اگر سخن میان من و تو پایان یافت
و راه‌های وصال قطع شدند
و جدا و غریبه گشتیم
از نو با من آشنا شو...
#نزار_قبانی
و راه‌های وصال قطع شدند
و جدا و غریبه گشتیم
از نو با من آشنا شو...
#نزار_قبانی
رد پای احساس ...
- شروع کننده موضوع MEMOL...
- تاریخ شروع
زیبا بود
کلمه “ عزیزم “ ...
به بعضی ها خیلی می آید...
مثلا وقت هایی که
مرا “ عزیزم “ صدا می کنی ...!
چقدر تو
به من می آیی ...
#حمید_جدیدی
به بعضی ها خیلی می آید...
مثلا وقت هایی که
مرا “ عزیزم “ صدا می کنی ...!
چقدر تو
به من می آیی ...
#حمید_جدیدی
عیب رندان مکن ای زاهده پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
شاید فکر کنی دوست داشتنی نیستی، چون اونی که دلت پیشش، هیچ وقت بهت نگفت دوستت دارم
اما بهت میگم، تو زیباترین و دوست داشتنی‌ترین آدمی هستی که اطرافیانت میشناسند، اونی که قدر داشتنت و بودن باهات نمیدونه کنار بذار تا جا برای اونی که تو رو عمیقأ دوستت داره باز بشه
اما بهت میگم، تو زیباترین و دوست داشتنی‌ترین آدمی هستی که اطرافیانت میشناسند، اونی که قدر داشتنت و بودن باهات نمیدونه کنار بذار تا جا برای اونی که تو رو عمیقأ دوستت داره باز بشه
آرام باش عزیزِ من، آرام باش ...
حکایت دریاست زندگی ...
گاهی درخشش آفتاب، برق و بوی نمک، ترشح شادمانی
گاهی هم فرو می‌رویم، چشم‌هایمان را می‌بندیم، همه جا تاریکی است!
آرام باش عزیز من ...
آرام باش ...
#شمس_لنگرودی
حکایت دریاست زندگی ...
گاهی درخشش آفتاب، برق و بوی نمک، ترشح شادمانی
گاهی هم فرو می‌رویم، چشم‌هایمان را می‌بندیم، همه جا تاریکی است!
آرام باش عزیز من ...
آرام باش ...
#شمس_لنگرودی
از پلکان انتظارم که بالا بیایی
مرا در اتاقکی تنها خواهی یافت
که عشق را با خود تقسیم می کنم
و تقسیم عشق
ضرب انتظار است در بیکران حجم دل!
انتظار،همیشه خاطرات سبکی دارد
که بر اندام بی قرارشان
بذر سکوت و تنهایی می پاشد
و انتظار همیشه تنهاست
انتظار مفهومی است
که عشق را
معنا میکند!
مرا در اتاقکی تنها خواهی یافت
که عشق را با خود تقسیم می کنم
و تقسیم عشق
ضرب انتظار است در بیکران حجم دل!
انتظار،همیشه خاطرات سبکی دارد
که بر اندام بی قرارشان
بذر سکوت و تنهایی می پاشد
و انتظار همیشه تنهاست
انتظار مفهومی است
که عشق را
معنا میکند!
یه جا خوندم، وقتی کسی شما ترک میکنه، در اصل خودش در اندازه شما نمی‌دیده و شما خیلی قویتر میدید.... پس اگر کسی ترکت کرد، بدون عمیقأ باور داشت که تو ازش بهتری
هر چند به نظرم خودم، گیج کننده است، خب طرف دوست داری پس چرا این اتفاق میفته؟
تنها جوابی که دنیا بهم یاد داد این که اون فرد خودش با اعمالش ثابت کرده که لایق دوست داشتنت نبوده. پس مطمئن هستم روزی کسی ملاقات می‌کنی که دوستت داره و تو هم دوستش خواهش داشت
هر چند به نظرم خودم، گیج کننده است، خب طرف دوست داری پس چرا این اتفاق میفته؟
تنها جوابی که دنیا بهم یاد داد این که اون فرد خودش با اعمالش ثابت کرده که لایق دوست داشتنت نبوده. پس مطمئن هستم روزی کسی ملاقات می‌کنی که دوستت داره و تو هم دوستش خواهش داشت
وقتی قلبی صادق باشه،
هيچ حرفی لازم نيست
چون عشق رو حتی ميشه تو سکوت شنيد...
هيچ حرفی لازم نيست
چون عشق رو حتی ميشه تو سکوت شنيد...
چه زیبا
انقد خوب باشین ڪہ آدما بہ خودتون حسودے نڪنن،بہ اونے ڪہ شمارو دارہ حسودے ڪنن…!
دلتنگ که باشی، ساعت دیرتر جلو می‌ره. هر چند وقتی کنارشی اونقدر با عجله جلو می‌ره که حتی باورت نمیشه که چقدر زود گذشت و چه دوستت دارمهایی که قبل گفتن و شنیدن جان دادن!
نمی‌دونم الان کنارت یا نه، اگر هست و اگر یار جانیت پیدا کردی دستش ول نکن، چون زندگی یکبارِ چه بهتر کنار کسی پیر بشی که قلبت براش میتپه.
نمی‌دونم الان کنارت یا نه، اگر هست و اگر یار جانیت پیدا کردی دستش ول نکن، چون زندگی یکبارِ چه بهتر کنار کسی پیر بشی که قلبت براش میتپه.
شاملو یه جا به آیدا میگه:
باید ماند و به تو ثابت کرد
که با موي سفید هم زیبایي..
نرو بمان
که کوچه خسته است
ز خاطراتِ
زخمیِ
عبورها
✍ #مسعود_کلانتری
که کوچه خسته است
ز خاطراتِ
زخمیِ
عبورها
✍ #مسعود_کلانتری
در همیشه رو یک پاشنه نمی چرخه
یه وقتهایی از یه چیزی که دوست داری فاصله می گیری، حریمش رو حفظ می کنی مبادا بهش آسیب بزنی، خدشه دارش کنی، کثیفش کنی ...
خودت را وادار می کنی با از دورنگاهش کردن، گاه به گاه سرزدن و سرک کشیدن بهش و این جور کارها از داشتنش لذت ببری.
ولی یه وقت می آیی می بینی تو تنهایی خودت و خودش، تو قرارهای بی قراری، گمش کردی، دزدینش، ترکت کرد و ...
اونوقت می مونی با فرصتی که تموم شد، با زخمی که خوردی، با همه چیزهایی که بر باد رفت
قدیمی ها خوب می دونستند که در همیشه رو یک پاشنه نمی چرخه.
یه وقتهایی از یه چیزی که دوست داری فاصله می گیری، حریمش رو حفظ می کنی مبادا بهش آسیب بزنی، خدشه دارش کنی، کثیفش کنی ...
خودت را وادار می کنی با از دورنگاهش کردن، گاه به گاه سرزدن و سرک کشیدن بهش و این جور کارها از داشتنش لذت ببری.
ولی یه وقت می آیی می بینی تو تنهایی خودت و خودش، تو قرارهای بی قراری، گمش کردی، دزدینش، ترکت کرد و ...
اونوقت می مونی با فرصتی که تموم شد، با زخمی که خوردی، با همه چیزهایی که بر باد رفت
قدیمی ها خوب می دونستند که در همیشه رو یک پاشنه نمی چرخه.
وقتی به من گفتی “دوستت دارم”
ساعت‌ها در خیابان زیر باران
راه رفتم...
قدرت این چند کلمه را
تازه فهمیدم.
قدرتی فراتر از تصور...
گویی دو بال داشتم،
و آسمانی برای پرواز
ساعت‌ها در خیابان زیر باران
راه رفتم...
قدرت این چند کلمه را
تازه فهمیدم.
قدرتی فراتر از تصور...
گویی دو بال داشتم،
و آسمانی برای پرواز
و گاهے یڪ نفر
برایت آنقدر عزیز است ڪہ قلبت رهایش نمی ڪند
برایت آنقدر عزیز است ڪہ قلبت رهایش نمی ڪند
صبح به خيرهايم را،
برای تو، کنار گذاشته ام ...
غزل نوش لبانم را
من از تکّه نانت،
عشق را چشيده ام ...
قوت قالبی که
با شيرينی خرمای چشمانت،
خوردن دارد!!
#عرفان_یزدانی
برای تو، کنار گذاشته ام ...
غزل نوش لبانم را
من از تکّه نانت،
عشق را چشيده ام ...
قوت قالبی که
با شيرينی خرمای چشمانت،
خوردن دارد!!
#عرفان_یزدانی
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
| M | *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** | ادبیات | 2235 |