راستش نمیدونم چرا همیشه تاریخ باید تکرار بشه ، مگه نمیگیم باید از تاریخ درس گرفت. 1شنبه رفتیم شهر به شاپور یه چیزایی دیدم و یه چیزایی هم یادم بود که دیدم الان این تاپیک رو بزنم
موضوع اول همین درسهایی که نگرفتیم هست و موضوع دوم تحریف در اسناد تاریخی هست که در داخل بهش اشاره میکنم
در ابتدا یک سیر تاریخی از مذهب رو میخوام شروع کنم و بعد بیام اون رو با قرن اخیر مقایسه کنم. در زمان کوروش کبیر که یکتا پرست همه ادیان آزاد بودند و کوروش همه رو برای پرستش هر چیزی آزاد میگذاشت. در زمان داریوش زردتشت دین رسمی کشور شد و سایر ادیان مانند مهریان مجبور شدن برای عبادت به داخل کوهها بروند. بعد از شکست ایران توسط اسکندر مقدونی و بعد از اون حکومت سلوکیان باز آزادی های مذهبی در ایران پدیدار شد تا زمان مهرداد دوم اشک نهم که از دوباره زردتشت دین رسمی کشور شد و اون همچنین دستور به جمع آوری اوستا داد. رفته رفته قدرت موبدان آنقدر افزایش پیدا کرد که سرانجام یک موبد به نام اردشیر اشکانیان را ساقط کرد و سلسله شاهنشاهی خود را یعنی ساسانیان را تشکیل داد. در زمان ساسانیان قدرت موبدان رفته رفته آنقدر زیاد شد که بهانه های قربانی و یا مذهبی به دختران جوان تعرض میشد که این خشم ایرانیان را در پی داشت و باعث نارضایتی در داخل ایران شد. در اواخر دولت ساسانی برخوردهای تند با معترضین و وحشی ها انجام میشد که دلیل دیگر سقوط ساسانی ها بود اما درسی که نگرفتیم. خوب اگر بخواهیم یک شبیه سازی بکنیم میتوان اشکانیان را در حال با خیلی خیلی ارفاق پهلوی ها دانست که به وسیله یک روحانی سرنگون شدند و انقلاب را دولت ساسانی ها دانست که مذهبی در آن همه کاره شدند و نتیجش در آخر نارضایتی شدید مردم شد. برخلاف تحریف هایی که در کتابهای تاریخ آورده شده است درگذشته باستان هیچ فاصله طبقاتی میان مردم و شاه نبوده. شاه فردی نبوده که بیخیال مردم باشد. شاه کسی نبوده که با دشمنان که به سنت ها و میثاق های انسانی وفادار بودند با وحشی گری برخود کند.
در تصویر بالا پیروزی شاپور اول بر والریانوس امپراتور روم حجاری شده. فرد سوار بر اسب شاپور است که و شخصی که در سمت چپ او ایستاده والریانوس امپراتور روم است که شاه از او دست گیری کرده در جلوی شاه ،فیلپوس فرمانده نیروهای روم است که در حال تضرع و زاری است. جالب این جاست که بدانید این سند آنقدر گرانبهاست که نخست وزیر ایتالیا در سال 92 هنگام بازدید قسم یاد کرده که حتما این را تخریب خواهد کرد و سندی محکم که شاهان ایران با شاهان مغلوب چگونه برخورد میکردند
اما نقش برجسته های ساسانیان در به شاپور کجاست؟ تقریبا تمام نقش برجسته های دوره ساسانی به جز 1 2 عدد همگی در تنگه چوگان واقع است. تنگه چوگان مکانیست برای تفرج گاه مردم عادی. حال این سوال مطرح میشود که چرا نقش برجسته ها را این جا در مکان مردم عادی زده اند؟! برخلاف تحریف هایی که در کتب تاریخی فعلی نوشته شده شاه با مردم عادی ارتباط نزدیکی داشت و در مراسم های مختلف مانند مراسم روزهای ششم و سیزدهم فرودین در میان مردم عادی حضور میافت. حجاری پیروزی ها در میان مردم عادی بر سنگها این ایده را در ذهن میاورد که شاهان میخواستند تا نسلهای بعد مردم عادی از ایرانی بودن و اصالت و فرهنگ غنی خود لذت ببرند و بدان افتخار کنند.چیزی که امروزه جز افسوس برای این نسل ها چیزی ندارد
به راستی چرا حاکمان حکومتی تحریف را در دوره ساسانی اینگونه کرده اند که شاهان افرادی بدی باشند و علت شکست ایرانیان از مسلمانان با آنها امکانات به واسطه خشونت گرایی ، فاصله طبقاتی و جدایی حاکمان از مردم جلوه دهند تا واقعیتی که روحانیون زردتشتی آنرا ایجاد کرده اند؟!
خوب باز گردیم به همان شبیه سازی که کردیم در رابطه با انقلاب و امپراطوری ساسانی و ببینیم چه تشابهاتی میان این دو وجود دارد
1- هر دو به واسطه قدرت مذهبی سلسه پادشاهی قبل از خود را سرنگون ساخته اند
2- در هر دو حکومت قدرت اصلی به دست روحانیون مذهبی است
3-اگر روحانیون زردتشتی بعد از مدتی به ناموس مردم تعرض می کردند امروزه نیز خیلی از روحانیون بر جان و مال مردم طمع کرده و آنرا به یغما می برند
4- نارضایتی مردمی پس از مدتی و فاصله گرفتن آنها از حکومت
حال فکر میکنید عاقبت این انقلاب مثل ساسانی ها خواهد شد یا سرنوشت دیگری رغم میخورد؟!
موضوع اول همین درسهایی که نگرفتیم هست و موضوع دوم تحریف در اسناد تاریخی هست که در داخل بهش اشاره میکنم
در ابتدا یک سیر تاریخی از مذهب رو میخوام شروع کنم و بعد بیام اون رو با قرن اخیر مقایسه کنم. در زمان کوروش کبیر که یکتا پرست همه ادیان آزاد بودند و کوروش همه رو برای پرستش هر چیزی آزاد میگذاشت. در زمان داریوش زردتشت دین رسمی کشور شد و سایر ادیان مانند مهریان مجبور شدن برای عبادت به داخل کوهها بروند. بعد از شکست ایران توسط اسکندر مقدونی و بعد از اون حکومت سلوکیان باز آزادی های مذهبی در ایران پدیدار شد تا زمان مهرداد دوم اشک نهم که از دوباره زردتشت دین رسمی کشور شد و اون همچنین دستور به جمع آوری اوستا داد. رفته رفته قدرت موبدان آنقدر افزایش پیدا کرد که سرانجام یک موبد به نام اردشیر اشکانیان را ساقط کرد و سلسله شاهنشاهی خود را یعنی ساسانیان را تشکیل داد. در زمان ساسانیان قدرت موبدان رفته رفته آنقدر زیاد شد که بهانه های قربانی و یا مذهبی به دختران جوان تعرض میشد که این خشم ایرانیان را در پی داشت و باعث نارضایتی در داخل ایران شد. در اواخر دولت ساسانی برخوردهای تند با معترضین و وحشی ها انجام میشد که دلیل دیگر سقوط ساسانی ها بود اما درسی که نگرفتیم. خوب اگر بخواهیم یک شبیه سازی بکنیم میتوان اشکانیان را در حال با خیلی خیلی ارفاق پهلوی ها دانست که به وسیله یک روحانی سرنگون شدند و انقلاب را دولت ساسانی ها دانست که مذهبی در آن همه کاره شدند و نتیجش در آخر نارضایتی شدید مردم شد. برخلاف تحریف هایی که در کتابهای تاریخ آورده شده است درگذشته باستان هیچ فاصله طبقاتی میان مردم و شاه نبوده. شاه فردی نبوده که بیخیال مردم باشد. شاه کسی نبوده که با دشمنان که به سنت ها و میثاق های انسانی وفادار بودند با وحشی گری برخود کند.

در تصویر بالا پیروزی شاپور اول بر والریانوس امپراتور روم حجاری شده. فرد سوار بر اسب شاپور است که و شخصی که در سمت چپ او ایستاده والریانوس امپراتور روم است که شاه از او دست گیری کرده در جلوی شاه ،فیلپوس فرمانده نیروهای روم است که در حال تضرع و زاری است. جالب این جاست که بدانید این سند آنقدر گرانبهاست که نخست وزیر ایتالیا در سال 92 هنگام بازدید قسم یاد کرده که حتما این را تخریب خواهد کرد و سندی محکم که شاهان ایران با شاهان مغلوب چگونه برخورد میکردند
اما نقش برجسته های ساسانیان در به شاپور کجاست؟ تقریبا تمام نقش برجسته های دوره ساسانی به جز 1 2 عدد همگی در تنگه چوگان واقع است. تنگه چوگان مکانیست برای تفرج گاه مردم عادی. حال این سوال مطرح میشود که چرا نقش برجسته ها را این جا در مکان مردم عادی زده اند؟! برخلاف تحریف هایی که در کتب تاریخی فعلی نوشته شده شاه با مردم عادی ارتباط نزدیکی داشت و در مراسم های مختلف مانند مراسم روزهای ششم و سیزدهم فرودین در میان مردم عادی حضور میافت. حجاری پیروزی ها در میان مردم عادی بر سنگها این ایده را در ذهن میاورد که شاهان میخواستند تا نسلهای بعد مردم عادی از ایرانی بودن و اصالت و فرهنگ غنی خود لذت ببرند و بدان افتخار کنند.چیزی که امروزه جز افسوس برای این نسل ها چیزی ندارد
به راستی چرا حاکمان حکومتی تحریف را در دوره ساسانی اینگونه کرده اند که شاهان افرادی بدی باشند و علت شکست ایرانیان از مسلمانان با آنها امکانات به واسطه خشونت گرایی ، فاصله طبقاتی و جدایی حاکمان از مردم جلوه دهند تا واقعیتی که روحانیون زردتشتی آنرا ایجاد کرده اند؟!
خوب باز گردیم به همان شبیه سازی که کردیم در رابطه با انقلاب و امپراطوری ساسانی و ببینیم چه تشابهاتی میان این دو وجود دارد
1- هر دو به واسطه قدرت مذهبی سلسه پادشاهی قبل از خود را سرنگون ساخته اند
2- در هر دو حکومت قدرت اصلی به دست روحانیون مذهبی است
3-اگر روحانیون زردتشتی بعد از مدتی به ناموس مردم تعرض می کردند امروزه نیز خیلی از روحانیون بر جان و مال مردم طمع کرده و آنرا به یغما می برند
4- نارضایتی مردمی پس از مدتی و فاصله گرفتن آنها از حکومت
حال فکر میکنید عاقبت این انقلاب مثل ساسانی ها خواهد شد یا سرنوشت دیگری رغم میخورد؟!