تو از دشت وفا یاد مرا گیر سراغ داغ فریاد مرا گیر قدم نه در کویر دیدگانم ازین نامردمان داد مرا گیر
h-masoumi عضو جدید Apr 7, 2009 #871 تو از دشت وفا یاد مرا گیر سراغ داغ فریاد مرا گیر قدم نه در کویر دیدگانم ازین نامردمان داد مرا گیر
تو از دشت وفا یاد مرا گیر سراغ داغ فریاد مرا گیر قدم نه در کویر دیدگانم ازین نامردمان داد مرا گیر
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Apr 7, 2009 #872 تا شمع تو افروخت پروانه شدم با صبر ز دیدن تو بیگانه شدم در روی تو بیقرار شد مردم چشم یعنی که پری دیدم و دیوانه شدم مولوی
تا شمع تو افروخت پروانه شدم با صبر ز دیدن تو بیگانه شدم در روی تو بیقرار شد مردم چشم یعنی که پری دیدم و دیوانه شدم مولوی
Siren عضو جدید Apr 7, 2009 #873 من بـــی مـــی نـاب زیستن نتوانم بی بــــــاده کشـــــید بار تن نتوانم من بنده ی آن دمم که ساقی گوید یک جــــام دگر بگیــــر و من نتوانم خیام
من بـــی مـــی نـاب زیستن نتوانم بی بــــــاده کشـــــید بار تن نتوانم من بنده ی آن دمم که ساقی گوید یک جــــام دگر بگیــــر و من نتوانم خیام
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Apr 7, 2009 #874 نسيمي كز بن آن كاكل آيو مرا خوشتر زبوي سنبل آيو چو شو گيرُم خيالش را در آغوش سحر از بستُرم بوي گل آيو باباطاهر عريان
نسيمي كز بن آن كاكل آيو مرا خوشتر زبوي سنبل آيو چو شو گيرُم خيالش را در آغوش سحر از بستُرم بوي گل آيو باباطاهر عريان
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Apr 7, 2009 #875 ٭٭٭ دلُم بي وصل تِه شادي مبيناد ز درد و محنت آزادي مبيناد خراب آبادِ دل بي مقدم تو الهي هرگز آبادي مبيناد ٭٭٭ باباطاهر عريان
٭٭٭ دلُم بي وصل تِه شادي مبيناد ز درد و محنت آزادي مبيناد خراب آبادِ دل بي مقدم تو الهي هرگز آبادي مبيناد ٭٭٭ باباطاهر عريان
محـسن ز مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Apr 7, 2009 #876 دل تنگم ز سنگ غم شكسته به تيغ نا مرادي گشته خسته ببين از دوريت اي نا زنينم غبار حسرتم بر دل نشسته محمود شاهرخي
دل تنگم ز سنگ غم شكسته به تيغ نا مرادي گشته خسته ببين از دوريت اي نا زنينم غبار حسرتم بر دل نشسته محمود شاهرخي
محـسن ز مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Apr 8, 2009 #877 بود غم در دلم بسيار بسيار نمي پرسي كه چوني اي دل افگار اگر پرسي برايت مي شمارم غم دل را چو ني با ناله زار محمود شاهرخي
بود غم در دلم بسيار بسيار نمي پرسي كه چوني اي دل افگار اگر پرسي برايت مي شمارم غم دل را چو ني با ناله زار محمود شاهرخي
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Apr 8, 2009 #878 جهان بیوفا زندان ما بی گل غم قسمت دامان ما بی غم یعقوب و محنتهای ایوب همه گویا نصیب جان ما بی بابا طاهر
جهان بیوفا زندان ما بی گل غم قسمت دامان ما بی غم یعقوب و محنتهای ایوب همه گویا نصیب جان ما بی بابا طاهر
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Apr 8, 2009 #879 شوان استارگان یکیک شمارم براهت تا سحر در انتظارم پس از نیمه شوان که ته نیایی زدیده اشک چون باران ببارم بابا طاهر
شوان استارگان یکیک شمارم براهت تا سحر در انتظارم پس از نیمه شوان که ته نیایی زدیده اشک چون باران ببارم بابا طاهر
h-masoumi عضو جدید Apr 8, 2009 #880 دلی دارم در آتش خانه کرده میان شعله ها کاشانه کرده دلی دارم که از شوق وصالت وجودم را زغم ویرانه کرده
دلی دارم در آتش خانه کرده میان شعله ها کاشانه کرده دلی دارم که از شوق وصالت وجودم را زغم ویرانه کرده
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Apr 8, 2009 #881 دلی دیرم دمی بیغم نمیبو غمی دیرم که هرگز کم نمیبو خطی دیرم مو از خوبان عالم که یار بیوفا همدم نمیبو بابا طاهر
دلی دیرم دمی بیغم نمیبو غمی دیرم که هرگز کم نمیبو خطی دیرم مو از خوبان عالم که یار بیوفا همدم نمیبو بابا طاهر
h-masoumi عضو جدید Apr 8, 2009 #882 منم سرگشته حیرانت ای دوست کنم یکباره جان قربانت ای دوست تنی نا ساز از شوق وصل کویت دهم سر بر سر پیمانت ای دوست
منم سرگشته حیرانت ای دوست کنم یکباره جان قربانت ای دوست تنی نا ساز از شوق وصل کویت دهم سر بر سر پیمانت ای دوست
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Apr 8, 2009 #883 جز نقش تو در نظر نیامد ما را جز کوی تو رهگذر نیامد ما را خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت حقا که به چشم در نیامد ما را حافظ
جز نقش تو در نظر نیامد ما را جز کوی تو رهگذر نیامد ما را خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت حقا که به چشم در نیامد ما را حافظ
h-masoumi عضو جدید Apr 8, 2009 #884 زخون دل به نعشت گل فشانم کنار جسم مجروحت بمانم زخون حنجرت گیرم وضویی به زخم پیکرت قرآن بخوانم
Siren عضو جدید Apr 8, 2009 #885 این گل ز بر همنفسى مى آید شادى به لبم ازو بسى مى آید پیوسته از آن روى كنم همدمیش كز رنگ ویم بوى كسى مى آید
این گل ز بر همنفسى مى آید شادى به لبم ازو بسى مى آید پیوسته از آن روى كنم همدمیش كز رنگ ویم بوى كسى مى آید
amator-2 عضو جدید Apr 8, 2009 #886 ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Apr 8, 2009 #887 کنار چشمه ای بودیم در خواب تو بـا جامی ربـودی ماه از آب چو نوشیدیم از آن جـام گـــوارا تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
کنار چشمه ای بودیم در خواب تو بـا جامی ربـودی ماه از آب چو نوشیدیم از آن جـام گـــوارا تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
محـسن ز مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Apr 9, 2009 #888 صفاي اشك آهم داده اين عشق دل دور از گنا هم داده اين عشق دو چشمونت يه شب آتش به جون زد خيال كردم پناهم داده اين عشق
صفاي اشك آهم داده اين عشق دل دور از گنا هم داده اين عشق دو چشمونت يه شب آتش به جون زد خيال كردم پناهم داده اين عشق
floe کاربر بیش فعال کاربر ممتاز Apr 9, 2009 #889 چون غنچه ء گل قرا به پرداز شود نرگس به هواى مى قدح ساز شود فارغ دل آن كسى كه ماند حباب هم در سر میخانه سر انداز شود حافظ
چون غنچه ء گل قرا به پرداز شود نرگس به هواى مى قدح ساز شود فارغ دل آن كسى كه ماند حباب هم در سر میخانه سر انداز شود حافظ
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Apr 9, 2009 #890 آن کیست که بیجرم و گنه زیست؟ بگو بیجرم و گناه در جهان کیست؟ بگو من بد کنم و تو بد مکافات کنی پس فرق میان من تو چیست؟ بگو عراقی
آن کیست که بیجرم و گنه زیست؟ بگو بیجرم و گناه در جهان کیست؟ بگو من بد کنم و تو بد مکافات کنی پس فرق میان من تو چیست؟ بگو عراقی
محـسن ز مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Apr 9, 2009 #891 چنان عاشق چنان ديوونه حالم که مي خوام از تو و از دل بنالم هنوزم با همين ديوونه حاليم يه رنگم، صادقم، صافم، زلالم
چنان عاشق چنان ديوونه حالم که مي خوام از تو و از دل بنالم هنوزم با همين ديوونه حاليم يه رنگم، صادقم، صافم، زلالم
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Apr 9, 2009 #892 ای مایهی اصل شادمانی غم تو خوشتر ز حیات جاودانی غم تو از حسن تو رازها به گوش دل من گوید به زبان بیزبانی غم تو عراقی
ای مایهی اصل شادمانی غم تو خوشتر ز حیات جاودانی غم تو از حسن تو رازها به گوش دل من گوید به زبان بیزبانی غم تو عراقی
محـسن ز مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Apr 9, 2009 #893 بي تو گلشن چو زندونه به چشمم گلستون آذر ستون به چشمم بي تو آرام و عمر زندگاني همه خواب پريشونه به چشمم بابا طاهر
بي تو گلشن چو زندونه به چشمم گلستون آذر ستون به چشمم بي تو آرام و عمر زندگاني همه خواب پريشونه به چشمم بابا طاهر
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Apr 9, 2009 #894 غم عشقت ز گنج رایگان به وصال تو ز عمر جاودان به کفی از خاک کویت در حقیقت خدا دونه که از ملک جهان به بابا طاهر آخرین ویرایش: Apr 9, 2009
غم عشقت ز گنج رایگان به وصال تو ز عمر جاودان به کفی از خاک کویت در حقیقت خدا دونه که از ملک جهان به بابا طاهر
محـسن ز مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Apr 9, 2009 #895 وقت سحر است خيز تواي مايه ناز نر مك نرمك باده خورو چنگ نواز كانان كه به جايند نپايند بسي وآنان كه شدند كس نمي آيد باز خيام
وقت سحر است خيز تواي مايه ناز نر مك نرمك باده خورو چنگ نواز كانان كه به جايند نپايند بسي وآنان كه شدند كس نمي آيد باز خيام
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Apr 9, 2009 #896 گر بر فلکم دست بدی چون یزدان برداشتمی من این فلک را ز میان از نو فلکی دگر چنان ساختمی کازاده بکام دل رسیدی آسان خيام
گر بر فلکم دست بدی چون یزدان برداشتمی من این فلک را ز میان از نو فلکی دگر چنان ساختمی کازاده بکام دل رسیدی آسان خيام
afsaneh_k عضو جدید Apr 9, 2009 #897 اگر خواهم غم دل با تو گویم جا نمی یابم اگر جایی پیدا کنم تو را تنها نمی یابم اگر جایی کنم پیدا تو را تنها یابم ز شادی دست و پا گم می کنم خود را نمی یابم
اگر خواهم غم دل با تو گویم جا نمی یابم اگر جایی پیدا کنم تو را تنها نمی یابم اگر جایی کنم پیدا تو را تنها یابم ز شادی دست و پا گم می کنم خود را نمی یابم
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Apr 9, 2009 #898 بی زحمت تو با تو وصالی است مرا فارغ ز تو با تو حسب حالی است مرا در پیش خیال تو خیال است تنم پیوند خیال با خیالی است مرا خاقانی
بی زحمت تو با تو وصالی است مرا فارغ ز تو با تو حسب حالی است مرا در پیش خیال تو خیال است تنم پیوند خیال با خیالی است مرا خاقانی
floe کاربر بیش فعال کاربر ممتاز Apr 10, 2009 #899 قسام بهشت و دوزخ آن عقده گشاى ما را نگذارد كه در آئیم ز پاى تا كى بود این گرگ ربائى بنماى سر پنجه ء دشمن افكن اى شیر خداى حافظ
قسام بهشت و دوزخ آن عقده گشاى ما را نگذارد كه در آئیم ز پاى تا كى بود این گرگ ربائى بنماى سر پنجه ء دشمن افكن اى شیر خداى حافظ
naghmeirani مدیر ارشد عضو کادر مدیریت مدیر ارشد Apr 10, 2009 #900 چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی که یک سر مهربانی دردسر بی اگر مجنون دل شوریده ای داشت دل لیلی از او شوریده تر بی
چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی که یک سر مهربانی دردسر بی اگر مجنون دل شوریده ای داشت دل لیلی از او شوریده تر بی