دفتر مدیریت تالار ادبیات

گلابتون

مدیر بازنشسته
سلام تنهايي جان خيلي خوش اومدي گلم
ممنونم سوگل جون آره عزيز ميدونم امشب برات مهمون رسيده
اگه خواستي بري مزاحمت نميشم گلم..بابت همه چيز ممنونم.
 

فانوس تنهایی

مدیر بازنشسته
سلام داداش جونم خيلي خوش اومدي عزيز...

خواهش مي كنم... قربونت...


سلام پژمان جان ممنون كه اومدي.. لطف كردي عزيز....
شاد باشيد.;)
سلام سوگل جان خوبی عزیز ممنون از دعوتت
واقعا این محفل بزرگانه
ما رو چه به بزرگان
 

Sogol1681

مدیر تالار روانشناسی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سوگل جان اونجایی که به من گفتی خیلی سخته ....
جداً:surprised:باشه خوانند هم كه باشيد كفايت مي كنه.. حضورتون به ما دلگرمي ميده....:gol:
همش تقصیره منه که دیر اومدددددددددم:crying2:
نه داداش جونم ... اينطور نيست گريه نكن الان منم گريه ام ميگيره :redface:
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
سلام ببخشید من دیر کردم.خیلی که دیر نکردم نه؟:redface:
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
سلام به همه

سلام به همه

سلام به همه ی دوستان!!!شب همتون بخیر!!!:gol:
گلاب جونم!
سوگل عزیزم
پژمان جان
تنهایی عزیز
....
اگه این ارورا اجازه بدن!!!

ببخشید اگه کسی از قلم افتاد!!!:redface:
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
خوب دوستان ما يه جستار توي تالار ادبيات بخش كارگاه داريم با نام داستان دسته جمعي كه به لطف تعدادي از دوستان داره همراهي و پرداخته ميشه ..اول ميخواستم از كساني كه همراهي كردند تشكر كنم و دوم اينكه بقيه دوستان رو هم به همراهي با اين جستار دعوت كنم...اميدوارم كار خوب و جالبي ازكار دربياد
اما در اين بين نقطه نظرات و مواردي هست كه شايسته است دوستان در روند كار از برقراري ضوابط موجود آگاه باشند تا خللي در نوشتن اين داستان ايجاد نشه.
حالا هركدوم از دوستان فعال اگه نظري دراين خصوص دارن بفرمايند...
 
آخرین ویرایش:

Sogol1681

مدیر تالار روانشناسی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سوگل جان شاد باش
ممنونم داداش گلم....:gol:


خوب دوستان ما يه جستار توي تالار ادبيات بخش كارگاه داريم با نام داستان دسته جمعي كه به لطف تعدادي از دوستان داره همراهي و پرداخته ميشه ..اول ميخواستم از كساني كه همراهي كردند تشكر كنم و دوم اينكه بقيه دوستان رو هم به همراهي با اين جستار دعوت كنم...اميدوارم كار خوب و جالبي ازكار دربياد
اما در اين بين نقطه نظرات و مواردي هست كه شايسته است دوستان در روند كار از برقراري ضوابط موجود آگاه باشند تا خللي در نوشتن اين داستان ايجاد نشه.
حالا هركدوم از دوستان فعال اگه نظري دراين خصوص دارن بفرمايند...
خب گلاب جان.. شرمنده من ميرم.. كه واقعاً دور از ادب.. (مهمونا رو ميگم....):biggrin: من فردا صبح ميام پيگيري ميكنم.... اما مرجاني هم نبود حيفففففف..
شاد باشيد .. شب همگي خوش... بازم عذرمي خوام:redface::gol:
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام به همه دوستان گل:gol:
مخصوصا خانوم مدير گل
چه خبره اينجا صداتون تا تالار برق ميرسه ميبينم اين دفتر رنگ و بويي پيدا كرده
داستان بايد بنويسيم حالا ما كه بلت نيستيم چه كار بايد بكنيم:cry:
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
خب گلاب جان.. شرمنده من ميرم.. كه واقعاً دور از ادب.. (مهمونا رو ميگم....):biggrin: من فردا صبح ميام پيگيري ميكنم.... اما مرجاني هم نبود حيفففففف..
شاد باشيد .. شب همگي خوش... بازم عذرمي خوام:redface::gol:

برو گلم به سلامت خوش باشي...دست گلت درد نكنه خانومي محبت كردي.:gol::heart:

یه سوال این داستان هیچ وقت تموم نمیشه

چرا تموم نشه عزيزجان...هر قصه ايي يه روندي داره كه بالاخره رو به پايان ميره. :smile:

شما صفحاتو یه مرور بکن بد نیست!!!
من از همه زودتر اومدم!!!
مامانی شاهده!!
مگه نه مامان گلاب؟؟؟
بله خانومم..تو راست ميگي.باريكلا دختر گلم.


سلام به همه دوستان گل:gol:
مخصوصا خانوم مدير گل
چه خبره اينجا صداتون تا تالار برق ميرسه ميبينم اين دفتر رنگ و بويي پيدا كرده
داستان بايد بنويسيم حالا ما كه بلت نيستيم چه كار بايد بكنيم:cry:
سلام محسن جان خيلي خوش اومدي عزيز
آره ميخوايم يه داستان بنويسيم هركس هم ميتونه به اندازه توانايي نوشتاريش توي اون شركت كنه هيچ قيد و بندي نداره ..فقط كافيه به خودتون و قلمتون اعتماد داشته باشيد.

میشه تموم بشه و بعد یک داستان با موضوع تازه شروع بشه!!!
بله دقيقا :w16:
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
درسته عزيزجان
متنهاي كوتاه ..انديشه و تفكر نفر بعد رو هم كوتاه ميكنه..اما موارد ديگه هم هست اينكه بايد داستان از انسجام خاصي برخوردار باشه و از پراكنده گويي پرهيز بشه.. و يا اينكه داستان سيري خلاصه وار نداشته باشه تا خواننده از خوندن داستان خسته نشه و يا بالعكس زياده گويي هم ميتونه خواننده رو دلزده كنه...اينكه افكار شخصيمون رو به داخل داستان نكشونيم...مثلا افسردگي هاي روزانه و يا دلخوريهامون..يا بالعكس شاديهاي كاذب ...اين كه فضاي داستان رو براي خواننده به نمايش بگذاريم..
موارد زيادي هست كه بايد تحت بررسي و مباحثه قرار بگيره..پيشنهاد ميكنم دوستان فرصتي رو به بنده بدن و در همينجا موضوع رو به شور بگذاريم...
نظرت چيه گلم.؟

اين قسمتي از نظرات بنده است كه تا جايي كه به نظرم رسيده بود چند روز پيش با ستايش جون بررسي كرديم.
حالا اگه دوستان هم نظر خاصي دارن بفرمايند.
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
من با اون قسمت که فرد احساساتش رو دخیل میکنه برخورد کردم! کمی که خوندم احساس کردم هر فرد داره زندگی و افکارش رو داخل قصه میکنه.اولش کمی برام سخت بود ولی دیدم ویژگی این داستان نویسی دسته جمعی همینه!!هرکی با احساسات متناقضش چیزی رو مینویسه!شاید این جوری به یه نوعی جالب باشه.
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
درسته آرامش جان..دقيقا همينطور شده...هركس نظرات شخيصي خودش رو داره دخيل ميكنه اينم به نوعي به كار زيبايي ميده ..اما كمي باعث پراكنده گويي ميشه.
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
درسته آرامش جان..دقيقا همينطور شده...هركس نظرات شخيصي خودش رو داره دخيل ميكنه اينم به نوعي به كار زيبايي ميده ..اما كمي باعث پراكنده گويي ميشه.
درسته پراکنده گویی تا یه جایی خوبه که داستان گسترش پیدا کنه بعد از اون باید این پراکنده ها با مهارت به هم ربط پیدا کنن و جمع بشه و به یه نتیجه و پایان برسه.که اونم خیلی مهارت میخواد
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
آرامش جان با نظرت كاملا موافقم ..اما بايد اين پراكنده گويي هم توي يه خط سير مشخص پيش بره...وگرنه خواننده از خواندن ادامه داستان منصرف ميشه..يعني اينكه نبايد روي بعضي از موضوعها خيلي تكيه كرد و روي بعضي موردها خيلي مختصر نويسي كرد. بايد تقريبا تعادل برقرارباشه. :gol:
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
آرامش جان با نظرت كاملا موافقم ..اما بايد اين پراكنده گويي هم توي يه خط سير مشخص پيش بره...وگرنه خواننده از خواندن ادامه داستان منصرف ميشه..يعني اينكه نبايد روي بعضي از موضوعها خيلي تكيه كرد و روي بعضي موردها خيلي مختصر نويسي كرد. بايد تقريبا تعادل برقرارباشه. :gol:

سلام
شرمنده من دیشب رسما اروری شدم و دیگه رفتم!!!
به نظر من هماهنگ کردن خط سیر توی داستان دسته جمعی خیلی سخته!!!اگه داستان هربار از اول خونده بشه خوبه اما وقتی فقط پست نفر قبلیو میخونی بسته به حس اون نوشته ی تو هم عوض میشه!!!
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
اشكال نداره ستايش جون ديشب همه گرفتار ارور بودن گلم
درسته حق با شماست اينم يكي ازمشكلات هست...اما خوب بايد افراد كاملا درجريان روند داستان قراربگيرن ..يعني كساني كه از اول شركت كردن بايد تا آخر همراهي كنن.
ولي بايد سعي كنن كه افكار و عقايدشون تقريبا يكسويه بشه. :gol:
 

tanha990

عضو جدید
درود
راستش من انرژ و قوت کافی نداشتم پس معذرت میخوام که داتسان دسته جمعی را ره انداختم و پیگیر نشدم ...

جواب دوستان :
این داستان ها مدت زمان داره و من به فکر سه مه بودم که داستان تموم بشه و یکی دیگه شروع بشه .
در مورد موضوع داستان .... داستان اگر با شرایطی پیش بیاد که شخصیت ها پویاباشن ( حتی طنز ) جالب تر میشه و دوستان بیشتری به ادامه دادن نوشتن راغب میشن ...
داستانی که در حال حاضر در نبودم نوشته شد از این ویژگی دور هست و همه دارن یک شخصیت را بازگو میکنن ...
باز هم ببخشید که نبودم ./..وم
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
سلام تنها جان ...اختيار داري عزيز...اميدوارم سلامت باشي.

تنها جان اين داستان جاي گفتگو زياد داره عزيز
اما نظرات شما هم محترم و قابل تامل هست... :gol:
به شخصه عرض ميكنم كه اگه بخواد فضاي داستان رو به فكاهي يا طنز بره با مشكل مواجه ميشيم..چون ديگه از قالب ادبي خارج ميشه و رو به تفريح ميگذاره...كما اينكه در تالار تفريح همچين جستاري موجود هست...پس بهتره به داستانمون قوام بديم..( صرفا نظر شخصي بنده است )
فقط تنها مشكلي كه الان شديدا داره داستان رو به بيراهه ميبره ...اين است كه دوستان بايد سعي كنن كه داستان رو ازابتدا و با نكته پردازي كامل مطالعه بفرمايند و به ادامه داستان بپردازند...كه متاسفانه رعايت نميشه.

براي زمان بندي هم موافقم اما فكرميكنم سه ماه مدت كمي باشه...بازم نظردوستان مهمه...بفرماييد بنده هم درخدمتم.
اميدوارم بازم دوستان دقت نظر لازمشون رو بالا ببرند. :w16:
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
سلام مامانی
من که توی مراسم کیک خورون نبودم :w05:
اینو آوردم دوتایی بخوریم!
اینجا هم که خب فعلا خلوته!!!
هیس مامان جون !کسی نفهمه!کیکش کوچکولوه!
:lol:
 

Similar threads

بالا