درخواست المیراازپدرهنگام پول خاستن:
پاپا،پاپاجوون،بابایی،ممدجووووووووون،قررربرنت برم عزیزیا،گردنت درمیکنه مشت مالش بدم؟آخ آخ خسته شدی نه؟الهی المیراواست بمیره،مامان که قدرشووربه این ماهی خوبی خوگشلی خوشتیپیونمیدونه عوضش دخترفقیرومفلس ودرراه ماندت قدرتومیدونه،الهی دردوبلات بخوره توسرعلی مارمولک(یکی ازبچه های باشگا
)چیزی نمیخای پاپا؟چایی بیارم؟نسکافه میخوری بابایی؟پاپاامروزچرااینقد ماه شدی؟
پاپانمیدونی دوستام دیدنت اصن فک نمیکردت تو...سالته گفتن باباته یاداداشت؟30سالشه نه؟و.....پاپاامشب شام چی درست کنیم کیف کنی؟جیگری خودمی پاپاجونم...
بابام:چقدمیخای؟
من:چی؟هان؟چی میگی بابایی؟کی پول خاست؟هان؟چی میگه؟هان؟المیرامادی نیس اصلن بلکه پاپاشودوس داره قربونشم میره یه...تومنی داری پاپابم بدی میخایم بریم خرید؟هیییییییی(نیش خندملیح)
بابام:بیابگیر
من:مرسی پاپاتوچقدخوبی
بابام:المیراجان حالایه چایی میدی بابایی؟
من:باباکاردارم پس این ...(آبجیم)اینجاچیه؟همش کارای سختومیدین بمن اه،درس دارم بابا،مامااااااااااااااااااااااااااان بیاببین شوورت چی میخاد درس دارم نمیذارن یه ذره به درسمون برسیم همش کارکارکار