زیباترین خاطره ام را مینویسم که اشناییم با تو بود و تلخ ترین خاطره ای که جدا شدن از تو بود – خاطره ای که از اولین روزهای اشناییمان شروع شد– اشناییمان در محیطی مجازی – اشنایی دوانسان حقیقی در محیطی مجازی ....محیطی که بیشمارافرادی مانند ما را به عضویت خود درمی اورد و ما تنها افرادی بودیم که تنها یکدیگر را برای دوستی باهم انتخاب کردیم – تو و من دوست هم شدیم وبه یکدیگر قول دادیم که یکدیگرراترک نگوییم – تعدی که من ان را در قلبم جای دادم – خوب بود ....خیلی خوب .... اولین روزها را میگویم ......اما زمان زیادی نگذشت که تعدی که به من داشتی شکسته شد .......ومن نمیدانستم که باید چه کار کنم .....
من تو را در قلبم داشتم و تو رهایم کردی
.......نرفتم وماندم به خاطر تو به خاطر قلبم ..ماندم .....در کنارت ......در سکوت ......من در کنارت ماندم چون به تو قولی و تعهدی در قلبم داشتم ......دوستت بودم و دوستت داشتم .....چه روزها که دلم شکست ....اما تو....هر گاه که دلم میشکست .....دریا را بهترین مکان برای اندیشیدن درباره همه اتفاقات میدانستم – درباره تو ...درباره همه چیز ..در ساحل دریا قدم میزدم و دل خود را ارام میکردم ......کنار تو ماندم باتمام مانع ها – باتمام مسائلی که مرا از با تو بودن منع میکرد .......در زندگیم تنها دلم را به تو داده بودم و از تو میخواستم ..... تنها وفقط .. نسبت به من صداقت داشته باشی ...............این خاطره برای توست ....... برای اینکه بیاد بیاوری گذشته را ....من دیگر نباید اندیشه تو را داشته باشم .....زیرا..... باید تنها باشم .....زیراتنهایی همیشه به من وفادار است ....خاطره من .......قلب من ....اندیشه من ......ستاره من ......به یاد داشته باش ...تو را تا ابد در قلبم خواهم داشت ...... در سکوت ......به تنهایی .....و در اسمانم ...