بعد از يكسال ؟؟!؟!؟؟!؟؟!؟؟!
زود فهميديا....
آره من وقتايي كه كنكور دارم نه آب دارم نه غذا نه خواب....!سرم تو دستمه ميگردم...هر موقع احساس گرسنگي يا تشنگي ميكنم پيچشو وا ميكنم وقتي كه زدم به بدن ميبندمش....
با خط اول حرفهات اميدم تا 96.63 درصد كشيد بالا ولي تا آخر پستت كه خوندم اومد زير 11 درصد !!!
اسمه ورامين و دماوند و قيامدشت و ..... هم اومد !!!
تضعيف روحيه چي هست ؟
من تو كارداني هم سره كلاس هاي كارگاهي كار نميكردم....ولي هميشه آخر ترم دقيقه 90 پروژم آماده بود ...هميشه هم جزء بهترين ها ميشد...!
اين مشكل رو ميشه حل كرد.....بچه هاي اينجا هستن...هارد مينا هم كه پُر
درسهاي ديگه هم كه امتحان كتبي داره تقلب به راهه....
درضمن اونايي كه تهران جنوب قبول شدن ترازشون كمتر از شما شده....اكثرشون...!
بعد شما به اونا ميگي بچه درسخون ؟؟؟؟

سحر جون ميترسي چشم بخوري ....بچه درسخون به كسي ميگن كه ترازش بالاي 6000 باشه....
بالاي 7000 ميشه درسخون خوش شانس.....!
بالاي 7500 ميشه خوش شانسي كه بغل دستيش درسخونه و مراقب جلسه فاميلش...!
بالاي 7604 رو ميگن فاميله درجه يك جاسبي....!


دانشگاهتون قبلا" اومدم .... همون ساختمونيه كه قبلا" ماله خوابگاه شهرستاني هاي دانشگاه بود ديگه ؟
درس خوندن كه حوصله نميخواد.....كاري آسونتر از درسخوندن هم مگه هست ؟
4 تا كتابو ميخاي بخوني 2 ماه ديگه امتحان بدي....
تازه سر جلسه كنكور هم آدم كه تنها نيست....بقيه هستن سحر دوست نداري يه بار ديگه كنكور بدي اين دفعه خودت رو براي تهران جنوب بسنجي ؟
البته مو هاتو بايد كوتاه كنيا
فقط يه صبح تا ظهر هم بايد اداي پسرها رو در بياري
اگه بزنم رودهن پروژه هاي آخر ترم هام رديفه ديگه
منم قول ميدم كمتر بخندونمت