رد پای احساس ...

**yosam**

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببـــیــــــن

این اسمش دلــــــه !
اگر قرار بــــــود بفهمه که فاصله یعنی چــــــــی
اگر قرار بــــــود بفهمــــه که نمیشــــه …
میشد مغــــــــز !
دلـــــه ..
نمی فهمــــــه … !
 

**yosam**

عضو جدید
کاربر ممتاز
نداشتن تو
کابوس بغض های گلویم است!

غم لمس باران از پشت شیشه

غم پرواز در قفس است!

نه اینکه از رفتن نگهت دارم

نه اینکه اشک هایم دست به دامانت شود

نه ، بخدا نه ...

فقط گاهی دلم زیادی تنگت میشود ...

نفس هایم در بغض گلو ، نفس کم می آورند

باور کن که شانه هایم

برای تکیه زدن این همه غم

کمی کوچک است ...

 

**yosam**

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه فرقی می کند ساعت را به عقب بکشم
وقتی حسرت هایم تکراری استوقتی نگاهت دیگر بر نمی گرددوقتی صدایت دیگر مرا نمی خواندچه فرقی می کند این عقربه ها برگرددوقتی ثانیه به ثانیه هش بی کسی استوقتی چشمان خیره ام سالهابرای گذشتن همین دقایق وقت گذاشته اند!!!!
 

**yosam**

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتي در تنهايي خودم قدم مي زنم

خاطرات با تو بودن ارامشم را بر هم مي زند

چه پريشاني لذت بخشي است دلتنگ تو بودن
دلم براي شنيدن صدايت تنگ شده
براي ديدنت
!!!

ديشب در خواب منتظر امدنت بودم
اما به خوابم هم نيامدي و درد انتظار را در خواب هم حس کردم....!!
 

♫ ♫ (。◕‿◕。) ♫ ♫

عضو جدید
کاربر ممتاز
اَز آدمہا بگـــ ـــذر

دلتـ ـ ـ را گنده تــ ـر ڪـטּ

ناراحتـ ـ ـ ـ ایـטּ نبــــ ــاش ڪہ چرا جاده ے رفاقتـ ـ ـ ـ

با تو همیشہ یڪ طرفہ اَستـ ـ ـ ـ

مہم نیستـ ـ ـ ـ اگر همیشہ یڪ طرفہ اے

شاد باش ڪہ چیزے ڪم نگذاشتہ اے

و بدهڪار خودتـ ـ ـ ، رفاقتتـ ـ ـ ـ و خُــ ــدایتـ ـ ـ ـ نیستے
 

♫ ♫ (。◕‿◕。) ♫ ♫

عضو جدید
کاربر ممتاز
این [SUB]من[/SUB]م زنی [SUP]تنها[/SUP]
در آستانه ی فصلی [SUB]سرد[/SUB]
در ابتدای درک هستی [SUB]آلوده[/SUB] ی زمین
و یأس [SUP]ساده[/SUP] و غمناک آسمان
و ناتوانی این دستهای [SUB]سیمانی[/SUB]
زمان گذست
زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت
چهار بار نواخت
امروز اول دی ماه است
من [SUP]راز[/SUP] فصل ها را می دانم
و حرف لحظه ها را می فهمم
نجات دهنده در گور خفته است
و خاک ، خاک پذیرنده
اشارتیست به [SUB]آرامش[/SUB] .

فروغ فرخزاد
:gol:
 

♫ ♫ (。◕‿◕。) ♫ ♫

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق
چه حسه [SUB]غریب[/SUB] و [SUP]آشنا[/SUP]یی

گاهی آن قدر آشنایست مرا که گویی من هم عاشقم
و گاهی از هر بیگانه ای غریبتر است
که گمان می کنم مرده ام
چگونه ممکن است این دو احساس متضاد؟؟؟!!
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی

دلت بگیره ولی دلگیری نکنی

شاکی بشی ولی شکایت نکنی

گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن

خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری

خیلی حرفارو بشنوی ولی نشنیده بگیری

خیلی هادلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی. . .
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می شود باران ببارد؟

همین امشب!

قول می دهم فقط

قطره های پاکش را بغل کنم!
و بی هیچ اشکی
دستهایش را بگیرم
قول می دهم
فقط بویش را حس کنم!
اصلا اگر ببارد
فقط از پشت پنجره نگاهش می کنم
قول می دهم برایش شعر نگویم
فقط... می شود؟
امشب.... ؟

خدایا

دلم به اندازه تمام روزهای بارانی تنگ است
 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ما همه با زندگی معامله می کنیم …!

با خودمان هم معامله میکنیم و با کسانی که دوستشان داریم هم …!

اگر نبخشی ، نمی بخشم

خیانت کنی ، خیانت میکنم

بدی کنی ، بدی میکنم

دروغ بگویی ، دروغ می گویم

و همیشه کوچک می مانیم ؛

بدون تجربه ی زندگی بالاتر و آرمانی تر …!

این را بدانیم که با خوب ، خوب بودن هنر نیست
...
 

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]چه غم‌انگیز استْ سرنوشت ماهی کوچک[/FONT][FONT=&quot]

وقتی به‌هوای جفت خود

به اقیانوس می‌زند

و نهنگ‌ها ،

عاشقش می‌شوند ![/FONT]

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
بتاز بر دل کوچکم
بتاز بر اندیشه هایم
کسی چه میداند
شاید
فردا
من دیگر نباشم
و از من تنها
اشعارم
باشد
نه اشعارم نه
بلکه تنها خاک سردی بر چهره ام
خواهد بود که هر کس با گذشتن از کنارش
خواب ابدیم را ناارام میکند
 

robotnic

عضو جدید
ياد سهراب بخير ...!
آن سپهری که تا لحظه خاموشی گفت :
تو مرا ياد کنی يا نکنی ,
باورت گر بشود يا نشود ,
حرفی نيست ,...
اما ...
نفسم می گيرد
در هوايی که نفس های تو نيست !


 

GMFAR

عضو جدید
نداشتن تو
کابوس بغض های گلویم است!

غم لمس باران از پشت شیشه

غم پرواز در قفس است!

نه اینکه از رفتن نگهت دارم

نه اینکه اشک هایم دست به دامانت شود

نه ، بخدا نه ...

فقط گاهی دلم زیادی تنگت میشود ...

نفس هایم در بغض گلو ، نفس کم می آورند

باور کن که شانه هایم

برای تکیه زدن این همه غم

کمی کوچک است ...

فوق العاده بود...


ماهی تویی و آب؛ من و تنگ؛روزگار،
من در حصار تُنگ و تو در مشت من اسير.


پلک مرا برای تماشای خود ببند،
ای ردپای گمشده باد در کویر.




ای مرگ میرسی به من اما چقدر زود،
ای عشق میرسم به تو اما چقدر دیر!


چشم انتظار حادثه اي ناگهان مباش،
با مرگ زندگي كن و با زندگي بمير....
 

تک ستاره*

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی...
گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی ...
گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات...

گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که...


گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای...! که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی...


گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود...

گاهی دلگیری...شاید از خودت
.
 

t4t

عضو جدید
رد پای احساسم توی کثافتای خودخواهیهای این و اون داره کم میشه

چرا به اینجا رسیدم!

آینده معلوم میکنه کی واسه چی باید تقاص بده
 

t4t

عضو جدید

چه غم‌انگیز استْ سرنوشت ماهی کوچک

وقتی به‌هوای جفت خود

به اقیانوس می‌زند

و نهنگ‌ها ،

عاشقش می‌شوند !


شاید دیگه دنبال جفتی نیست

آخه هرچی گشت دید جز کوسه کسی جفتش نمیشه

واقغا شاید عشقش کشیده خورده بشه

اما نهنگ با احترام میبلعش کوسه شرف نداره اول پاره پارش میکنه
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در اوج احساس هم که باشی
کسی برایش فرقی نمیکند
همه محکومت میکنند
به بی احساسی و نامردی
نمیدانم
من بی احساس
یا ادمهایی که
از اعتمادم سواستفاده کردند
و از پشت به من خنجر زدند
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
آدم خوب قصه های من!
دلتنگت شده ام....
حجمش را می خواهی؟؟
خدا را تصور کن....

 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
تامردی را معلمان از کودکی به ما آموختند!!
می گفتند جای خالی را پر کنید!!!!!
 

t4t

عضو جدید
بستگی داره جای خالیه چیو یا کیو میخوای پرکنی؟

گاهی جای خالیه کسی یا چیزیو پر میکنی که خودش با نامردی خالیش کرده

در این مواقع هم دست خدا پرش میکنه که دست مریزاد
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی اوقات
مجبوری سکوت کنی
گاهی اوقات
مجبوری بجای حرف زدن نگاه کنی
گاهی اوقات
مجبوری فریاد بی صدا بزنی
گاهی اوقات
دل تنگ میشی اما
حق بیانش نداری
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا