گستاخی خیالم را ببخش
که
حتی
لحظه ای
یادت را
رها نمیکند...
که
حتی
لحظه ای
یادت را
رها نمیکند...
رد پای احساس ...
- شروع کننده موضوع MEMOL...
- تاریخ شروع
masoud_2000
کاربر بیش فعال
از غم دوست در این میکده فریاد کشم....
دادرس نیست که در هجر رخش دادکشم...
داد و بیداد که در محفل ما رندی نیست ...
که برش شکوه برم ، داد زبیداد کشم....
دادرس نیست که در هجر رخش دادکشم...
داد و بیداد که در محفل ما رندی نیست ...
که برش شکوه برم ، داد زبیداد کشم....
masoud_2000
کاربر بیش فعال
در جواني آنقدر آه كشيدم ز جهان سير شدم
صورتم گر چه جوان است ولي پيرشدم
صورتم گر چه جوان است ولي پيرشدم
تو را من یاد میدارم...
همه هنگام
نه چون نیما که میگوید: شباهنگام...
همه هنگام
نه چون نیما که میگوید: شباهنگام...
هیچوقت بی خداحافظی کسی را ترک نکن...
نمیدانی چه درد بدی است....
پیر شدن در خم کوچه های انتظار....
نمیدانی چه درد بدی است....
پیر شدن در خم کوچه های انتظار....
تـو که نیـسـتی آلـوچـه هـایـم کـپـک می زننـد
چـشـم هـایـم قـرمـز می شـود
گلـویـم می سـوزد
و دخـتـر بچـه لـوسی می شـوم که با همـه جنـگ دارد
تـو کـه نیـستی ...
گل سـر هـای کـوچـک رنـگی ام یکی یکی گـم می شـونـد
رژ لـب ام می مـاسـد
پنـجـره بستـه می مـانـد
و مـوهـایـم بلـنـد نمی شـونـد
تـو که نیـسـتی ...
عیـنک می زنـم
تنـد تنـد راه می روم
نـام خیـابـان ها را فـرامـوش می کنـم
گـوش هـایـم را می گیـرم
و از تمـام چـراغ سبـز ها رد می شـوم
تـو که نیـسـتی ...
کتـاب ها را تنـد تنـد ورق می زنـم
نقـاشی نمی کشـم
سلام نمی دهـم
پلـه هـا را سـه تا یکـی بـالا می روم
...
چـشـم هـایـم قـرمـز می شـود
گلـویـم می سـوزد
و دخـتـر بچـه لـوسی می شـوم که با همـه جنـگ دارد
تـو کـه نیـستی ...
گل سـر هـای کـوچـک رنـگی ام یکی یکی گـم می شـونـد
رژ لـب ام می مـاسـد
پنـجـره بستـه می مـانـد
و مـوهـایـم بلـنـد نمی شـونـد
تـو که نیـسـتی ...
عیـنک می زنـم
تنـد تنـد راه می روم
نـام خیـابـان ها را فـرامـوش می کنـم
گـوش هـایـم را می گیـرم
و از تمـام چـراغ سبـز ها رد می شـوم
تـو که نیـسـتی ...
کتـاب ها را تنـد تنـد ورق می زنـم
نقـاشی نمی کشـم
سلام نمی دهـم
پلـه هـا را سـه تا یکـی بـالا می روم
تـا به اتـاقـم بـرسـم !
...
کار ِ رود رفتن است
کار ِباد، آمدن
کار ِعشق، بردن است
کار ِدل، باختن ...
کار ِمرگ هر چه هست
کار ِماست
عاشقانه زیستن.
کار ِباد، آمدن
کار ِعشق، بردن است
کار ِدل، باختن ...
کار ِمرگ هر چه هست
کار ِماست
عاشقانه زیستن.
مژگان عباسلو
کاش ميشد ...!!!
چشمانم را بر هم گذارم
وقتي که باز ميکنم
دوري تمام شده باشد
و تو کنـــــــــــــارم باشي
بیشمارند آنهایی که نامشان آدم است...ادعایشان آدمیت...کلامشان انسانیت...رفتارشان صمیمیت...... من دنبال کسی میگردم که...نه آدم باشد، نه انسان، نه دوست و رفیق صمیمی...تنها صاف باشد و صادق...پشت سایه اش خنجری نباشد برای دریدن...هیچ نگوید...فقط همان باشد که سایه اش میگوید....صاف و یکرنگ............
زمزمه مي‌كني: " دوستت دارم"
زمزمه مي‌كنم: " دوستت دارم"
لبخند مي‌زني,
لبخند مي‌زنم,
مي‌بوسي,
مي‌بوسم,
عجيب منطقي‌ست همه‌چيز
حتي دلتنگي‌هايمان
حتي دلگيري‌هايمان
حتي انگشتري كه به انگشت‌ام كردي و نگين‌اش كه مرا به‌ياد اولين نگاه‌ات مي‌اندازد!
حتي اين‌همه فاصله
كه كاش تمام شود
و فردايي كه كاش امروز شود ...
زمزمه مي‌كنم: " دوستت دارم"
لبخند مي‌زني,
لبخند مي‌زنم,
مي‌بوسي,
مي‌بوسم,
عجيب منطقي‌ست همه‌چيز
حتي دلتنگي‌هايمان
حتي دلگيري‌هايمان
حتي انگشتري كه به انگشت‌ام كردي و نگين‌اش كه مرا به‌ياد اولين نگاه‌ات مي‌اندازد!
حتي اين‌همه فاصله
كه كاش تمام شود
و فردايي كه كاش امروز شود ...
تنها كاش
روياهايمان باور نكنند اين‌همه منطق را!
كه من
تو را ميان رويا از جنس شعر يافتم
و تو مرا ميان شعرهايم!
روزگار عجیبی شده...
حتی وقتی میخندیم
منظورمان چیز دیگریست....
حتی وقتی میخندیم
منظورمان چیز دیگریست....
پشت تمام
ادمها
گاهی
یک خنجر هت
تنها
این خنجرها
را نمیشود
دید
گاهی
طوری
میزنند
و میروند
که حتی
فکر نمیکردی روزی
به قلبت
خنجری فرو کنند
تنها
بدان
رسم
ادمها
نامردیست
نمیدانم اشکال از قهوه است یا فنجان...!
هرچه فال میگیرم تو نیستی...!
هرچه فال میگیرم تو نیستی...!
همیشه در ریاضیات ضعیف بودم
سالهاست دارم حساب میکنم چگونه "من"
بعلاوه ی "تو"
شد فقط "من"؟
سالهاست دارم حساب میکنم چگونه "من"
بعلاوه ی "تو"
شد فقط "من"؟
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
| M | *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** | ادبیات | 2235 |