سحر توچرا باور میکنی من که گفتم ندا شکست نفسی میکنه
آخه تجربه این چند سال زندگی بهم نشون داده که همه نداها خوب هستن.
از جمله همین ندا جون خودمون.

سحر توچرا باور میکنی من که گفتم ندا شکست نفسی میکنه
اینقدر از دانشگاهاتون بد نگید نذارید ورامین رو واستون توضیح بدم.
این که چیزی نیست الان دانشگاه ما طاقچه هم دارهبچه ها دیر میان سر کلاس جا نباشه میرن اون بالا میشینن.در ضمن واسه ما کتابخانه اصلا نداره.پس ببین ناشکری نکن دست رو دست زیاده.
اسم اون استاد که گفتی مگه تاحالا نشناختیش؟خود ندا خودمونه دیگه
هر چي باشه بد تر از دانشگاه ما كه نيست...!
ما به خاطره احمقيه رييس دانشگاهمون كه همتون هم ميشناسينش يه ترم آويزونه دانشگاه پيام نور بوديم !!!
كي باورش ميشه كه 6-7 تا رشته اي كه دانشگاهمون داشت ....تو 2 تا كلاس برگزار ميشد !
تا پارسال بخاري هم نداشتيم ...!
دانشگاه شما از اين بدتر بود ؟
ببين ترم اول ما تازه دانشگاهمون 2 تا كامپيوتر خريده بودن....
برا ثبت نام ميخواستيم ثبت كامپيوتريش بكنيم....اتاق آموزش رو موكت كرده بودن ...بايد كفشاتو درمياوردي ميرفتي تو......!
فكر ميكردن از گردوخاك ويروس ميگيره !!!
كل دانشگاه ما 6 تا كلاس داشت كه 4 تاش آموزش و رياست و دبيرخونه و امور دانشجويي بود
همشون هم بيكار ميگشتن....!
بازم بگم ؟
بوفه هم نداشت....!
ببين قشنگ اصطبل بود
عكسش هم هست....
بدبخت گرافيكي ها كل دو سالشون رو تو حياط كلاسشون برگزار ميشد
اونم رو زمين ميشستن !!!
دانشگاهمون رو با پول ما ساختن...الان بري ببيني بعد از شمال آمل بزرگترين دانشگاه غير انتفاعي ايران شده !!!!
يه 5 طبقه ترم چهار تو يك ماه ساختن....! يه 6 طبقه از عيد تا الان !!!
حالا تو همه رشته ها هم ليسانس ميگيره....
ولي مزخرف ترين جاي ايرانه!
ببين شمال چه شمالي...!
10 كيلومتر با محمودآباد فاصله داشت .... 15 تا آمل....
تو بيابون بود...!
يه دونه مداد ميخاستي بگيري تا آمل يا محمودآباد بايد ميرفتي !!!
درس نقشه برداري ما خيلي باحال بود!
جلسه آخر سره كلاس يه دوربين آوردن گفتن بياين دونه دونه يه نگاهي بهش بندازين و برين !
تا ترم 2 دستگاه كپي نبود...!
سوال امتحان رو يكي بايد ميبرد تو شهر كپي ميكرد مياورد
يه وضعي بودا....!
3 تا استاد داشتيم ترم 1
يكيش مدير گروه بود كه هيچوقت نبودش...
2 تا ديگه هم يكيشون اين هفته نميومد ...اون يكي هفته بعدش...!
همش ما تو دانشگاه ول ميگشتيم !
درس بهمون نميدادن بعد پروژه هاي سنگين ازمون ميخاستن...!
همه ي دفتر فني ها اباد شدن...
همه ميدادن بيرون پروژه ها رو....!
تو پروژه ترم 1 همه يه سري اعداد و محاسبات بود كه استادمون هم سر در نمياورد...!
محمودآباد تا پارسال پلات نداشت !
ما واقعا" جمعه خوبي داشتيم وگرنه نميمونديم...!
اين همه به كنار ... ولي تفريحمون سر جاش بود
بد تر از نيما نداريم.........!
نداريم
ببين نداريما...!
ورامين كه خوبه...!
حداقل برا استاد هاتون كه اتاق اساتيد داشتين !
تهران جنوب كه به نفعت بود كه....آره خوب این مسایلم هست. اگه آدم ریسک پذیری هستی بزن تهران جنوب بسم اللهاما من به شخصه از اینکه نزدم تهران جنوب ناراحت نشدم
اونجا هم خبری نیست.
ولی به نظر من آزاد تهران و اطراف بخونی خیلی بهتره تا غیر انتفاعی شهرستان.
هم از نظر مادی به نفعته هم معنوی![]()
كاري نداره ... يه تلفنهاگه پیداش کردی سلام منو هم بهش برسون![]()
من كه نه....سمانه رو ميگي ديگه ؟خوبه خودتونم قبول دارید![]()
بمیرم برات ! سینا جان میدونی معماری چیه ؟ تا حالا پلان دیدی !؟
2 2 تا چند تا میشه ؟
هر سوالی داری بپرس.من و بچه ها قول میدیم کمکت کنیم.
راستی واسه آزاد بزن عجب شیر تا شاید قبول شی.
چون که دانشگاه شما خونه بوده کردنش دانشگاه. بستگی به سال تاسیس هم داره.
اگه تازه کار باشه هنوز جا داره که تکمیل بشه.
ایوانکی هم همینطور بود.اون زمان که ما میرفتیم هیچی نداشت اما الان یه کم بهتر شده.
راستی میخوای بری سمنان از ایوانکی هم رد میشی.اندفه رسیدی اونجا یه کم بیشتر
دقت کن به اطرافت![]()
حالا مارو مسخره ميكني ؟
يه عكس از دانشگاهتون بذار ببينيم يه كم روحيمون باز شه
راستي برف بياد با ميخ و قلاب ميرين بالا ؟
من ايوانكي رد شدم.....همون ساختمون 3-4 طبقه هست ؟
راستي من تو همون ايوانكي ديدم يه جا يه تابيو زده به سمت رودهن ...!
از كجا درمياد؟
چندتاست تا رودهن ؟
همچين هم درب و داغون نيستيم....
2 تا از همكلاسي هام الان همكلاسي هاي تو هستن....!
تهران جنوب كه به نفعت بود كه....
نه پله داره نه حراست گير...!
تازه به خونتون هم نزديكتره..!
يه كورس ماشينه از تهران پارس تا آهنگ...
معنوي چرا ؟
![]()
آره رد شده بودم از ايوانكي....آره همونهتو مثل ابنکه همه جارو یه دید زدیا !
از ایوانکی یه جاده هست که میره آبسرد دماوند. از اونجا هم میره رودهن.
کلا" ایوانکی به دماوند نزدیکه.زیر دماونده.
زيادن ؟میدونم.تو دانشگاه ما "نیما محمود آبادی" زیاده
کوچ کردین رودهن همتون.
آره رد شده بودم از ايوانكي....
از اونور بياي تهران بهتر نيست ... يا از پاكدشت بياي ؟
نزديكتر نيست از اونور ؟
مثلا" برا تو كه تهرانپارسي...
ما كه خلاف سنگينمون سيگارهاز اونجا که پسرا تا چشم مامان باباهرو دور میبینن دست به هر کار میزنن ......
دیگه نگم بقیشو.خودت واردی دیگه![]()
زيادن ؟
جدي؟
من فقط 2 تاشون رو ميدونم...
اسمشون رو ميگي ؟
من دخترش رو نميدونستم !زیاد که نه ! منم فقط 2 تاشونو میشناسم. یه دختر با یه پسر
ما كه خلاف سنگينمون سيگاره
بقيه وصله ها به ما نميچسبه
يعني به نظرت من به خاطره سيگار كشيدن بزنم رودهن...!
مگه تهران جنوب سيگاري نداره ؟
تو به خاطره سيگار زدي رودهن يا اينكه خلافت سنگين تر از اين حرفاست.....![]()
من دخترش رو نميدونستم !
اسمش چيه ؟
چند كيلويي ؟؟؟بله میدونم ! اصلا" خلاف سنگینم مگه داری تو ؟مگه میشه آدم نیما محمود آباد بره و
خلاف سنگین نداشته باشه ؟؟اسمتون بد در رفته.کاریشم نمیشه کرد.
دخترا خودشون سنگین هستن.نیاز به خلاف سنگین ندارن.
بهناز. فامیلیشو نمیدونم. ورودی 85 بوده.
چند كيلويي ؟؟؟![]()
ورودي 85 رودهنه ؟
پس همكلاسي تو نيست....
اگه ورودي 85 رودهنه ..اونا ترم بالايي ما بودن...
اونا اولين فارغ التحصيلي هاي نيما هستن....
بعد از اونا ما اومديم....
ولي اگه همكلاسي شماست و وروديه شماست ..... اسمش بايد مهناز باشه....
ما مهناز داشتيم....
نديدمباربیو دیده باشی انگار منو دیدی.مو نمیزنم باهاش!
باربیو از رو من ساختن![]()
نه ورودی 85 شما بوده. 87 رودهن !
نه اسمش بهنازه.
دیگه کیو فرستادید رودهن ؟
نديدم
عكس خودتو بده![]()
باربی تا حالا ندیدی ؟ مگه میشه ؟
دارا و سارا دیدی فقط ؟ چه پسر خوبی.
بهناز نداشتيم ما...........!
مهناز داشتيم....اهل اهوازم بود....
معماري خونده تو نيما ؟