دیدگاه و انتظارات از یک زندگی مشترک

[afn741]

در جامعه ما از دیر باز این مشکل وجود داشته و دارد . برای اغاز یک زندگی مشترک در زمان خواستگاری صحبتهای زیادی میشه که بعد از توافق و طی کردن مراحل ان بعد از ازدواج و ماه عسل یک زندگی مشترک شروع میشه ولی بعد از مدت کوتاهی اکثر اقایون یا خانوم ها به دنبال حاکمیت مطلق در منزل هستند و دوست دارند که امور زندگی و نحوه زندگی کردن و حتی خصوصیات فکری و ..... طرف مقابل طبق میل شخصی انها باشه .
ایا معنی زندگی مشترک در همین چیزها خلاصه میشه و یا چیزی فراتر از اینها است ؟
شما چه دید گاه های نسبت به زندگی مشترک و چه انتظاراتی دارید ؟
البته صحبت در این زمینه زیاده و برای این که از حوصله دوستان خارج نشه در میان صحبت دوستان دیدگاه ها و خواسته ها ی خودم رو بیان میکنم . لازم به ذکر است که خود من متاهل و دارای یک دختر 10 ساله هستم و زندگی خوب و شیرینی دارم . علت زدن این تاپیک هم به خاطر این بود این موضوع را در جامعه به وفور شاهد بودم و لازم دیدم که در مورد اون بحث و تبادل نظر کنم .

با تشکر از تمام دوستان .

 

[silver light]

متاسفانه در جامعه ما تعریفی درست از زندگی مشترک نشده و تمامی زوج ها فقط بصورت غریزی وارد مرحله ازدواج میشون و ازدواج میکنند
تعریف ما از زندگی مشترک یعنی ازدواج کردن و متاهل شدن

حتما بههمه توصیه میکنم قبل از ازدواج پیش مشاور برون و یا با افراد مجرب مشورت کنن
احساسی تصمیم نگیرن و از همه چیز به راحتی نگذرن

 

[""elahe""]

من هم همیشه به این فکر میکنم که هدف از ازدواج واقعا چیه...!!
هیچوقت هم به نتیجه نرسیدم ..
اگه هدف هم گفته بشه خوبه..
ممنونم از تاپیکتون

 

[silver light]

دوست من بجای این تاپیک اگه مینوشتی با یک سنگ بزن تو سر نفر بعدی الان 500 صفحع رفته بود جلو
بالاخره باید بین جهان سوم و صنعتی تفاوتی باشه یا نه؟؟

 

[چنلی بل]

زندگی مشترک چیزی نیست که بشه با حرف و صحبت به جایی برسونیمش حرفایی که تو جلسه خواستگاری زده میشه در حد حرف قشنگه ولی وقتی پای عمل میرسه قضیه فرق میکنه چون تو عصبانیت و ناراحتیه که آدما خود واقعیشون و نشون میدن
به نظرم فقط دو طرف باید باهم تعامل کنن
اگر مشکلی بود غرور وکنار بذارن و سعی کنن حلش کنن...با قهر و سلطه طلبی و اینکه هرکی بخواد حرف خودش وبه کرسی بشونه و اون یکی بخواد ثابت کنه که من مردم و زن بخواد ثابت کنه که هیچی از مرد کم نمیاره و اینا آخرش فقط به جداییی می انجامه
خود من مهم ترین انتظارم از زندگیه مشترک اینه که توسط همسرم درک بشم

 

[afn741]

برای این که از این بحثها به نتیجه ای برسیم لازمه که مرحله به مرحله پیش بریم و هر مرحله رو جدا گونه تجزیه و تحلیل بشه .
برای اغاز یک زندگی مشترک ، عوامل زیادی وجود داره که در ان تاثیر گذار و به نوعی تعیین کننده هستند . یکی از ان موارد محیط اطراف و نحوه تربیت و نوع نگرش خانواده میباشد . اگر از دوران نوجوانی شروع کنیم . که حساس ترین برهه از زندگی یک فرد است که خیلی از مسائلی که در اینده گریبانگیر افراد میشه نتیجه همین مرحله از زندگی میباشد . دختر یا پسر در زمان نوجوانی در حال شناخت پیدا کردن نسبت به محیط اطراف خود و خود شناسی هستند . ( این صحبت در مورد افرادی است که هیچ گونه قید و بندی برای خود قایل نیستند و بعضا"" از اموزه های دینی و تربیت صحیح خانواده محروم میباشند ) در اکثر موارد که متاسفانه به دلیل بلوغ زود رس که ناشی از خیلی عوامل هستند مبادرت به یافتن دوست از حنس مخالف میکند و در این بحران نوجوانی که گریبانگیر فرد است . وقتی دچار نامردیها و جفا از جانب دوست پسر یا دختر خود میشوند که تکرار ان دیدگاه های بدی به فرد القا میشود و با همین طرز نگاه قدم به دوران جوانی و بزرگسالی میگذارد ( این در حالی است که فرد در حال تجربه کردن این نوع زندگی به قول خودشان ازاد هستند ) و در ادامه بنا به فشار های خانواده و اجتماع تن به ازدواج میدهند . از نظر شما این زندگی چه اینده ای خواهد داشت ؟ در جایی که پسر و دختر با این دیدگاه و نحوه زندگی بزرگ شده اند و نسبت به جنس مخالف بی اعتماد هستند .
ادامه مطلب بعد از ابراز نظر دوستان .

 

[سروش7]

دوست من بجای این تاپیک اگه مینوشتی با یک سنگ بزن تو سر نفر بعدی الان 500 صفحع رفته بود جلو
بالاخره باید بین جهان سوم و صنعتی تفاوتی باشه یا نه؟؟

من حرفتو قبول دارم
ولی من یه مجردم ونمی تونم تعریف واقعی از زندگی مشترک داشته باشم
لطفا عضر منو یپذیرید

 

[yamaha R6]

زندگي مشترك هر كس يك تعريفي داره:
1- طلاق گرفته: نكن اين كارو بيكاري دنبال شر مي گردي

2- زندگي خوب: عاليه ازدواج كن مشكلاتت حل ميشه

3- مجرد: ...........................

ازدواج مثل يك هندونه در بستس من به قسمت اعتقاد دارم اما خودمون مسئول اون چيزي هستيم كه واسمون پيش مياد و لازم نيست كه همه چيزو خودمون تجربه كنيم پس بايد از تجارب انسانهاي دلسوز و آگاه استفاده كنيم

 

[wall_E]

من که هنوز....با ازدواج کنار نیومدم ......خوشحال نیشم ...اینجا نظرات ...با تجربه هاشو بخونم ....

 

[""elahe""]

من به خاطر تجربه تلخی که داشتم خیلی به همه بی اعتمادم...باید بگم یه مدت هم برای فراموش کردن او خاطره خیلی کج رفتم...شاید عکس العملم طبیعی بود...
ولی الان از یه طرف دوست دارم یه همراه خوب داشته باشم....از یه طرف هم همش فکر میکنم همه مردا چشمشون ناپاکه و بالاخره یه روز خیانت میکنن....
مطمئنا اگه با این تصور وارد زندگی مشترک بشم هم همسرمو نمیتونم خوشبخت کنم...هم تفکراتم بالاخر یه روزی حقیقت پیدا میکنه......
واقعا نمیدونم چیکارکنم!!!!!

 

[yamaha R6]

من به خاطر تجربه تلخی که داشتم خیلی به همه بی اعتمادم...باید بگم یه مدت هم برای فراموش کردن او خاطره خیلی کج رفتم...شاید عکس العملم طبیعی بود...
ولی الان از یه طرف دوست دارم یه همراه خوب داشته باشم....از یه طرف هم همش فکر میکنم همه مردا چشمشون ناپاکه و بالاخره یه روز خیانت میکنن....
مطمئنا اگه با این تصور وارد زندگی مشترک بشم هم همسرمو نمیتونم خوشبخت کنم...هم تفکراتم بالاخر یه روزی حقیقت پیدا میکنه......
واقعا نمیدونم چیکارکنم!!!!!

همه مثل هم نيستند

 

[afn741]

مهمترين عامل در يك زندگي موفق ، به نحوه زندگي در دوران قبل از ازدواج بر ميگرده . پا بند بودن به يك سري اعتقادات از قبيل درست زندگي كردن به نواميس ديگران نظر نداشتن ، دوري از دوستي با سبك امروزي و خيلي موارد ديگر كه قباحت ان در نسل امروزي از بين رفته و به يك رويه عادي تبديل شده . در ازدواج فبل از اين كه همسر هم باشيم بايد دوست و رفيق دوران سخت بود . نه در گفتار بلكه در عمل . چند چيز را بايد سر لوحه كار قرار داد. محبت بدون چشم داشت و انتظار تلافي . گذشت نسبت به خطاهاي يكديگر بدون ياد اوري گذشتها . درك طرف مقابل در شرايط سخت و همراهي ان . قرار ندادن همسر در مقابل خانواده همسر و حمايت در مقابل خانواده خود . و گفته ها و نيش و كنايه ديگران را در زندگي تاثير ندادن ديگران را در زندگي گذشت زمان و اين گونه ديدگاه نسبت به همسر باعث محكم شدن روابط زناشويي شده و محبت و عشق را در زندگي قابل لمس ميكند .