خاطره دوممممم
یکی از همون اولین کارفرماها بود
یک دکتر دامپزشک (البته دوستان و همکاران آشنا ، اگر روزی روزگاری خوندین به روی خودتون نیارید منظورم کیه
موضوع این پلان جای با اهمیت شد که یه نقشه دستشون بود و اومدن دفتر که این پلان رو می بیند ؟ دکتر فلانی طراحی کردن ، اما من خوشم نمی یاد و یه چیز متفاوت می خوام ، من اون دکتر فلانی رو که اسم بردن رو نمی شناختم اما چون همکاران می شناختن بهمون گفتن مطمئنن کارفرمای سختگیری هستند که کار دکتر فلانی رو نپسندیدن .
ما هم نقشه ای که اون دکتر کشیده بودن رو آنالیز کردیم و در واقع مشکلی نداشت فقط شبیه نقشه های آپارتمانی شده بود و این کارفرما خونه دوبلکس ساحلی و متفاوت از همسایه هاش می خواست .
زمینش مستطیلی بود و برش تو قسمت عرض و اگر در حالت عادی مثل همه ی ساختمونا ی اطراف می خواستیم طرح بزنیم نمای اصلی میفتاد به حیاط و شرق و غرب هم دیوار حیاط و پشت هم می شد یه حیاط خلوت ، شبیه به کار دکتر طراح،
من و همکارم دوتا طرح جدا زدیم ، طبق سایت موجود ، بدون دیدن زمین(که از بی تجربگی بود)، یکی از طرح ها قبول شد ، البته این رو بگم که کارفرمای عزیز به هیچ وجه پلان رو متوجه نمی شد و هیچ درکی ازش نداشت و ما داخلی ها رو هم با تری دی باهاش کرکسیون می کردیم !
و این رو هم بگم اگرچه هر دو طرح پیشنهادی خوب بود اما دلیل انتخابش رنگ و متریال کار بود ، یعنی چون پلان رو متوجه نمی شدن اون کاری رو انتخاب کردن که با متریال ملموس تر شده بود !
به هر حال روال طبیعی نقشه طی شد و طرح رفت برای اجرا
طرح از دوتا مستطیل تشکیل شده بود که یکیش صاف و دیگری تحت زاویه به مستطیل صاف چسبیده بود ، که در واقع زاویه دار کردن مستطیل دوم به این جهت بود که دو جبهه از ساختمان از ویوی حیاط استفاده کنند
البته این رو هم اضافه کنم که طی روند طراحی کار از دوبلکس دو طبقه 130 متری رسید به خونه ویلای 110 متری با اتاق زیر شیروانی (که البته دلایل خاص هزینه ای برای پروانه داشت)
همون روزای اول بعد از پاک سازی زمین که قصد ریختن نقشه رو در سایت داشتن رفته بودم با همکارم بازدید، همکارم می گفت خانوم فلانی اگر اینا بدونن طرح رو شما ریختی مطمئن باش یه بلای سرت میارند ، اینقدر که کارشون سخت شد یه پلان زاویه دار برخلاف پلانهای مستطیلی همیشگی این منطقه رو روی زمین پیاده کنند
یه اعتراف صادقانه کنم

من تازه کار بودم و اجرا رو نمی فهمیدم وقتی طرح رو رو زمین دیدم خیلی ناراحت شدم ، چون دیدم چهار گوشه پلان خیلی به دیوار حیاط نزدیکه ، و این برای یک خونه ویلای فاجعه ست (بنده نمی دونستم نقشه پیاده شده رو زمین نقشه ی پی که بزرگتر از پلانِ هست

) بعد از اون تمام شوقم رو واسه دیدن اجرای اون پلان از دست دادم و چون طرح ، طرح خودم بود هیچی نداشتم که بگم !
کار به صورت عادی پیش می رفت و در حال ساخت بود و من مدتی بعد کلا از اون شهر رفتم ، اما همیشه حسی که به اون پروژه داشتم با وجود اینکه کار اول نبود یه حس خاص مادر فرزندی بود
تقریبا 9 ماه بعد از زمانی که رفته بودم سر پروژه گذشت که همکارم باهام تماس گرفت می خواست بگه پروژه تمام شده و برخلاف تصورش خیلی خاص و زیبا شده ، اون زمان پشت تلفن بهم گفت ، اصلا امیدوار نبود که در اجرا کار خوب بشه چون وقتی نقشه ها برای نظام آماده شده بود یکی از خبره های معماری کار رو دیده بود و گفته بود این کار با زاویه تندش فقط تو پلان هست که زیباست و تو اون زمین مستطیلی جواب نمی ده (شاید خودمم اگر زمین رو اول می دیدم هیچوقت اون طرح رو نمی دادم ) و اون همکارمم برای اینکه من رو ناراحت نکنه همون موقع ها این خبر رو به من نداده بود چون در هر حال کارفرما از طرح خوشش اومده بود و طبق اصول در حال اجرا بود .
در هر حال یه شوق خاصی وجودمو گرفت ، از اینکه شنیدم در نهایت کار تو زمین جواب داده ، بعد از اون، خیلی خیلی محدود پیش میاد که ویلای طراحی کنم که زمینش رو از نزدیک نبینم ، اون محدودش هم به این خاطر هست که زمینهای هستند که محدودیت بنای ندارند .