سراغاز سلام را بگیر و برو
میدانم دوباره تنهایم میگذاری
اما برایم دیگر فرقی ندارد
دیگر هیچکس برایم
مهم نیست
اخر در اوج پوچی نشسته ام
نمیخواهم دیگر برایت اشک بریزم
دیگر منتظر لبخند دروغینت نمیشوم
تنها ارام دور میشوم بدون هیچ حرفی
میخواهم پرواز کنم کاش جای اینجا بودن
در گور خود ارمیده بودم
تا اینبار که سراغم را میگیری
بگویند خدا بیامرزتش
دیگر نیست
دیگر هرگز کسی نامش را نمیبرد
حتی کلاغهای درخت نزدیک قبرش
دیگر کسی به دروغ لبخند نمیزند
دیگر کسی صدایش را نشنید
شد خفقان گرفته
در میان ادمهایی که فریاد میزنند
رفت برای ابد
اگر به مزارش میروی
احترام روحش را بگذار
و به دروغ سلام نگو
میدانم دوباره تنهایم میگذاری
اما برایم دیگر فرقی ندارد
دیگر هیچکس برایم
مهم نیست
اخر در اوج پوچی نشسته ام
نمیخواهم دیگر برایت اشک بریزم
دیگر منتظر لبخند دروغینت نمیشوم
تنها ارام دور میشوم بدون هیچ حرفی
میخواهم پرواز کنم کاش جای اینجا بودن
در گور خود ارمیده بودم
تا اینبار که سراغم را میگیری
بگویند خدا بیامرزتش
دیگر نیست
دیگر هرگز کسی نامش را نمیبرد
حتی کلاغهای درخت نزدیک قبرش
دیگر کسی به دروغ لبخند نمیزند
دیگر کسی صدایش را نشنید
شد خفقان گرفته
در میان ادمهایی که فریاد میزنند
رفت برای ابد
اگر به مزارش میروی
احترام روحش را بگذار
و به دروغ سلام نگو