كاونديش از كارهاي ارزشمند ماكسول است.
جيمز كلارك ماكسول بزرگترين عالم فيزيك نظري قرن نوزدهم و بنيانگذار عصر نوين در پهنه علم و دانش بشمار مي‌رود و آنچه دوران ما را از زمان وي ممتاز مي‌سازد اكثراً مرهون علم او مي‌باشد. ماكسول در اكتشافات عمده و جالب خود به تحقيقات علمي محض بيش از تجربه و آزمون توجه داشت. از اين رو غالباً او را مظهر و نمونه دانشمنداني مي‌دانند كه عمده لوازم آزمايشگاهشان را قلم و كاغذ تشكيل مي‌دهد اين اظهار نشر در مورد او صحيح نيست زيرا ماكسول قريضه خاصي را كه در فيزيك داشت با استعداد خارق العاده خود در رياضيات در هم آميخت و با توجه به مشهودات تجربي- موفق شد در باب نمودهاي فيزيكي قدمهايي برجسته بردارد همين تركيب مباحث نظري و علمي است كه اساس و شالوده كليه تحقيقات وي را تشكيل داده و صنعت مميزه آن بشمار مي‌رود.
جيمز كلارك ماكسول در سال 1831ميلادي (1210 ش) در ادينبورگ (اسكاتلند) چشم به جهان گشود و درسال 1879 ميلادي(1258 ش) در كمبريج درگذشت. ماكسول در يك خانواده با فرهنگ و پوياي قديم اسكاتلند به دنيا آمد. پدرش حقوقدان بود بيش از همه به ترتيب فرزندش توجه داشت. جيمز از همان اوان كودكي با پرسشهاي خود مي‌خواست از همه چيز و همه جا و همه كس با خبر شود. پدرش بيشتر او را برمي‌انگيخت كه بپرسد و انديشه‌اش را باورتر كند. جتالب است كه دستهاي جيمز لحظه‌اي از ساختن ابزارهاي مكانيكي باز نمي‌ايستاد، طوري كه هنوز چهارده سال نداشت كه بيضي نگارت را اختراع كرد. در پانزده سالگي مقاله جالبي در رياضيات به انجمن سلطنتي فرستاد و در شانزده سالگي به دانشگاده راه يافت.
آشنايي جيمز با نيكول در دانشگاه كمبريج، او را با پديده‌هاي نوري آشنتا ساخت تا آنجا كه توانست با تركيب سه رنگ اصلي هر رنگي را پديد آورد و برنده جايزه سلطنتي انگليس بشود. ماكسول در سمت استادي دانشگاه، كتابهايي در زمينه حرارت و الكتريسيته و مغناطيسي نوشت. مهعمترين خدمت ماكسول به علم فيزك، كشف و بيان تئوري الكترومانيتيك است. او ماهيت نور را طي مقاله‌اي مشخص و آن را بعضي از طيف گسترده امواج معرفي كرد. تأسيس آزمايشگاه كاونديش از كارهاي ارزشمند ماكسول است.
زندگينامه رابرت هوك
رابرت هوك در 18 ژوليه سال 1635 در دهكده فرش واتر در جزيره وايت پا به عرصه وجود نهاد. پدرش كشيش همان قريه و در خانه محقري كه تا آغاز قرن بيستم هنوز پا بر جا بود زندگي مي‌كرد. هنگامي كه هوك 23 ساله بود، پدرش در گذشت. ابتدا هوك بر آن شد تا نزد سرپتر ليلي،نقاش معروف لندن كار كند و اين فن را فرا گيرد. ليكن چون بوي رنگ و روغن باعث تشديد سردرد وي شد لاجرم از آن دست برداشت.
در 18 سالگي هوك كه زبانهاي لاتين و يوناني را كاملاً مي‌دانست و مقدمات هندسه را آموخته بود و وارد دانشگاه آكسفورد شد. در درودگري و فلزكاري استعدادهاي فوق‌العاده داشت و به زودي افزارمندي قابل شد و از چوب و فلزات اشيايي جالب ساخت. هوك در آكسفورد با تني چند از دانش‌طلبان برجسته و ممتاز سركار پيدا كرد. كريستوفر ورن و رابرت بويل دو مردي كه در زندگي و شخصيت هوك تأثير به سزا داشتند.
هنگامي كه هوك در آكسفورد دانشجويي بيش نبود بويل او را به سمت دستيار خود در كارهاي آزمايشي برگزيد. طرح ماشين تخليه هوا كه در آثار علمي بويل تشريح شده بوسيله هوك تهيه گرديده و حتي ساختمان آن هم به دست وي انجام گرفت. هوك به سال 1661 اولين اثر خود را انتشار داد و آن كتابي بود كوچك كه در آن از نمودهاي كشش سطحي و مخصوصاً كيفيت مويينگي بحث شده است. در اين موضوع كه اختراع جالب هوك ساختن طبله براي ساعت ترديد نيست كه هوك به خاصيت اصلي فنر براي كنترل حركت چرخ لنگ ساعت پي برده و قبل از سال 1660 طرح الگويي از آن را تهيه كرده بود و حتي ظاهراً چند سال بعد فنر مارپيچي را هم كه كمي بعد (در سال 1675) به وسيله كريستيان هويگنس عرضه شد، اختراع كرده است.
بعلاوه هوك طرح مدل و نمونه كليه دستگاههاي هواشناسي را كه امروزه بكار مي‌رود تعبيه نمود و از آن جمله است بادسنج، باران‌سنج، خودكار و ساعت هوا كه به طور خودكار آنچه را بر دستگاههاي مختلف هواشناسي خوانده مي‌شود بوسيله مداد بر نوار كاغذي ثبت مي‌كرد.
رابرت هوك در 18 ژوليه سال 1635 در دهكده فرش واتر در جزيره وايت پا به عرصه وجود نهاد. پدرش كشيش همان قريه و در خانه محقري كه تا آغاز قرن بيستم هنوز پا بر جا بود زندگي مي‌كرد. هنگامي كه هوك 23 ساله بود، پدرش در گذشت. ابتدا هوك بر آن شد تا نزد سرپتر ليلي،نقاش معروف لندن كار كند و اين فن را فرا گيرد. ليكن چون بوي رنگ و روغن باعث تشديد سردرد وي شد لاجرم از آن دست برداشت.
در 18 سالگي هوك كه زبانهاي لاتين و يوناني را كاملاً مي‌دانست و مقدمات هندسه را آموخته بود و وارد دانشگاه آكسفورد شد. در درودگري و فلزكاري استعدادهاي فوق‌العاده داشت و به زودي افزارمندي قابل شد و از چوب و فلزات اشيايي جالب ساخت. هوك در آكسفورد با تني چند از دانش‌طلبان برجسته و ممتاز سركار پيدا كرد. كريستوفر ورن و رابرت بويل دو مردي كه در زندگي و شخصيت هوك تأثير به سزا داشتند.
هنگامي كه هوك در آكسفورد دانشجويي بيش نبود بويل او را به سمت دستيار خود در كارهاي آزمايشي برگزيد. طرح ماشين تخليه هوا كه در آثار علمي بويل تشريح شده بوسيله هوك تهيه گرديده و حتي ساختمان آن هم به دست وي انجام گرفت. هوك به سال 1661 اولين اثر خود را انتشار داد و آن كتابي بود كوچك كه در آن از نمودهاي كشش سطحي و مخصوصاً كيفيت مويينگي بحث شده است. در اين موضوع كه اختراع جالب هوك ساختن طبله براي ساعت ترديد نيست كه هوك به خاصيت اصلي فنر براي كنترل حركت چرخ لنگ ساعت پي برده و قبل از سال 1660 طرح الگويي از آن را تهيه كرده بود و حتي ظاهراً چند سال بعد فنر مارپيچي را هم كه كمي بعد (در سال 1675) به وسيله كريستيان هويگنس عرضه شد، اختراع كرده است.
بعلاوه هوك طرح مدل و نمونه كليه دستگاههاي هواشناسي را كه امروزه بكار مي‌رود تعبيه نمود و از آن جمله است بادسنج، باران‌سنج، خودكار و ساعت هوا كه به طور خودكار آنچه را بر دستگاههاي مختلف هواشناسي خوانده مي‌شود بوسيله مداد بر نوار كاغذي ثبت مي‌كرد.
زندگينامه ژول
ژول در انگلستان متولد شد و نزد دالتون تحصيل كرد و به پيروي از اورستد،آمپرو فارادي به مطالعه درباره الكتريسيته پرداخت.او به اندازه گيري فوق العاده علاقه داشت و دماسنجي را طراحي كردكه بتواند دماي آب بالا وپايين آبشار را اندازه بگيرد.او قبل از رسيدن به بيست سالگي مقاله اي را منتشر كردكه درآن چگونگي محاسبه ميزان گرماي حاصل از عبور جريان الكتريكي در سيم بيان شده بود. سرانجام او توانست قانون مشهوريرا كه به قانون ژول معروف است بيان كند. بنابراين قانون مقدار گرمايي كه از عبورجريان الكتريكي در يك مدار حاصل مي‌شود متناسب با مجذور جريان و نيز مقاومت مدار است.او همچنين با ده سال زحمت توفيق يافت تعيين كند كه چه مقدار كارمكانيكي لازم است تا دماي واحد جرم آب را به اندازه يك درجه فارنهايت بالا برد.
ژول در انگلستان متولد شد و نزد دالتون تحصيل كرد و به پيروي از اورستد،آمپرو فارادي به مطالعه درباره الكتريسيته پرداخت.او به اندازه گيري فوق العاده علاقه داشت و دماسنجي را طراحي كردكه بتواند دماي آب بالا وپايين آبشار را اندازه بگيرد.او قبل از رسيدن به بيست سالگي مقاله اي را منتشر كردكه درآن چگونگي محاسبه ميزان گرماي حاصل از عبور جريان الكتريكي در سيم بيان شده بود. سرانجام او توانست قانون مشهوريرا كه به قانون ژول معروف است بيان كند. بنابراين قانون مقدار گرمايي كه از عبورجريان الكتريكي در يك مدار حاصل مي‌شود متناسب با مجذور جريان و نيز مقاومت مدار است.او همچنين با ده سال زحمت توفيق يافت تعيين كند كه چه مقدار كارمكانيكي لازم است تا دماي واحد جرم آب را به اندازه يك درجه فارنهايت بالا برد.
زندگينامه كلوين
ويليام تامسن دانشمند بريتانيايي در سال 1848 ميلادي در يك خانواده ثروتمند به دنيا آمد در زمان حيات تامسن، دولت بريتانيا به او عنوان بارون كلوين داد. به همين علت اغلب او را لرد كلوين مي‌نامند. گاهي نويسندگان، حتي زماني كه درباره كارهايي كه وي پيش از دريافت اين عنوان انجام داده است گفتگو ميكنند، او را لرد كلوين مي‌نامند.لرد كلوين استدلال كرد كه همه مواد از اتمهايي كوچك تشكيل شده‌اند كه معمولاً در گروههايي كوچك به نام مولكول با هم تركيب يافته‌اند. در گازها مولكولها آزادانه حركت ميكنند. در مايعات و جامدات در جاي خود مي‌مانند اما در همان جا به سرعت به جلو و عقب مي‌روند. او در سال 1877در حالي كه 29 سال بيشتر نداشت به كشف بزرگي دست يافت.
وي دريافت كه در دمايي بسيار پايين انرژي دروني موجود در مواد به پايين‌ترين حد خود خواهد رسيد.كلوين اين دما را مبدأ اندازه‌گيريهاي خود به شمار آورد و تقسيم‌بنديهاي خود را بر حسب بازه‌هاي درجه سليسيوس انجام داد. به پاس خدمات اين دانشمند بزرگ اين تقسيم‌بندي به نام كلوين نام گرفت. در سال 1967 مقياس كلوين به نام مقياس استاندارد دماسنجي مورد تصويب دانشمندان قرار گرفت.
ويليام تامسن دانشمند بريتانيايي در سال 1848 ميلادي در يك خانواده ثروتمند به دنيا آمد در زمان حيات تامسن، دولت بريتانيا به او عنوان بارون كلوين داد. به همين علت اغلب او را لرد كلوين مي‌نامند. گاهي نويسندگان، حتي زماني كه درباره كارهايي كه وي پيش از دريافت اين عنوان انجام داده است گفتگو ميكنند، او را لرد كلوين مي‌نامند.لرد كلوين استدلال كرد كه همه مواد از اتمهايي كوچك تشكيل شده‌اند كه معمولاً در گروههايي كوچك به نام مولكول با هم تركيب يافته‌اند. در گازها مولكولها آزادانه حركت ميكنند. در مايعات و جامدات در جاي خود مي‌مانند اما در همان جا به سرعت به جلو و عقب مي‌روند. او در سال 1877در حالي كه 29 سال بيشتر نداشت به كشف بزرگي دست يافت.
وي دريافت كه در دمايي بسيار پايين انرژي دروني موجود در مواد به پايين‌ترين حد خود خواهد رسيد.كلوين اين دما را مبدأ اندازه‌گيريهاي خود به شمار آورد و تقسيم‌بنديهاي خود را بر حسب بازه‌هاي درجه سليسيوس انجام داد. به پاس خدمات اين دانشمند بزرگ اين تقسيم‌بندي به نام كلوين نام گرفت. در سال 1967 مقياس كلوين به نام مقياس استاندارد دماسنجي مورد تصويب دانشمندان قرار گرفت.
زندگینامه گالیله
گاليله دانشمندي بود فيزيكدان، منجم، رياضيدان. اولين خدمت وي به علم نجوم، در سال 1604 انجام گرفت. گاليله در آن موقع در دانشگاه پادوا استاد بود،و اين سمتي بود كه از سال 1592، يعني از آن دوران كه هنوز بيش از 28 سال نداشت به وي محول گشته بود. در آن موقع ستاره جديدي، نو اختري در آسمان ظاهر گرديد و توجه كليه دانشمندان و حتي مردم عادي بدان معطوف شد. گاليله طي سخنراني خويش براساس رصدهاي دقيق خود، ثابت نمود كه آنچه در آسمان ديده شده ستاره‌ايست واقعي و نبايد آن را شهابي در جو دانست، زيرا داراي اختلاف‌منظر نمي‌باشد و لاجرم، بايد فاصله آن از زمين بسيار دور بوده و حتي در وراي منظومه‌ي شمسي قرار دشته باشد، به علاوه گاليله پيش‌بيني نمود كه نو اختر براي مدتي كوتاه، مرئي خواهد بود و سپس در ظلمت مستحيل خواهد گرديد.گاليله مي‌گويد اختراع من عبارت بود از لوله‌اي سربي و عدسي در هر طرف آن، يك طرف آن مسطح بود و طرف ديگر عدسي محدب و عدسي ديگر مقعر.
بدين ترتيب گاليله در كتاب پيك آسماني كه در سال 1610 در ونيز به چاپ رسيد، اقدامات اوليه خود را در راه ساختن دوربين تشريح نمود.
بدين ترتيب گاليله در كتاب پيك آسماني كه در سال 1610 در ونيز به چاپ رسيد، اقدامات اوليه خود را در راه ساختن دوربين تشريح نمود.پس از آن گاليله توجه خود را به ستارگان معطوف داشت و دوربين را متوجه آسمان نموده و دريافت كه بين ثوابت و سيارات تفاوتي موجود است. گاليله بعد از اين مرحله به رصد كهكشان پرداخت و با كمال تعجب دريافت كه كهكشان جز تعدادي بيشمار از ستارگان نيست كه گرد هم جمع آمده و به صورت خوشه‌اي متشكل شده‌اند.
گاليله در هفتم ژانويه 1610، هنگامي كه مشغول رصد مشتري بود، به اين امر پي برد: « متوجه شدم كه سه كوكب كوچك، كه در عين خردي بسيار درخشان بودند، در مجاورت آن سياره وجود دارند.» قانون سقوط اجسام، اصل جبر، و تجزيه و تركيب حركات مستقل. قانون سقوط اجسام معروفترين كشف علمي گاليله به شمار مي‌رود. بزرگترين نقش موثر گاليله در تاريخ علم، آنست كه وي براي اولين بار حركت را در قالب الفاظي رياضي درآورد و اعلام داشت كه هرتغييري را بايد بصورت رياضي بيان كرد تا بتوان به كليت و جامعيت آن پي برد.
بدين ترتيب گاليله در كتاب پيك آسماني كه در سال 1610 در ونيز به چاپ رسيد، اقدامات اوليه خود را در راه ساختن دوربين تشريح نمود.
بدين ترتيب گاليله در كتاب پيك آسماني كه در سال 1610 در ونيز به چاپ رسيد، اقدامات اوليه خود را در راه ساختن دوربين تشريح نمود.پس از آن گاليله توجه خود را به ستارگان معطوف داشت و دوربين را متوجه آسمان نموده و دريافت كه بين ثوابت و سيارات تفاوتي موجود است. گاليله بعد از اين مرحله به رصد كهكشان پرداخت و با كمال تعجب دريافت كه كهكشان جز تعدادي بيشمار از ستارگان نيست كه گرد هم جمع آمده و به صورت خوشه‌اي متشكل شده‌اند.
گاليله در هفتم ژانويه 1610، هنگامي كه مشغول رصد مشتري بود، به اين امر پي برد: « متوجه شدم كه سه كوكب كوچك، كه در عين خردي بسيار درخشان بودند، در مجاورت آن سياره وجود دارند.» قانون سقوط اجسام، اصل جبر، و تجزيه و تركيب حركات مستقل. قانون سقوط اجسام معروفترين كشف علمي گاليله به شمار مي‌رود. بزرگترين نقش موثر گاليله در تاريخ علم، آنست كه وي براي اولين بار حركت را در قالب الفاظي رياضي درآورد و اعلام داشت كه هرتغييري را بايد بصورت رياضي بيان كرد تا بتوان به كليت و جامعيت آن پي برد.
زندگینامه ادوين هابل
اخترشناس آمريكايي ابتدا در آكسفورد به تحصيل حقوق پرداخت و سپس به اخترشناسي روي آورد و از سال1914 تا1917 ميلادي، در رصدخانه يركز(Yerkes) كار كرد. جنگ جهاني اول وقفه‌اي در كارش پديد آورد و متعاقب آن در رصدخانه ماونت ويلسن به انجام رصدهاي آسماني و پژوهشهاي نجومي با تلسكوپ صد اينچي پرداخت.وي علاقه خاصي به سحابيها داشت و در سال 1924 ميلادي، با بزرگترين تلسكوپ آن زمان، ستارگان درون سحابي امراة المسلسله را كشف كرد. از آن پس تحقيقات خود را در اين زمينه ادامه داد و ثابت كرد كه تعدادي از ستارگان از قيفاووسيان متغيرند.
هابل با استفاده از قانون دوره تناوب درخشندگي، فاصله سحابي امراة‌المسلسله تا زمين را استنتاج كرد و به اين ترتيب مطالعه درباره جهان ماوراي كهكشان را بنياد نهاد و براي نخستين بار وجود اجرام سماوي برون كهكشاني را اعلام داشت. وي درصدد برآمد تا كهكشانها را از روي شكل و از نظر تحول احتمالي طبق‌بندي كند.
بزرگترين نتيجه‌اي كه از اين كار به دست آورد، تحليلي بود كه در سال 1929 ميلادي درباره سرعتهاي دور شدن يا نزديك شدن آنها و انبساط جهان به عمل آورد.
اخترشناس آمريكايي ابتدا در آكسفورد به تحصيل حقوق پرداخت و سپس به اخترشناسي روي آورد و از سال1914 تا1917 ميلادي، در رصدخانه يركز(Yerkes) كار كرد. جنگ جهاني اول وقفه‌اي در كارش پديد آورد و متعاقب آن در رصدخانه ماونت ويلسن به انجام رصدهاي آسماني و پژوهشهاي نجومي با تلسكوپ صد اينچي پرداخت.وي علاقه خاصي به سحابيها داشت و در سال 1924 ميلادي، با بزرگترين تلسكوپ آن زمان، ستارگان درون سحابي امراة المسلسله را كشف كرد. از آن پس تحقيقات خود را در اين زمينه ادامه داد و ثابت كرد كه تعدادي از ستارگان از قيفاووسيان متغيرند.
هابل با استفاده از قانون دوره تناوب درخشندگي، فاصله سحابي امراة‌المسلسله تا زمين را استنتاج كرد و به اين ترتيب مطالعه درباره جهان ماوراي كهكشان را بنياد نهاد و براي نخستين بار وجود اجرام سماوي برون كهكشاني را اعلام داشت. وي درصدد برآمد تا كهكشانها را از روي شكل و از نظر تحول احتمالي طبق‌بندي كند.
بزرگترين نتيجه‌اي كه از اين كار به دست آورد، تحليلي بود كه در سال 1929 ميلادي درباره سرعتهاي دور شدن يا نزديك شدن آنها و انبساط جهان به عمل آورد.
زندگینامه ابن هيثم، ابوعلي حسن
رياضيدان و فيزيكدان مسلمان يكي از بزرگترين دانشمندان قرون وسطي به شمار مي‌رود. بعضي از محققان تاريخ علم طرز فكر او را نظير دكارت مي‌دانند.وي درباره نورشناسي تحقيقات جالبي به عمل آورد. پيش از ابن هيثم عقيده عمومي برآن بود كه نور از چشم به اشياء مي‌تابد وي در باب بازتاب و شكست تحقيق كرد و تمركز نور به وسيله آينه سهمي شكل و عدسي را توصيف كرد. ابن هيثم اصول درشتنمايي عدسيها و آزمايشهايي را كه درباره آينه‌هاي كروي و سهمي شكل به عمل آورده بود در كتاب المناظر گردآوري كرد. اين كتاب در سال1572 به زبان لاتيني ترجمه شد و مورد استفاده دانشمندان اروپايي قرار گرفت قريب يك صد اثر در رياضيات و فيزيك و نجوم به وي منسوب است كه متاسفانه بيشتر آنها از بين رفته است.
رياضيدان و فيزيكدان مسلمان يكي از بزرگترين دانشمندان قرون وسطي به شمار مي‌رود. بعضي از محققان تاريخ علم طرز فكر او را نظير دكارت مي‌دانند.وي درباره نورشناسي تحقيقات جالبي به عمل آورد. پيش از ابن هيثم عقيده عمومي برآن بود كه نور از چشم به اشياء مي‌تابد وي در باب بازتاب و شكست تحقيق كرد و تمركز نور به وسيله آينه سهمي شكل و عدسي را توصيف كرد. ابن هيثم اصول درشتنمايي عدسيها و آزمايشهايي را كه درباره آينه‌هاي كروي و سهمي شكل به عمل آورده بود در كتاب المناظر گردآوري كرد. اين كتاب در سال1572 به زبان لاتيني ترجمه شد و مورد استفاده دانشمندان اروپايي قرار گرفت قريب يك صد اثر در رياضيات و فيزيك و نجوم به وي منسوب است كه متاسفانه بيشتر آنها از بين رفته است.
زندگینامه كمال الدين ابوالحسن فارسي
وي در زمينه نور – عدسيها و پديده‌هاي كسوف و خسوف نظرات علمي پر ارزشي عرضه داشت كه قرنها بعد توسط دانشمندان غربي بنام خودشان انتشار يافت.
در سال 665 هجري قمريو 645 .شو 1266 ميلادي بود كه سرزمين اديب پرور شيراز اين بار فرزندي را به جهان علم تقديم كرد كه نه تنها نام پر‌افتخارش را در دانش فيزيك و رياضي جاودانه ساخت بلكه نام شهر شيراز را همانند سعدي و حافظ كه در كتابهاي ادب و عرفان پرآوازه و مشهور ساختند به گونه‌اي ديگر به كتابهاي رياضي و فيزيك جهان كشانيد و با وجود آنكه درحدود 700 سال از افكار و عقايد و نبوغ ذاتي‌اش گذشته است و مانند دانشمندان ديگر دوره اسلام قرن‌هاست كه به كنج انزوا و فراموشي سپرده شده است، اما امروزه كم‌كم غبار و گرد فراموشي قرون و اعصار از چهره پر‌افتخار او زدوده مي‌شود
تحقيقاتي در كتابهايش از طرف محققين و دانشمندان و تاريخ‌نويسان بعمل مي‌آيد كه او را در رديف دانشمندان مبتكر علوم فيزيك و و نور شناسي به جهان معرفي مي‌كند و نيز اذعان ميكنند كه با بررسي و مطابقت بعضي از كارهايش با ساير دانشمندان مشهور قبل معلوم شده از افكارش استفاده كرده و كارهاي او را به نام خود ارائه و اشاعه داده‌اند اين تحقيقات است كه امروزه او را يكي از ستارگان تابناك و درخشان آسمان علم و دانش بشمار مي‌آورد.
نامش حسن‌ابن علي‌ابن حسن مشهور به كمال‌الدين ابوالحسن فارسي است كه از دانشمندان برجسته و نامدار دانش فيزيك در رشته نور و نورشناسي شد و آثارش به حدي جالب و پر‌مايه و تحقيقاتش چنان اعجاب‌انگيز است كه پژوهندگان علوم غرب درباره افكار و آثار او روز بروز به تحقيق و تفحص بيشتري مي‌پردازند.
دوران تحصيل:
كمال‌الدين اهل شيراز بود و تنها اطلاعاتي كه از دوران تحصيلي او در دسترس است اين است كه پس از كسب تحصيلات مقدماتي علوم اوليه به علت علاقه‌اي كه به علم مناظر و نور و مسائل آن داشت جزء شاگردان كلاس درس محمود‌بن مسعود بن مصلح معروف به قطب‌الدين شيرازي گرديد.
قطب‌الدين خود رياضي‌داني برجسته و منجمي متبحر و عالمي با تجربه در علوم فيزيك، پايه‌گذار شناخت اصول علوم نجوم و فيلسوفي نامدار بود. قطب‌الدين در سال 634.ه.ق در شيراز متولد شد و در همانجا تدريس مي‌كرد و درسال 715 در همين شهر به سراي جاوداني شتافت.
كمال‌الدين قسمت عمده اطلاعات و دروس رياضي و نورشناسي خود را نزد اين استاد و در دوران شاگردي‌اش فرا گرفت و به تشويق و راهنمايي او كتاب گرانقدر و بي‌نظير خود را كه بنام تنقيح‌المناظر است و مطالبش زائيده افكار و نبوغش بود به رشته تحرير در آورد.
جمشيد كاشاني رياضيدان و منجم و موسس و بنا كننده رصدخانه الغ‌بيك در سمرقند كه در سال 832 هجري قمري در گذشته، در كتاب مفتاح الحساب خود نامش را كمال‌الدين الحسن الفارسي نوشته است و درباره كارهاي رياضي او شرح كاملي را داده است.
نقاشی كمال الدين ابوالحسن فارسي
وي در زمينه نور – عدسيها و پديده‌هاي كسوف و خسوف نظرات علمي پر ارزشي عرضه داشت كه قرنها بعد توسط دانشمندان غربي بنام خودشان انتشار يافت.
در سال 665 هجري قمريو 645 .شو 1266 ميلادي بود كه سرزمين اديب پرور شيراز اين بار فرزندي را به جهان علم تقديم كرد كه نه تنها نام پر‌افتخارش را در دانش فيزيك و رياضي جاودانه ساخت بلكه نام شهر شيراز را همانند سعدي و حافظ كه در كتابهاي ادب و عرفان پرآوازه و مشهور ساختند به گونه‌اي ديگر به كتابهاي رياضي و فيزيك جهان كشانيد و با وجود آنكه درحدود 700 سال از افكار و عقايد و نبوغ ذاتي‌اش گذشته است و مانند دانشمندان ديگر دوره اسلام قرن‌هاست كه به كنج انزوا و فراموشي سپرده شده است، اما امروزه كم‌كم غبار و گرد فراموشي قرون و اعصار از چهره پر‌افتخار او زدوده مي‌شود
تحقيقاتي در كتابهايش از طرف محققين و دانشمندان و تاريخ‌نويسان بعمل مي‌آيد كه او را در رديف دانشمندان مبتكر علوم فيزيك و و نور شناسي به جهان معرفي مي‌كند و نيز اذعان ميكنند كه با بررسي و مطابقت بعضي از كارهايش با ساير دانشمندان مشهور قبل معلوم شده از افكارش استفاده كرده و كارهاي او را به نام خود ارائه و اشاعه داده‌اند اين تحقيقات است كه امروزه او را يكي از ستارگان تابناك و درخشان آسمان علم و دانش بشمار مي‌آورد.
نامش حسن‌ابن علي‌ابن حسن مشهور به كمال‌الدين ابوالحسن فارسي است كه از دانشمندان برجسته و نامدار دانش فيزيك در رشته نور و نورشناسي شد و آثارش به حدي جالب و پر‌مايه و تحقيقاتش چنان اعجاب‌انگيز است كه پژوهندگان علوم غرب درباره افكار و آثار او روز بروز به تحقيق و تفحص بيشتري مي‌پردازند.
دوران تحصيل:
كمال‌الدين اهل شيراز بود و تنها اطلاعاتي كه از دوران تحصيلي او در دسترس است اين است كه پس از كسب تحصيلات مقدماتي علوم اوليه به علت علاقه‌اي كه به علم مناظر و نور و مسائل آن داشت جزء شاگردان كلاس درس محمود‌بن مسعود بن مصلح معروف به قطب‌الدين شيرازي گرديد.
قطب‌الدين خود رياضي‌داني برجسته و منجمي متبحر و عالمي با تجربه در علوم فيزيك، پايه‌گذار شناخت اصول علوم نجوم و فيلسوفي نامدار بود. قطب‌الدين در سال 634.ه.ق در شيراز متولد شد و در همانجا تدريس مي‌كرد و درسال 715 در همين شهر به سراي جاوداني شتافت.
كمال‌الدين قسمت عمده اطلاعات و دروس رياضي و نورشناسي خود را نزد اين استاد و در دوران شاگردي‌اش فرا گرفت و به تشويق و راهنمايي او كتاب گرانقدر و بي‌نظير خود را كه بنام تنقيح‌المناظر است و مطالبش زائيده افكار و نبوغش بود به رشته تحرير در آورد.
جمشيد كاشاني رياضيدان و منجم و موسس و بنا كننده رصدخانه الغ‌بيك در سمرقند كه در سال 832 هجري قمري در گذشته، در كتاب مفتاح الحساب خود نامش را كمال‌الدين الحسن الفارسي نوشته است و درباره كارهاي رياضي او شرح كاملي را داده است.
نقاشی كمال الدين ابوالحسن فارسي
mehrshad53
اخراجی موقت
حکیم مهرشاد بن علی ملقب به مهرشاد53 در سال 1353شمسی در اصفهان به دنیا امد.
کتاب "توپ القلقلیه" و "اتلیات و متلیات" و "اسرار کیهان(بچه ها)" و"چرندیات بیضوی" از اثار مهم این دانشمند مشهور میباشد.
وی پسر برادر علم روانشناسی مدرن و عمه فیزیک کوانتم و خواهرزاده علم جامعه شناسی ارادان وحومه میباشد.
وی پس از سالها تلاش و کشف و اختراع و علافی و غیره سر انجام در سال 1388 شمسی ،این متن چرند را برای شما بیکاران عزیز ارسال نمود. امید است که مقبول طبع شما اندیشمندان قرار گیرد.
کتاب "توپ القلقلیه" و "اتلیات و متلیات" و "اسرار کیهان(بچه ها)" و"چرندیات بیضوی" از اثار مهم این دانشمند مشهور میباشد.
وی پسر برادر علم روانشناسی مدرن و عمه فیزیک کوانتم و خواهرزاده علم جامعه شناسی ارادان وحومه میباشد.
وی پس از سالها تلاش و کشف و اختراع و علافی و غیره سر انجام در سال 1388 شمسی ،این متن چرند را برای شما بیکاران عزیز ارسال نمود. امید است که مقبول طبع شما اندیشمندان قرار گیرد.
mehrshad53
اخراجی موقت
yuza
اخراجی موقت
نه یه بسته زندگی نامشو لطف کنین
اینا توش باشه ها:بچگیش-چی شد اینجوری شد-چرا ادامه داد
نباشه پس میارما
زندگینامه ولتا
الكساندر ولتا - فيزيكدان- متولد كومو ايتاليا- مخترع دستگاه الكتروفوروس، وسيله‌اي كه الكتريسيته ساكن توليد مي‌كند (1775). كاشف گازمتان (1778) و داراي عنوان پروفسور در فلسفه طبيعي در پاويا.(1804-1778) وي با الهام از كار دوستش لويجي گالواني واكنش بين فلزهاي مختلف را به انجام رسانيد و اولين باتري الكتريكي را (جهت استفاده محققان آينده با يك منبع ثابت از الكتريسيته ساكن) در(1800) فراهم ساخت نام او (Volt )به عنوان واحد پتانسيل الكتريكي برگزيده شده است.
الكساندر ولتا - فيزيكدان- متولد كومو ايتاليا- مخترع دستگاه الكتروفوروس، وسيله‌اي كه الكتريسيته ساكن توليد مي‌كند (1775). كاشف گازمتان (1778) و داراي عنوان پروفسور در فلسفه طبيعي در پاويا.(1804-1778) وي با الهام از كار دوستش لويجي گالواني واكنش بين فلزهاي مختلف را به انجام رسانيد و اولين باتري الكتريكي را (جهت استفاده محققان آينده با يك منبع ثابت از الكتريسيته ساكن) در(1800) فراهم ساخت نام او (Volt )به عنوان واحد پتانسيل الكتريكي برگزيده شده است.
yuza
اخراجی موقت
زندگینامه ولتا
الكساندر ولتا - فيزيكدان- متولد كومو ايتاليا- مخترع دستگاه الكتروفوروس، وسيله‌اي كه الكتريسيته ساكن توليد مي‌كند (1775). كاشف گازمتان (1778) و داراي عنوان پروفسور در فلسفه طبيعي در پاويا.(1804-1778) وي با الهام از كار دوستش لويجي گالواني واكنش بين فلزهاي مختلف را به انجام رسانيد و اولين باتري الكتريكي را (جهت استفاده محققان آينده با يك منبع ثابت از الكتريسيته ساكن) در(1800) فراهم ساخت نام او (Volt )به عنوان واحد پتانسيل الكتريكي برگزيده شده است.
زندگی نامه من از زندگی نامه این پر بار تره که
هاکینگ رو میگم بزار
از ویکی هم نباشه
زندگی نامه استیون هاوکینگ
زمینهٔ پژوهشی اصلی وی کیهان‌شناسی و گرانش کوانتومی است. از مهم‌ترین دستاوردهای وی مقاله‌ای است که به رابطهٔ سیاه‌چاله‌ها و قانون‌های ترمودینامیک می‌پردازد. او نشان می‌دهد که سیاه‌چاله‌ها بعد از مدتی به وسیلهٔ زوج‌های ذرات مجازی که در افق رویداد (event horizon) آن تشکیل می‌شود، نابود می‌شوند.
ناتوانی جسمی لحن این مقاله یا بخش برای ویکی‌پدیا، غیر رسمی یا نامناسب است.
برای راهنمایی بیشتر به راهنمایی برای نوشتن مقاله‌های بهتر رجوع کنید. احتمالاً در بحث همین صفحه توضیحی درباره این مطلب موجود باشد.
به دنبال احساس ناراحتی هایی در عضلات دست و پا استیفن در ژانویه ۱۹۶۳ یعنی آغاز بیست و یکسالگی مجبور به مراجعه به بیمارستان شد و آزمایش هایی که روی او انجام گرفت علائم بیماری بسیار نادر و درمان ناپذیری را نشان داد. این بیماری که به نام ALS شناخته می‌شود بخشی از نخاع و مغز و سیستم عصبی را مورد حمله قرار می‌دهد و به تدریج اعصاب حرکتی بدن را از بین می‌برد و با تضعیف ماهیچه‌ها فلج عمومی ایجاد می‌کند بطوریکه بمرور توانایی هرگونه حرکتی از شخص سلب می‌شود. معمولاً مبتلایان به این بیماری بی درمان مدت زیادی زنده نمی مانند و این مدت برای استیفن بین دو تا سه سال پیش بینی شده بود.
ناامیدی و اندوه عمیقی را که پس از آگاهی از جریان بر استیفن مستولی شد می‌توان حدس زد. ناگهان همه آرزوهای خود را بر باد رفته میدید. دوره دکترا-رویای دانشمند شدن - کشف رمز و راز کیهان - همگی به صورت کاریکاتورهایی در آمدند که در حال دورشدن و رنگ باختن به او پوزخند می‌زدند. بجای همه آن خیال پروریهای بلند پروازانه حالا کاری بجز این از دستش بر نمی‌آمد که در گوشه‌ای بنشیند و دقیقه‌ها را بشمارد تا دوسال بعد با فلج عمومی بدن زمان مرگش فرا برسد.
به اتاقی که در دانشگاه داشت پناه برد و در تنهایی ساعتها متفکر و بی حرکت ماند. خودش بعدها تعریف کرده است که آن شب دچار کابوسی شد و در خواب دید که محکوم به اعدام شده است و او را برای اجرای حکم می‌برند و در آن موقعیت حس کرد که هر لحظه زندگی چقدر برایش ارزشمند است. بعد از بیداری به یاد آورد که در بیمارستان با یک جوان مبتلا به بیماری سرطان خون هم اتاق بوده و او از فرط درد چه فریادهایی می کشید. پس خود را قانع کرد که اگر به بیماری درمان ناپذیری مبتلااست لااقل درد نمی‌کشد. بعلاوه طبع لجوج و نقادش که هیچ چیز را به آسانی نمی پذیرفت هشدار داد که از کجا معلوم که پیش بینی پزشکان درست از کار در بیاید و چه بسا که از نوع اشتباهات کتاب‌های درسی باشد!
اما آنچه به او قوت قلب و اعتماد به نفس بیشتری برای مبارزه با ناامیدی و بدبینی داد آشنایی اش در همان ایام با دختری به نام (جین وایلد) بود که بعد ها همسرش شد.
جین دانشجوی دانشگاه لندن بود اما تحت تأثیر هوش فوق العاده و شخصیت استثنایی استیفن چنان مجذوب او شده بود که هر هفته به سراغش می‌آمد و ساعتی را به گفتگوی با او می‌گذرانید.آنها پس از چندی رسما نامزد شدند و استیفن تحصیلات دانشگاهی اش را از سر گرفت زیرا برای ازدواج با جین می بایست هرچه زودتر دکترای خود را بگیرد و کار مناسبی پیدا کند.
و او طی دو سال با اشتیاق و پشتکار این برنامه را عملی کرد در حالیکه رشد بیماری لعنتی را در عضلاتش شاهد بود و ابتدا به کمک یک عصا و سپس دو عصا راه می‌رفت. ازدواجش با جین در سال ۱۹۶۵ صورت گرفت و او چنان غرق امید و شادی بود که به پیش بینی دو سال پیش پزشکان در مورد مرگ قریب الوقوعش نمی اندیشید. جین تا سال ۱۹۹۱ ازاستیفن نگهداری کرد. در آن سال به دلیل مشکلات ناشی از شهرت استیفن و بد تر شدن بیماری او، این دو از یکدیگر جدا شدند. سپس استیفن که از این ازدواج سه فرزند داشت، با یکی از پرستارانش، الن میسون، ازدواج کرد. همسر اول الن، دیوید میسون، سازنده نخستین دستگاه گویا برای استیفن بود.
پروفسور استیفن هاوکینگ اکنون ۶۵ سال داردو ظاهراً بیش از یک ربع قرن قاچاقی زندگی کرده است. البته اگر بتوان وضع کاملا استثنایی او را در حال حاضر زندگی نامید.!
پیش بینی پزشکان در مورد بیماری فلج پیش رونده او نادرست نبود و این بیماری اکنون به همه بدنش چنگ انداخته است. از اواخر دهه ۶۰ برای نقل مکان از صندلی چرخدار استفاده می‌کند و قدرت تحرک از همه اجزای بدنش بجز دو انگشت دست چپش سلب شده است. با این دو انگشت او می‌تواند دکمه‌های کامپیوتر بسیار پیشرفته‌ای را فشار دهد که اختصاصأ برای او ساخته اند و بجایش حرف می‌زند و رابطه اش را با دنیای خارج برقرار می‌کند زیرااستیفن از سال ۱۹۸۵ قدرت گویایی خود را هم ازدست داده است.
در آن سال او پس از بازگشت از سفری به گرد جهان برای مدتی در ژنو بسر می‌برد که مرکز پژوهشهای هسته‌ای اروپاست و دانشمندان این مرکز جلسات مشاوره‌ای با او داشتند. یک شب که استیفن هاوکینگ تا دیر وقت مشغول کار بود ناگهان راه نفس کشیدنش گرفت و صورتش کبود شد بیدرنگ او را به بیمارستان رساندند و تحت معالجات اضطراری قرار دادند. معمولاً مبتلایان به بیماری ALS در مقابل سینه پهلو حساسیت شدیدی دارند و در صورت ابتلای به آن می‌میرند که این خطر برای استیفن هاوکینگ هم پیش آمده بود و گرفتن راه تنفس او ناشی از سینه پهلو بود. پس از چند روز بستری بودن در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان سرانجام با اجازه همسرش تصمیم گرفته شد که با عمل جراحی مخصوص مجرای تنفس او را باز کنند اما در نتیجه این عمل صدای خود را برای همیشه از دست می‌داد.
عمل جراحی با موفقیت صورت گرفت و بار دیگر استیفن از خطر مرگ جست. هر چند قدرت گویایی خود را از دست داد، با جایگزینی کامپیوتر مخصوص سخنگو ارتباط او با اطرافیانش حتی بهتر از سابق شد زیرا قبلا بعلت ضعف عضلات صوتی با دشواری و نارسایی زیاد صحبت می‌کرد. برنامه ریزی این دستگاه شامل سه هزار کلمه است و هر بار که استیفن بخواهد سخنی بگوید می بایست با انتخاب کلمات و فشردن دکمه‌های کامپیوتر به کمک دو انگشتش که هنوز کار می‌کنند جمله مورد نظرش را بسازد و صدای مصنوعی به جای او حرف می‌زند. البته اینگونه سخنگویی ماشینی طولانی تر است اما خود استیفن که هرگز خوشبینی اش را از دست نمی‌دهد عقیده دارد که به او وقت بیشتری می‌دهد برای اندیشیدن آنچه می خواهد بگوید و سبب می‌شود که هرگز نسنجیده حرف نزند.
زمینهٔ پژوهشی اصلی وی کیهان‌شناسی و گرانش کوانتومی است. از مهم‌ترین دستاوردهای وی مقاله‌ای است که به رابطهٔ سیاه‌چاله‌ها و قانون‌های ترمودینامیک می‌پردازد. او نشان می‌دهد که سیاه‌چاله‌ها بعد از مدتی به وسیلهٔ زوج‌های ذرات مجازی که در افق رویداد (event horizon) آن تشکیل می‌شود، نابود می‌شوند.
ناتوانی جسمی لحن این مقاله یا بخش برای ویکی‌پدیا، غیر رسمی یا نامناسب است.
برای راهنمایی بیشتر به راهنمایی برای نوشتن مقاله‌های بهتر رجوع کنید. احتمالاً در بحث همین صفحه توضیحی درباره این مطلب موجود باشد.
به دنبال احساس ناراحتی هایی در عضلات دست و پا استیفن در ژانویه ۱۹۶۳ یعنی آغاز بیست و یکسالگی مجبور به مراجعه به بیمارستان شد و آزمایش هایی که روی او انجام گرفت علائم بیماری بسیار نادر و درمان ناپذیری را نشان داد. این بیماری که به نام ALS شناخته می‌شود بخشی از نخاع و مغز و سیستم عصبی را مورد حمله قرار می‌دهد و به تدریج اعصاب حرکتی بدن را از بین می‌برد و با تضعیف ماهیچه‌ها فلج عمومی ایجاد می‌کند بطوریکه بمرور توانایی هرگونه حرکتی از شخص سلب می‌شود. معمولاً مبتلایان به این بیماری بی درمان مدت زیادی زنده نمی مانند و این مدت برای استیفن بین دو تا سه سال پیش بینی شده بود.
ناامیدی و اندوه عمیقی را که پس از آگاهی از جریان بر استیفن مستولی شد می‌توان حدس زد. ناگهان همه آرزوهای خود را بر باد رفته میدید. دوره دکترا-رویای دانشمند شدن - کشف رمز و راز کیهان - همگی به صورت کاریکاتورهایی در آمدند که در حال دورشدن و رنگ باختن به او پوزخند می‌زدند. بجای همه آن خیال پروریهای بلند پروازانه حالا کاری بجز این از دستش بر نمی‌آمد که در گوشه‌ای بنشیند و دقیقه‌ها را بشمارد تا دوسال بعد با فلج عمومی بدن زمان مرگش فرا برسد.
به اتاقی که در دانشگاه داشت پناه برد و در تنهایی ساعتها متفکر و بی حرکت ماند. خودش بعدها تعریف کرده است که آن شب دچار کابوسی شد و در خواب دید که محکوم به اعدام شده است و او را برای اجرای حکم می‌برند و در آن موقعیت حس کرد که هر لحظه زندگی چقدر برایش ارزشمند است. بعد از بیداری به یاد آورد که در بیمارستان با یک جوان مبتلا به بیماری سرطان خون هم اتاق بوده و او از فرط درد چه فریادهایی می کشید. پس خود را قانع کرد که اگر به بیماری درمان ناپذیری مبتلااست لااقل درد نمی‌کشد. بعلاوه طبع لجوج و نقادش که هیچ چیز را به آسانی نمی پذیرفت هشدار داد که از کجا معلوم که پیش بینی پزشکان درست از کار در بیاید و چه بسا که از نوع اشتباهات کتاب‌های درسی باشد!
اما آنچه به او قوت قلب و اعتماد به نفس بیشتری برای مبارزه با ناامیدی و بدبینی داد آشنایی اش در همان ایام با دختری به نام (جین وایلد) بود که بعد ها همسرش شد.
جین دانشجوی دانشگاه لندن بود اما تحت تأثیر هوش فوق العاده و شخصیت استثنایی استیفن چنان مجذوب او شده بود که هر هفته به سراغش می‌آمد و ساعتی را به گفتگوی با او می‌گذرانید.آنها پس از چندی رسما نامزد شدند و استیفن تحصیلات دانشگاهی اش را از سر گرفت زیرا برای ازدواج با جین می بایست هرچه زودتر دکترای خود را بگیرد و کار مناسبی پیدا کند.
و او طی دو سال با اشتیاق و پشتکار این برنامه را عملی کرد در حالیکه رشد بیماری لعنتی را در عضلاتش شاهد بود و ابتدا به کمک یک عصا و سپس دو عصا راه می‌رفت. ازدواجش با جین در سال ۱۹۶۵ صورت گرفت و او چنان غرق امید و شادی بود که به پیش بینی دو سال پیش پزشکان در مورد مرگ قریب الوقوعش نمی اندیشید. جین تا سال ۱۹۹۱ ازاستیفن نگهداری کرد. در آن سال به دلیل مشکلات ناشی از شهرت استیفن و بد تر شدن بیماری او، این دو از یکدیگر جدا شدند. سپس استیفن که از این ازدواج سه فرزند داشت، با یکی از پرستارانش، الن میسون، ازدواج کرد. همسر اول الن، دیوید میسون، سازنده نخستین دستگاه گویا برای استیفن بود.
پروفسور استیفن هاوکینگ اکنون ۶۵ سال داردو ظاهراً بیش از یک ربع قرن قاچاقی زندگی کرده است. البته اگر بتوان وضع کاملا استثنایی او را در حال حاضر زندگی نامید.!
پیش بینی پزشکان در مورد بیماری فلج پیش رونده او نادرست نبود و این بیماری اکنون به همه بدنش چنگ انداخته است. از اواخر دهه ۶۰ برای نقل مکان از صندلی چرخدار استفاده می‌کند و قدرت تحرک از همه اجزای بدنش بجز دو انگشت دست چپش سلب شده است. با این دو انگشت او می‌تواند دکمه‌های کامپیوتر بسیار پیشرفته‌ای را فشار دهد که اختصاصأ برای او ساخته اند و بجایش حرف می‌زند و رابطه اش را با دنیای خارج برقرار می‌کند زیرااستیفن از سال ۱۹۸۵ قدرت گویایی خود را هم ازدست داده است.
در آن سال او پس از بازگشت از سفری به گرد جهان برای مدتی در ژنو بسر می‌برد که مرکز پژوهشهای هسته‌ای اروپاست و دانشمندان این مرکز جلسات مشاوره‌ای با او داشتند. یک شب که استیفن هاوکینگ تا دیر وقت مشغول کار بود ناگهان راه نفس کشیدنش گرفت و صورتش کبود شد بیدرنگ او را به بیمارستان رساندند و تحت معالجات اضطراری قرار دادند. معمولاً مبتلایان به بیماری ALS در مقابل سینه پهلو حساسیت شدیدی دارند و در صورت ابتلای به آن می‌میرند که این خطر برای استیفن هاوکینگ هم پیش آمده بود و گرفتن راه تنفس او ناشی از سینه پهلو بود. پس از چند روز بستری بودن در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان سرانجام با اجازه همسرش تصمیم گرفته شد که با عمل جراحی مخصوص مجرای تنفس او را باز کنند اما در نتیجه این عمل صدای خود را برای همیشه از دست می‌داد.
عمل جراحی با موفقیت صورت گرفت و بار دیگر استیفن از خطر مرگ جست. هر چند قدرت گویایی خود را از دست داد، با جایگزینی کامپیوتر مخصوص سخنگو ارتباط او با اطرافیانش حتی بهتر از سابق شد زیرا قبلا بعلت ضعف عضلات صوتی با دشواری و نارسایی زیاد صحبت می‌کرد. برنامه ریزی این دستگاه شامل سه هزار کلمه است و هر بار که استیفن بخواهد سخنی بگوید می بایست با انتخاب کلمات و فشردن دکمه‌های کامپیوتر به کمک دو انگشتش که هنوز کار می‌کنند جمله مورد نظرش را بسازد و صدای مصنوعی به جای او حرف می‌زند. البته اینگونه سخنگویی ماشینی طولانی تر است اما خود استیفن که هرگز خوشبینی اش را از دست نمی‌دهد عقیده دارد که به او وقت بیشتری می‌دهد برای اندیشیدن آنچه می خواهد بگوید و سبب می‌شود که هرگز نسنجیده حرف نزند.
استفان هاوكينگ؛ نابغه‌اي كه از‌محدوديت‌ها نمي‌هراسد
استفان هاوكينگ، نابغه فيزيك جهان در دوران معاصر، گرچه اكنون تنها مشتي از پوست و استخوان است و روي ويلچر گذران عمر مي‌كند و تنها دو انگشت از كل اعضاي بدنش قدرت تحرك دارند، اما ارزش و اعتبار وي تا آنجاست كه كرسي دانشگاهي را در دانشگاه كمبريج در اختيار دارد كه بيش از 200 سال پيش نيوتون داراي آن بوده است.
هاوكينگ كه به او اينشتين دوم نيز معروف است، تمام تلاش خود را به خرج داده است تا تئوري تاريخي نسبيت اينشتين را با افزودن نظريه‌هاي مربوط به كوانتوم تكميل كند و در كل معادله‌اي موثر و قابل قبول براي كل فعل و انفعالات در عالم هستي ارائه كند. وي كه در ژانويه 1942 در آكسفورد به دنيا آمده است، همواره رياضيات را دنبال كرده؛ اما جالب اين است كه او در دوران تحصيلات مقدماتي، دانش‌آموزي خيره و سركش بوده است و همواره به جهت برخورداري از سطح معلومات علمي بالاتر نسبت به همكلاسي‌هاي خود سعي داشت كه كتابهاي درسي را به زير سوال برده و نواقص آنها را به معلمان خود گوشزد كند. هاوكينگ دانش‌آموزي بد خط بوده و در عين حال اغلب اوقات با معلمان و ساير اطرافيان جر و بحث مي‌كرد. او برخلاف اينشتين، عاشق كتابهاي تخيلي و علمي است و با الهام گرفتن از آنها و پردازش مغزي فوق‌العاده سريع خود در دروس دانشگاهي پيشرفت كرد تا آنجا كه در دانشگاه جزو موفق‌ترين دانشجويان همدوره خود بود. اما با ظاهر شدن علائم بيماري لاعلاج ALS پزشكان اعلام كردند كه استفان در نهايت تا 3 سال ديگر زنده خواهد ماند. با اين حال مقاومت مثال زدني‌اش در برابر اين بيماري موجب شده است تا همگان بگويند وي تا كنون نزديك به 30 سال قاچاقي زندگي كرده است. نابغه فيزيك جهان حتي در سال 1958 ميلادي سفري به دور دنيا داشت، اما پس از بازگشت، به عارضه گرفتگي راه تنفسي مبتلا شد و در نهايت نيز با انجام عمل جراحي صداي خود را از دست داد. نكته جالب توجه ديگر درباره هاوكينگ روح شوخ‌طبعي و طنزگونه وي است كه تمامي آنها را با حالاتي از چشمان درخشان خود به اطرافيان منتقل مي‌كند. همچنين مي‌گويند، هاوكينگ اعتراض يا ناراحتي خود به شخصي را حتي اگر هم به شوخي باشد، با وارد كردن ضربه‌اي محكم و دردآور با ويلچر فوق مدرن خود به وي نشان مي‌دهد.
استفان هاوكينگ، نابغه فيزيك جهان در دوران معاصر، گرچه اكنون تنها مشتي از پوست و استخوان است و روي ويلچر گذران عمر مي‌كند و تنها دو انگشت از كل اعضاي بدنش قدرت تحرك دارند، اما ارزش و اعتبار وي تا آنجاست كه كرسي دانشگاهي را در دانشگاه كمبريج در اختيار دارد كه بيش از 200 سال پيش نيوتون داراي آن بوده است.
هاوكينگ كه به او اينشتين دوم نيز معروف است، تمام تلاش خود را به خرج داده است تا تئوري تاريخي نسبيت اينشتين را با افزودن نظريه‌هاي مربوط به كوانتوم تكميل كند و در كل معادله‌اي موثر و قابل قبول براي كل فعل و انفعالات در عالم هستي ارائه كند. وي كه در ژانويه 1942 در آكسفورد به دنيا آمده است، همواره رياضيات را دنبال كرده؛ اما جالب اين است كه او در دوران تحصيلات مقدماتي، دانش‌آموزي خيره و سركش بوده است و همواره به جهت برخورداري از سطح معلومات علمي بالاتر نسبت به همكلاسي‌هاي خود سعي داشت كه كتابهاي درسي را به زير سوال برده و نواقص آنها را به معلمان خود گوشزد كند. هاوكينگ دانش‌آموزي بد خط بوده و در عين حال اغلب اوقات با معلمان و ساير اطرافيان جر و بحث مي‌كرد. او برخلاف اينشتين، عاشق كتابهاي تخيلي و علمي است و با الهام گرفتن از آنها و پردازش مغزي فوق‌العاده سريع خود در دروس دانشگاهي پيشرفت كرد تا آنجا كه در دانشگاه جزو موفق‌ترين دانشجويان همدوره خود بود. اما با ظاهر شدن علائم بيماري لاعلاج ALS پزشكان اعلام كردند كه استفان در نهايت تا 3 سال ديگر زنده خواهد ماند. با اين حال مقاومت مثال زدني‌اش در برابر اين بيماري موجب شده است تا همگان بگويند وي تا كنون نزديك به 30 سال قاچاقي زندگي كرده است. نابغه فيزيك جهان حتي در سال 1958 ميلادي سفري به دور دنيا داشت، اما پس از بازگشت، به عارضه گرفتگي راه تنفسي مبتلا شد و در نهايت نيز با انجام عمل جراحي صداي خود را از دست داد. نكته جالب توجه ديگر درباره هاوكينگ روح شوخ‌طبعي و طنزگونه وي است كه تمامي آنها را با حالاتي از چشمان درخشان خود به اطرافيان منتقل مي‌كند. همچنين مي‌گويند، هاوكينگ اعتراض يا ناراحتي خود به شخصي را حتي اگر هم به شوخي باشد، با وارد كردن ضربه‌اي محكم و دردآور با ويلچر فوق مدرن خود به وي نشان مي‌دهد.
بازم هاوکينگ
(اینم فقط به خاطر عمو پورنگ عزیز)
هاوکينگ 66 ساله در حال حاضر کرسي رياضيات "لوکاس" يا "Lucasian " را که در قرن 18 ميلادي به نيوتون متعلق بود، در اختيار داشته و پس از بازنشستگي در پايان سال تحصيلي در ماه سپتامبر، فعاليتهاي خود را به عنوان استاد افتخاري رياضيات لوکاس ادامه خواهد داد.
کرسي رياضيات لوکاس در سال 1663 توسط هنري لوکاس که در طول حياتش بالغ بر 4 هزار کتاب منتشر کرده و سالانه بيش از صد ها پوند را به دانشگاه اعطا کرده بود پايه گذاري شد. دومين کرسي دار اين پست نيوتون بوده و پاول ديراک، متخصص مکانيک کوانتم نيز از سال 1932 تا سال 1969 اختيار دار اين کرسي بوده است و از سال 1979 اين کرسي معتبر در اختيار استفان هاوکينگ قرار گرفت.
دانشگاه کمبريج اعلام کرد انتظار دارد هاوکينگ فعاليتهاي خود را در کرسي رياضيات کاربردي و فيزيک نظري به عنوان هدايت کننده گروه هاي تحقيقاتي کيهان شناسي و گرانشي ادامه دهد.
هاوکينگ با وجود ناتواني هاي فيزيکي اش ناشي از بيماري هاي اختلالات نروني به دليل ارائه نظرياتي در باره سياهچاله هاي فضايي و طبيعت زمان به شهرت علمي جهاني دست يافت.
بر اساس گزارش AP، هاوکينگ با ارائه نظريه "Hawking radiation" اولين شهرت جهاني خود را کسب کرد. وي با ارائه اين نظريه شدت تراکم سياهچاله ها را به شکلي که هيچ جسمي توانايي گريز از کشش گرانشي آن را نخواهد داشت، رد کرده و نشان داد که نور و ديگر امواج قادر به عبور از ميان اين سياهچاله ها خواهند بود.
(اینم فقط به خاطر عمو پورنگ عزیز)
هاوکينگ 66 ساله در حال حاضر کرسي رياضيات "لوکاس" يا "Lucasian " را که در قرن 18 ميلادي به نيوتون متعلق بود، در اختيار داشته و پس از بازنشستگي در پايان سال تحصيلي در ماه سپتامبر، فعاليتهاي خود را به عنوان استاد افتخاري رياضيات لوکاس ادامه خواهد داد.
کرسي رياضيات لوکاس در سال 1663 توسط هنري لوکاس که در طول حياتش بالغ بر 4 هزار کتاب منتشر کرده و سالانه بيش از صد ها پوند را به دانشگاه اعطا کرده بود پايه گذاري شد. دومين کرسي دار اين پست نيوتون بوده و پاول ديراک، متخصص مکانيک کوانتم نيز از سال 1932 تا سال 1969 اختيار دار اين کرسي بوده است و از سال 1979 اين کرسي معتبر در اختيار استفان هاوکينگ قرار گرفت.
دانشگاه کمبريج اعلام کرد انتظار دارد هاوکينگ فعاليتهاي خود را در کرسي رياضيات کاربردي و فيزيک نظري به عنوان هدايت کننده گروه هاي تحقيقاتي کيهان شناسي و گرانشي ادامه دهد.
هاوکينگ با وجود ناتواني هاي فيزيکي اش ناشي از بيماري هاي اختلالات نروني به دليل ارائه نظرياتي در باره سياهچاله هاي فضايي و طبيعت زمان به شهرت علمي جهاني دست يافت.
بر اساس گزارش AP، هاوکينگ با ارائه نظريه "Hawking radiation" اولين شهرت جهاني خود را کسب کرد. وي با ارائه اين نظريه شدت تراکم سياهچاله ها را به شکلي که هيچ جسمي توانايي گريز از کشش گرانشي آن را نخواهد داشت، رد کرده و نشان داد که نور و ديگر امواج قادر به عبور از ميان اين سياهچاله ها خواهند بود.
زندگینامه آمپر.........
دانشمند فرانسوي در دهكده اي نزديك شهر ليون بدنيا آمد. چون در آن دهكده مدرسه اي نبود ، آمپر به خود آموزي پرداخت. پدر او به هنگام انقلاب فرانسه محكوم به اعدام شد و اين امر زندگي شخصي آمپر را عميقا” تحت تاثير قرار داد . آمپر بعدها استاد رياضيات در دانشگاه پاريس شد و در تكامل علوم فيزيك ، رياضيات و فلسفه سهم بسزايي ايفا كرد. آمپر پس از آزمايشهاي بسيار دريافت كه دو سيم موازي حامل جريان بر يكديگر نيرو وارد ميكنند . او مطالعه زيادي درباره اين نيروها انجام داد و نتيجه گرفت كه اين نيروها به فاصله ميان سيمها، چگونگي قرار گرفتن آنها نسبت به يكديگر و مقدار جريان عبوري از سيمها بستگي دارند.
دانشمند فرانسوي در دهكده اي نزديك شهر ليون بدنيا آمد. چون در آن دهكده مدرسه اي نبود ، آمپر به خود آموزي پرداخت. پدر او به هنگام انقلاب فرانسه محكوم به اعدام شد و اين امر زندگي شخصي آمپر را عميقا” تحت تاثير قرار داد . آمپر بعدها استاد رياضيات در دانشگاه پاريس شد و در تكامل علوم فيزيك ، رياضيات و فلسفه سهم بسزايي ايفا كرد. آمپر پس از آزمايشهاي بسيار دريافت كه دو سيم موازي حامل جريان بر يكديگر نيرو وارد ميكنند . او مطالعه زيادي درباره اين نيروها انجام داد و نتيجه گرفت كه اين نيروها به فاصله ميان سيمها، چگونگي قرار گرفتن آنها نسبت به يكديگر و مقدار جريان عبوري از سيمها بستگي دارند.
زندگينامه اهم
جـرج سـيمون اهــم در سـال 1787 ميلادي در باوارياي آلمان چشم به جهان گشود پدرش قفل‌ساز و تفنگ‌ساز بود. ليكن بعداً به تجارت علاقمند شد و جرج را به مطالعة كتابهاي علـوم ريـاضي تشويق كـرد. وي در سـن هجده سالگي معلم رياضيات شد و در آن زمان با استفـاده ازتـشابـهي كـه بـين انتقـال گرما و الكتريسيته وجود دارد به اندازه‌گيري شدت جريان پرداخت و قانـوني به دسـت آورد كه در سال 1841 ميلادي او را شايسته دريافت بزرگترين نشان عـلمي از انـجمن سلـطنـتي انـگليس كرد. بزرگترين اثر علمي او در مبحث الكتريسيته قانونـي است كـه بـه نـام خـود او معـروف است. اهم پس از 67 سال زندگي در سال1834 ميـلادي از دنـيا رفـت.
جـرج سـيمون اهــم در سـال 1787 ميلادي در باوارياي آلمان چشم به جهان گشود پدرش قفل‌ساز و تفنگ‌ساز بود. ليكن بعداً به تجارت علاقمند شد و جرج را به مطالعة كتابهاي علـوم ريـاضي تشويق كـرد. وي در سـن هجده سالگي معلم رياضيات شد و در آن زمان با استفـاده ازتـشابـهي كـه بـين انتقـال گرما و الكتريسيته وجود دارد به اندازه‌گيري شدت جريان پرداخت و قانـوني به دسـت آورد كه در سال 1841 ميلادي او را شايسته دريافت بزرگترين نشان عـلمي از انـجمن سلـطنـتي انـگليس كرد. بزرگترين اثر علمي او در مبحث الكتريسيته قانونـي است كـه بـه نـام خـود او معـروف است. اهم پس از 67 سال زندگي در سال1834 ميـلادي از دنـيا رفـت.
زندگینامه گابريل دانيل فارنهايت
نقاشی گابريل دانيل فارنهايت
دانشمند هلندي، ابتدا به آمستردام رفت تا شغل معلمي پيشه گيرد. امـا ذوق و حرفه اصلي وي ساختن وسايـل هـواشنـاسي بود. چون در آن زمان براي مطالعه اقليمها دماسنج ضرورت داشت:
او توجه خاصي به ساختن اسبـاب انـدازه‌گيـري دما كرد. در قرن هفدهم نوعي دماسنجهاي گازي و الكلي ساخته شده بودكه دقت كافي نداشتـند. فارنهايت جيوه را مورد استفاده قرار داد ودر سال 1714 ميـلادي دماسنجي جيوه‌اي ســاخـت. وي نخست راهي براي پاك‌سازي جـيوه اختراع كرد. بطوريكه جيوه ديگر بــه ديواره‌هـاي لوله باريـك نمي‌چـسبيد.
دماسنج جيوه‌اي داراي اين مزيت بود كه اندازه‌گيري دمـاهاي بـالاتر از نــقطـه جــوش و پــاييـن‌تر از نقـطه انجماد آب را ممكن مي‌ساخت. از اين گذشته ميزان انبساط و تراكم جيوه نسبـتاً ثابـت‌تر از غالب مـواد ديــگر است. به همين دليل درجه‌بندي دقيق آن مقدور بود. فارنهايت نتيجه تحقيقات خود درباره دماسنج را در سال 1724 ميلادي منتشر كرد و در همان سال به عضويت انجمن سلطنتي انگلستان برگزيده شد.
نقاشی گابريل دانيل فارنهايت
دانشمند هلندي، ابتدا به آمستردام رفت تا شغل معلمي پيشه گيرد. امـا ذوق و حرفه اصلي وي ساختن وسايـل هـواشنـاسي بود. چون در آن زمان براي مطالعه اقليمها دماسنج ضرورت داشت:
او توجه خاصي به ساختن اسبـاب انـدازه‌گيـري دما كرد. در قرن هفدهم نوعي دماسنجهاي گازي و الكلي ساخته شده بودكه دقت كافي نداشتـند. فارنهايت جيوه را مورد استفاده قرار داد ودر سال 1714 ميـلادي دماسنجي جيوه‌اي ســاخـت. وي نخست راهي براي پاك‌سازي جـيوه اختراع كرد. بطوريكه جيوه ديگر بــه ديواره‌هـاي لوله باريـك نمي‌چـسبيد.
دماسنج جيوه‌اي داراي اين مزيت بود كه اندازه‌گيري دمـاهاي بـالاتر از نــقطـه جــوش و پــاييـن‌تر از نقـطه انجماد آب را ممكن مي‌ساخت. از اين گذشته ميزان انبساط و تراكم جيوه نسبـتاً ثابـت‌تر از غالب مـواد ديــگر است. به همين دليل درجه‌بندي دقيق آن مقدور بود. فارنهايت نتيجه تحقيقات خود درباره دماسنج را در سال 1724 ميلادي منتشر كرد و در همان سال به عضويت انجمن سلطنتي انگلستان برگزيده شد.
زندگینامه آندرس سلسيوس (ANDRES celsius ، 1744 1701 ميلادي )
دانشمند سوئدي در خانواده تحصيل كرده‌اي به دنيا آمد. پدر و پدربزرگش رياضيدان بودند. وي به مطالعه نجوم و ستارگان بسيار علاقه‌مند بود،در سال 1730 ميلادي استاد نجوم دانشگاه اوپسالا شد و به سرپرستي رصدخانه بزرگ آن شهر منصوب شد او در اين رصدخانه به پاره‌اي از تحقيقات همت گماشت.
او در سال 1742 كه دماسنج سلسيوس عرضه شد، ابتدا نقطه جوش آب را صفرو نقطه انجماد آبرا 100 تعيين كرد، اما سال بعد اين روش را معكوس كرد واين همان درجه بندي است كه در درجه بندي سلسيوس يا سانتيگراد يا صدبخشي معروف است در سال1948 به طور رسمي اين درجه بندي مورد پذيرش جهاني قرار گرفت.
دانشمند سوئدي در خانواده تحصيل كرده‌اي به دنيا آمد. پدر و پدربزرگش رياضيدان بودند. وي به مطالعه نجوم و ستارگان بسيار علاقه‌مند بود،در سال 1730 ميلادي استاد نجوم دانشگاه اوپسالا شد و به سرپرستي رصدخانه بزرگ آن شهر منصوب شد او در اين رصدخانه به پاره‌اي از تحقيقات همت گماشت.
او در سال 1742 كه دماسنج سلسيوس عرضه شد، ابتدا نقطه جوش آب را صفرو نقطه انجماد آبرا 100 تعيين كرد، اما سال بعد اين روش را معكوس كرد واين همان درجه بندي است كه در درجه بندي سلسيوس يا سانتيگراد يا صدبخشي معروف است در سال1948 به طور رسمي اين درجه بندي مورد پذيرش جهاني قرار گرفت.
Similar threads
Similar threads
-
درخواست زندگی نامه یک شهید/آزاده/پاسدار/جانباز/رزمنده- شروع شده توسط MaRaL.arch
- پاسخ ها: 3
-
-
-
-
امروز 22 اکتبر زاد روز نادر شاه پادشاه بزرگ بعداز اسلام+مختصری از زندگی نامه- شروع شده توسط سکولار
- پاسخ ها: 1