رد پای احساس ...

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زندگی شاید یک فیلم باشد...یک فیلم بلند یا کوتاه...فیلمی که زمانش مهم نیست، کیفیتش مهم است...
از همان روز تولد شروع می کنیم به بازی...بعضی از بازیگر ها از پیش انتخاب شده اند اما بعضی دیگر را خودمان انتخاب می کنیم... در انتخاب نقش های مهم باید دقت کنیم چون ممکن است داستان فیلم را عوض کنند...فیلم را خراب کنند...
بماند که بعضی ها فقط سیاه لشکرند...بود و نبودشان فرقی ندارد...
نقش اصلی و قهرمان فیلم خود ما هستیم...
بعضی سکانس ها سخت هستند...هزار بار کات می شوند و هزار بار از نو باید آن را بازی کنیم ...
گاهی فیلم زندگیمان خسته کننده و تکراری ست و گاهی پر از اتفاق و هیجان ...
پایان فیلم می تواند تلخ باشد یا شیرین فقط کاش فیلم زندگیمان بی معنی تمام نشود...
کاش تمام ما انسان ها در زندگیمان فیلمی بسازیم که اسمش ماندگار شود...

#حسین_حائریان
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
خیال امروزت را
به هیچ چیز
آغشته نکن ...
مگر "من" و کمی "عشق"
همین ...

#ویدا_احسان
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
داشتم دردهایم را می‌شمردم
نداشتنت
نخواستنت
ندیدنت
نماندنت...
این "نون" اول فعل‌ها را
کاش می‌شد بِکنی
جمعشان کنی یکجا؛
بچسبانی به فعل رفتنت...

#رضا_کاظمی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
لجبازی يک كلمه نيست !
يه اشتباهست ...
اشتباهی ويران كننده ...
كه ميتواند هر دو نفر را در رابطه به زمين بزند و جايی برای بلند شدن نماند ...
لجبازی ميتواند آنقدر قوی باشد
كه يادت برود روزی عاشق كسی بودی
كه به او ميگفتی :
نميخواهی ناراحتی اش را ببينی ...
اما حالا خودت عامل اصلی اش شده ای !
با عاشقانه های خود لجبازی نكنيد ،
گاهی جايی برای جبران نميماند ...

#نيلوفر_رضايی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
 

ros21

عضو جدید
اگر دروغ رنگ داشت
هر روز شاید
ده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه می بست
و بی رنگی کمیاب ترین چیزها بود
اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت
عاشقان سکوت شب را ویران می کردند
اگر به راستی خواستن توانستن بود
محال نبود وصال
و عاشقان که همیشه خواهانند
همیشه می توانستند تنها نباشند
اگر گناه وزن داشت
هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد
تو از کوله بار سنگین خویش ناله می کردی
و من شاید کمر شکسته ترین بودم

دكتر_علی_شريعتي
 

ros21

عضو جدید
إن عدد النساء اللاتي ،
يقتلهن الحزن
أكثر من عدد الرجال
الذين تقتلهم الحرب ...!

زنانِ کُشته شده از اندوه ،
فراوان‌تر از
مردانِ کُشته شده در جنگند !


أنيس منصور
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
#برشی_از_یک_کتاب 📚

مردم اغلب از اهمیت زندگى در لحظه‌ى اکنون حرف مى‌زنند و غبطه مى‌خورند به اینکه کودکان بى اینکه به گذشته فکر کنند یا نگران آینده باشند از لحظات شاد اکنونشان لذت مى‌برند. باشد! موافقم. اما این تجربه -تحربه‌ى زندگىِ سپرى شده – است که به ما امکان مى‌دهد لحظات شاد را به خاطر بیاوریم و دوباره احساس شادى کنیم. این از توانایى‌هاى ماست که لحظه‌اى را که به ما قدرت و توان مى‌دهد دوباره زندگى کنیم. بقاى ما به توانایى به خاطر آوردن بستگى دارد (کدام نوع توت را نخوریم، از حیوانات بزرگ درنده دور بمانیم، نزدیک آتش چمباتمه بزنیم ولى به آن دست نزنیم.) اما نجات ما از خود درونى‌مان به خاطره‌ها بستگى دارد.

#نینا_سنکویچ
از کتاب: تولستوی و مبل بنفش
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در روابط امروزی اغلب آدم ها نگران تصویری هستند که شما از آنها در ذهنتان ساخته اید...
و گاهی حتی در آن نقش فرو میروند
اما سرانجام یک جا خسته میشوند و خودِ واقعی شان را نشان میدهند و قصد ترک شما را دارند
اما همچنان میخواهند در ذهن شما یک انسان خوب و دوست داشتنی باقی بمانند
میخواهند شما را از دست ندهند!
و شروع میکنند به آوردن بهانه هایی با این مضمون که فلانی من تو را دوست دارم اما توان ماندن در این رابطه را ندارم و نمیتوانم و نمیشود و خلاصه افزودن یک "نون" به ابتدای تمام فعل هایی که شما باور کرده بودید.
اینجاست که باید حواستان جمع باشد،
کسی که بی دلیل قصد رفتن میکند اما میخواهد در ذهن شما باقی بماند یک خودخواهِ تمام عیار است.
و نمیگذارد شما دوست داشتن را دوباره تجربه کنید.
پس با یک لبخند راهش را باز کنید تا برود و ساخته ی ذهنتان از آن فرد را برای همیشه فراموش کنید.
این عاقلانه نیست که آدم، عاشق و وابسته ی کسی باشد که اصلن وجود خارجی ندارد!
#علی_سلطانی
📃
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
اولین‌ها و آخرین‌ها
هیچ‌وقت از یاد نمی‌روند

مثل اولین و آخرین بوسه‌های تو

که طعمِ گُلاب می‌دادند وُ

صابونِ ارزان‌قیمت وُ

کافورِ غسال‌خانه!


رضا کاظمی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]ساعت هیچکاره است وقتی صدایت را از کوچه ها میشنوم آنقدر زود دیر میشود که باید با پتک تمام ساعتها را منهدم کنم، همین کوچه را با گلها اراستم ولی باز هم میان موجهای مشکیت گم شدند زیباییشان،همینطور که میروی دفترت را جا بگذار ،بگذار اسمم را لای دفترت بیابم شاید بشود با خیالت زنده ماند[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] هر چند سخت و هر چند بعید این زندگی باز هم دیر شد!
#آیناز
[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
چیز دیگری نمی خواهم.
شاید فقط سهمم را!
از آغوش تو ...
که روزها به جنونم می کشد
شب‌ ها شاعر…!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
من یقین دارم که برگ
کاین چنین خود را رها کردست در آغوش باد،
فارغ است از یاد مرگ؛
لاجرم،
چندان که در تشویش از این بیداد نیست،

پای تا سر زندگیست.

آدمی هم مثل برگ،
می تواند زیست بی تشویشِ مرگ.

گر ندارد مثل او، آغوشِ مهرِ باد را
می تواند یافت لطفِ"هرچه باداباد" را...

فریدون_مشیری
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
.
رفتن بد است …
اما بعضی ماندن ها هم افتخار ندارد.
و این انصاف نیست که همیشه انگشت اتهام به سمت آنهایی باشد که می روند …
اگر در یک رابطه می مانی
اما یکدفعه تغییر رفتار می دهی
بی اعتنا می شوی، سرد می شوی
دوستت دارم هایش را می شنوی، و به روی خودت نمی آوری
بی قراری هایش را می بینی و برایت مهم نیست…
و کاری می کنی که طرف مقابلت احساس کند زیادی است …
که فکر کند در قلب تو دیگر جایی ندارد و باید چمدانش را ببندد و برود…
خوشحال نباش!
این ماندن …
از رفتن کثیف تر است…

#فرشته_رضایی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
‏زياد كه بماني
‏فراموش مي شوی!
‏هستی
‏تو را می‌بينند
‏با تو حرف مي‌زنند
‏اما فراموش شده‌ای
‏مانندِ تمامِ چيزهايی كه دو رو برت داری
‏اما به آنها حتی فكر هم نمی‌كنی...!

‏⁧ #سپیده_اميدی
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا