زمزه های دلتنگی

omidvarshoei

عضو جدید
اون كه ميگفت با دستاي دل من
از قفس بي كسي آزاد شد
چي شد كه از گريه من شاد شد
با شبنم اشك من آواره شد





از وقتي رفت يه روز خوش نديدم
خواستم دلم يه گوشه اي بميره
خسته شدم چه انتظار سختي
يكي بياد جون منو بگيره





قلب من از تپيدنش خسته شد
نبضم با ضربه هاي معكوس خورد
قلب من از خستگي خوابش گرفت
اين دل نااميدم مايوس مرد

شايد صداي زخمي دل من مرحم زخماي دل تو باشه
شايد قصه جدايي من نذارههيچكي ازكسي جدا شه





قلب من از تپيدنش خسته شد
نبضم با ضربه هاي معكوس خورد
قلب من از خستگي خوابش گرفت
اين دل نااميدم مايوس مرد



انگار جاده تنها

با من بی تو تا فردا

خط ممتد جاده

رفتن تا ته دنیا

اینجا سرعت بیداد

اینجا جرئت فریاد




راهی که گلو بسته

پس کی کی به کی دل داد

وقتی از کنار من

آهسته تو می رفتی

تو چشمات نشستن غم

گفتی وقت بدبختی



گفتی که میام اما

رفتی بی خبر تنها

موندم موندی میمونیم

یعنی تا ته دنیا

اینجا شب شده دنیا




جاده غم فتاده کتاب

و این همه رویا

سرعت خیابون و اینجا

خسته من تنها

چشمایت رو تو جاده

میزاری و میری از

پیشم چقدر ساده




اینجا گلوم از عشق

پر از حس فریاده

این سفر نفرین به سفر

سفر نفرین به سفر

این سفر نفرین به سفر



تو سفر یاد میگرفتی

که باید تنهام بزاری

دیگه آسون شده واست

که بگی دوسم نداری

واسه این بود که عزیزم

که من زیاد گفتم می خوامت




به من می گفتی شیرینه حرفات

پیش تو موندم شبو روندم

آفتاب در اومد هنوز می خوندم

نیمکت داغ و لباس داغ و یه عشق داغ و گیتار داغ

آوازی از عشق برا تو خوندم

زیر آفتاب پیش تو موندم


 

Similar threads

بالا