رباعی و دو بیتی

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
به مردی، امتحان بایست دادن
وفاداری، نشان بایست دادن
خطر نزدیک شد، حاضر شو ای دل
به جانان بلکه جان بایست دادن

ابوالقاسم لاهوتی
 

.Hooman

عضو جدید
گویند بهشت و حور و کوثر باشد .......... جوی می و شیر و شهد و شکر باشد

پر کن قدح باده و بر دستم نه ..............نقدی ز هزار نسیه خوشتر باشد


خیام
 

baback

کاربر فعال
ز دست دیده و دل هردو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری جنسش ز فولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
 

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
به خاکستر چه آتشها که خفته است
چه ها در این لبان ناشکفته است
منم آن ساحل خاموش سنگین
که طوفان در گریبانش نهفته است

سیاوش کسرایی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

دلا ديدي كه دلبر عهد بشكست
زما ببريد و با اغيار پيوست
چو فايز از جفاي بي و فايان
بسايد تا قيامت دست بر دست
 
  • Like
واکنش ها: floe

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
معشوقه و عشق و عاشقان یک نفس است
رو همنفسی جو که جهان یک نفس است
با همنفسی گر نفسی بنشینی
مجموع حیات عمرت آن یک نفس است

فخرالدین عراقی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
از شبنم عشق خاک آدم گل شد

صد فتنه و شور در جهان حاصل شد

صد نشتر عشق بر رگ روح زدند

یک قطره از آن چکید و نامش دل شد


 

m2002k

عضو جدید
کاربر ممتاز
ته که نوشـــم نه‌ای نیشم چرایی

ته که یارم نه‌ای پیشــــــم چرایی
ته که مرهــــم نه‌ای بر داغ ریشم

نمک پاش دل ریشــــــم چرایـــی


"بابا طاهر":gol:
 
  • Like
واکنش ها: floe

floe

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
پیری ز خرابات برون آمد مست
دل رفته ز دست و جام می بر کف دست
گفتا می نوش کاندرین عالم پست
جز مست ز خویشتن کسی باز نرست

فخرالدین عراقی
 

m2002k

عضو جدید
کاربر ممتاز
در خواب شــــــــوم روی تو تصـــــــویر کنم
بیدار شـــــــــوم وصـــــــــــــل تو تعبیر کنم
گر هر دو جهان خواهی و جان و دل و دین
بر هــــــر دو و هر سه چار تکبیـــــــــر کنم


"خاقاني"
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیا ساقی از می ندارم گریز
به یک جام باقی مرا دست گیر
که از دور گردون به جان آمدم
روان سوی دیر مغان آمدم

حضرت حافظ
 

m2002k

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتــم که لبت، گفت لــبم آب حیات
گفتــم دهنت، گفت زهی حب نبات
گفتم سخـــن تو، گفت حـــافظ گفتا
شادی همــــه لطیفه گویان صلـوات


"حافظ"
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
به هرسویی صدایی بی صدایی است ......... دل درد آشنای من هوایی است

درین ویرانه رستای نگاهم ........... جهانی را هوای کد خدایی است
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
حتی اگر از غم جفا پیر شود
لعنت به دلم اگر زتو سیر شود
***
آنقدر برای تو غزل خواهم گفت
تا قصه عشق ما جهانگیر شود
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای عشق به درد تو سری می‌باید ..... صید تو زمن قوی‌تری می‌باید
من مرغ به یک شعله کبابم، مگذار ...... این آتش را سمندری می‌باید
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
جوال سيم و زر مى‏خواهم امشب‏

كليد قفل و در مى‏خواهم امشب‏

دلم تنگه براى كوه و صحرا

خدايا بال و پر مى‏خواهم امشب‏
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
ه قلبم سوره کوثر نوشتند
دلم را بنده قنبر نوشتند
به کوی عاشقی، در لوح سینه
صد و ده مرتبه حیدر نوشتند
__________________
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
زغم كسي اسيرم كه زمن خبر ندارد
عجب از محبت من كه در او اثر ندارد
غلط است هر كه گويد دل به دل راه دارد
دل من زغصه خون شد دل اوخبر ندارد
 

.Hooman

عضو جدید
هرگز دل من ز علم محروم نشد........ ...کم ماند ز اسرار که معلوم نشد

هفتاد و دو سال فکرکردم شب و روز.... معلوم شد که هیچ معلوم نشد

خیام
 

m2002k

عضو جدید
کاربر ممتاز
قرآن که مهـین کلام خوانند آن را
گه گاه نه بر دوام خوانـــــند آن را
بر گرد پیاله آیتی هســـت مقیم
کاندر همه جا مدام خوانند آن را


"خيام"
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
شبی كه زلف را بر باد می داد




دل مغرور من در دامش افتاد




نمی دانم چه عیبی داشت ، صد بار



فرستادم دلم را ، پس فرستاد
 

baback

کاربر فعال
شيخی به زنی فاحشه گفتا: مستی،
هر لحظه به دام دگری پا بستی؛
گفتا؛ شيخا، هر آنچه گويی هستم،
آيا تو چنان که می‌نمايی هستی؟


خیام
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا وقتی كه راه زندگی هموار می گردد




بشر تغییر حالت می دهد خون خوار می گردد




به وقت عیش و عشرت می نوازد ساز بد مستی



به وقت تنگ دستی مومن و دین دار می گردد
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
در حیرتم از مرام این مردم پست



این طایفه ی زنده كش و مرده پرست



تا هست به ذلت بكشندش به جفا


چون مُرد به عزت ببرندش سره دست
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
ترسم كه چشم مست تو امشب دل ما بشكند


هر چشم بد مستی كند یك باره مینا بشكند


امشب چه بشكن بشكنی ساقی به راه انداخته


گاهی دل خود بشكند ، گاهی دل ما بشكند
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق چون در سینه ام بیدار شد


از طلب ، پا تا سرم ایثار شد


این دگر من نیستم ، من نیستم


حیف از آن عمری كه با من زیستم
 

baback

کاربر فعال
من هيچ ندانم که مرا آنکه سرشت،
از اهل بهشت کرد، يا دوزخ زشت؛
جامی و بتی و بربطی بر لب کشت،
اين هر سه مرا نقد و ترا نسيه بهشت.
 

بارون

کاربر فعال
چشمم اگر خطا کند/ دل که خطا نمی کند

دل سپرده ام به کوی او/ هر چه خدا خدا کند:gol:
 

بارون

کاربر فعال
(این شعر رو خودم سرودم شاید خیلی بد گفته باشم،با این که رشتم ادبیات نیست اما خیلی زیاد وابسته به شعرم و خیلی دوست دارم تا منو تو این زمینه کمک کنید)

:gol:سرخی اسب حسین نشانه ی مرگ نبود

این دل زینب کبری زآهن نبود

این حسین نیست که از خاطر ما می پوسد

آن که می پوسد یزید است چون آدم نبود:gol:
 

Similar threads

بالا