دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو راگاهی لب های خندان بیشتر از چشمان گریان درد دارد...
درد من بی دردی است...
درد آن لحظه که در سایه یک سرو بلند غنچه ای می میرد..."آشنای دور"
در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدمدردی است غیر مردن آن را دوا نباشد/پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن
دردم از یار است و درمان نیز هم/دل فدای او شد و جان نیز همدر خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن
درد فراق یار را من به بیان و گفتگودردم از یار است و درمان نیز هم/دل فدای او شد و جان نیز هم
دردعشقم من و خلوتگه رازم وطن است/ گشتهام اینقدر از نالهٔ رسوا، رسوادرد فراق یار را من به بیان و گفتگو
شرح نمی توان دهم نکته به نکته ، موبه مو
جامه صبر بردرم چند در انتظار او
قطعه به قطعه ، نخ به نخ ، تار به تار ،پو به پو
دردعشقم من و خلوتگه رازم وطن است/ گشتهام اینقدر از نالهٔ رسوا، رسوا
دگر از درد تنهایی، به جانم یار میباید | دگر تلخ است کامم، شربت دیدار میباید |
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
نقد ادبی اشعار و دل نوشته های دوستان | ادبیات | 190 | |
![]() |
معماری با مصالحی از جنس دل | ادبیات | 18262 | |
![]() |
دل نامه یا نامه دل | ادبیات | 9479 | |
![]() |
گریه کن ای دل.......... | ادبیات | 427 | |
![]() |
دل نوشتههاي عرفاني | ادبیات | 430 |