درد دل...

Mahdi JooN

عضو جدید
ياد اين ترانه بنيامين افتادم
ديدم چه قدر به من مي خوره....


من می گفتم شب عشق با این سیاهی
نداره ترسی برام وقتی تو ماهی
تو می گفتی آره من ماهم ولی تو اومدی آسمونت رو اشتباهی :cry:



کاش هیچ کس آسمونشو اشتباهی نره!
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای عاشقی دیره
ولی باز دست تقدیره
تا دستامون نره بالا
جایی بارون نمی گیره
دلی که دادمش دستت
دیگه از زندگیش سیره
نیومد وقتی هم اومد
فقط گفت که داره میره
نگی تو اونیکه رفته
خودش هم غرقه تقصیره
فدای اونکه تو خوابم
منو تحویل نمی گیره
دلی که دادمش دستت
دیگه از زندگی سیره
نیومد وقتی هم اومد
فقط گفت که داره میره


:smile:
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا تنهام گذاشتی

آخه تو سینه تو دل نداشتی

قلبمو شکستی و رفتیو

حالا اومدی منت کشی و آشتی

اااااه دیگه شیطونی بسه

برو دیگه شدم ازت خسته

دلی که دادمش دستت

بذار که خیلی وقته که شکسته

:smile:
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز

نگفتم من خداحافظ

آخه قلبم هنوز گیره

بدون این قلب دیوونه

دیگه محتاج زنجیره

بمون این زخم رو بدتر کن

عجیب محتاج شمشیره

بریزم اشکامو شاید

آخه این آخرین تیره

:smile:



 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
در کوچه های شهر عشق
جا مانده رد پای تو


با خاطرات مشترک
دل میشه هم صدای تو

تو میگی از شبی که بود
خورشید اسیر میله ها
پروانه های اهل نور
در بند سرد پیله ها
میگی تو از پرنده ای
با اوج آبی هم نفس
روزی به جرم پر زدن
شد آشنای یه قفس
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدانگهدار عزيزم اما نميشه باورم
توي چشام نگاه نكن اين لحظه هاي آخرم
آخه چطور دلم بياد چشماتُ گريون ببينم
ميرم ولي اينو بدون چشم انتظارت ميشينم
ميرم ولي گريه نكن نذار از عشقت بميرم
شايد تو اوج بي كسي با عكست آروم بگيرم
ميرم ولي بدون يكي خيلي تو رو دوست داره
يكي كه از دوري تو سر به بيابون مي زاره
خدا نگهدار عزيزم ، خدا نگهدار عزيزم ، خدا نگهدار عزيزم


:gol:


 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمي خواستم عكساتو پارو كنم
نمي خواستم دلو بيچاره كنم
نمي خواستم تو رو آواره كنم
ولي مجبور شدم اين كارو كنم

نمي خواستم تو بيفتي از چشام
نمي خواستم بموني بازم به پام
نمي خواستم ببينم اشك تو رو
عزيزم گريه ديگه بسه برو


:(
 

pink83

عضو جدید
آواز عاشقانه ما در گلو شکست
حق با سکوت بود صدا در گلو شکست
دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست
سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست
ای داد, کس به داغ دل باغ دل نداد
ای وای, های های عزا در گلو شکست
آن روزهای خوب که دیدیم, خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست
"بادا"مباد گشت و "مبادا"به باد رفت
"آیا" زیاد رفت و "چرا"در گلو شکست
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
تا امدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا................... در گلو شکست
 

pink83

عضو جدید
سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم

ولی دل به پاییز نسپرده ایم

چو گلدان خالی لب پنجره

پر ز خاطرات ترک خورده ایم

اگر خون دل بود , ما خورده ایم

اگر دل دلیل است ,آورده ایم

اگر داغ شرط است,ما برده ایم

اگر دشنه دشمنان,گردنیم!

اگر خنجر دوستان ,گرده ایم!

گواهی بخواهید اینک گواه:

همین زخمهایی که نشمرده ایم!

دلی سربلند و سری سربزیر

ازین دست عمری به سر برده ایم



 

pink83

عضو جدید
بغض های کال من چرا چنین؟
گریه های لال من چرا چنین؟
جزرو مد یا ل آبی ام چه شد؟
اهتزاز با ل من,چرا چنین؟
رنگ با لهای خواب من پرید
خا می خیا ل من,چرا چنین؟
آبگینه تاب حیرتم نداشت
حیرت زلال من ,چرا چنین؟
دل مجال پایما ل درد بود
تنگ شد مجا ل من,چرا چنین؟
خشک و خا لی و پریده لب دلم
کاسه ی سفال من ,چرا چنین؟
داغ تازه تو داغ کاغذی
داغ دیر سال من ,چرا چنین؟
هرچه و همه,تمام مال تو
هیچ وهیچ مال من,چرا چنین؟
سا ل و ماه و روز تو ,چرا چنان؟
روز و ماه و سا ل من ,چرا چنین؟
در گذشته سرگذشتم این نبود
حا ل ,شرح حال من چرا چنین؟
ای چرا و ای چگونه عزیز!
جرئت سوال من,چرا چنین؟
 

Mahdi JooN

عضو جدید
خيلی وقت بود نيامده بودند. دلش برای آنها تنگ شده بود. البته تقصير خودش بود. شب به هيات رفت. نااميدانه گوشه ای نشست. فکر نمی کرد بيايند. مراسم که شروع شد آمدند.
قطره قطره از گوشه چشمش
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
بهت اینو میخوام بگم و برم
اگر روزی با یارت از کنار مزارم گذشتی
مبادا بگویی من که بودم
فقط بگو مجنون عشقی بیهوده بودم
لحظه لحظه یاد تو باما
میکنم هر لحظه تو را دعا
*الهی از عمر من بگیر به عمر معشوقم بیفزا*​
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
خود را به که بسپارم​
وقتی که دلم تنگ است​
پیدا نکنم همدل​
دلها همه از سنگ است​
گویا که در این وادی​
از عشق نشانیhttp://www.smslovely.ir/ نیست​
گر هست یکی عاشق​
آلوده به صد رنگ است​
به پندار تو:​
جهانم زیباستhttp://www.smslovely.ir/!​
جامه ام ديباست!​
ديده ام بيناست!​
زيانم گوياست!​
قفسم طلاست! به اين ارزد كه دلمhttp://www.smslovely.ir/ تنهاست؟​
کاش میشد سرنوشت خویش را از سر نوشت​
کاش می شد اندکی تاریخ را بهتر نوشت​
کاش می شد پشت پا زد بر تمام زندگی​
داستان عمر خود را گونه ای دیگر نوشتhttp://www.smslovely.ir/
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
دوست دارم دستم را بگيری و مرا نوازش کنی...


دوست دارم اشکهايم را با دستانت از گونه هايم پاک کنی..

دوست دارم تو را در اغوش بگيرم و گريه کنم.........

دلم بدجوری هواتو کرده.......

کاش می توانستم دستان گرمت را بگيرم..!!!

کاش می توانستم از نزديک در چشمان عاشقت نگاه کنم...!!!

اما اين فاصله بين من و تو نمی گذارد تنها عشقم را از نزديک ببينم..

ای خدا اين فاصله را از ميان ما محو کن که ديگر طاقتم به پايان رسيده..!

ديگر طاقت اين دوری را ندارم....

عشق پر از درد است اما دوری از عشق پر درد تر از يک درد است....!!!!!!!

سرنوشت سر به سر اوقات تلخ من نگذار که بدجوری دلتنگم..................
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
لعنت به عشق که چنان آدم وحقیر و خار می کنه که جایی برای عظمت و

بزرگی نمی زاره .اى کاش دیواره دلم از تخته وسنگ بود تا کسی اجازه

ورود به اون رو نداشت. اى کاش دل تو سینه نبود تا از فراق یار تو آتش

نسوزه. کاش اشکی بود تا از دوری وجفای

تو قطره قطره روی گونه هام نقش مي بست .کاش دل همپای عقل بود تا

می فهمیدم تو کی هستی وچه کردی ازت ممنونم به خاطر تمام زخم هایی

که بر قلب و وجودم به یادگار گذاشتی اى کاش این دل لعنتی می فهمید

که دیگه رفتی ورهاش کردی

اى کاش می فهمید ولی افسوس.....

رفتی ورهاش کردی...

اى کاش می فهمید ولی افسوس.....
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
بی تو در خلوت خود شب همه شب بی دارم آه ای خفته...!
که من چشم به راهت دارم

خانه ام ابری و چشمان تو همچون خورشید چه کنم؟
دست خودم نیست اگر می بارم

کم برای من از این پنجره ها حرف بزن من بدون تو از این پنجره ها بیزارم
جان من هدیه ی ناچیزی است
تقدیم شما گر چه در شان شما نیست همین ر دارم

کاش می شد که در این خانه شبی از شبها دست در دست تو
ای خوبترین بگذارم

من که تا عشق تو باقی است زمین گیر توام لااقل لطف کن
از روی زمین بردارم
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
کنار دیدگانت چشمه ای بود و من در پای چشمه تشنه ماندم

تو بی آنکه بپرسی این عطش چیست ز آب چشمه نوشیدی و رفتی

شبی گفتی نداری دوست من را نمی دانی که من آن شب چه کردم

خوشا بر حال آن چشمی که آن را به زیبایی پسندیدی و رفتی

هوای آسمان دیده ابریست پر از تنهایی نمناک هجرت

تو تا بیراهه های بی قراری دل من را کشاندی و رفتی

پریشان کردی و شیدا نمودی تمام جاده های شعر من را

رها کردی شکستی خرد گشتم / تو پایان مرا دیدی و رفتی
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
خسته ام من خسته از تکرارها​
مضطرب درپشت این دیوارها​
خنجر نامردی ونامردمی ها​
کرده عریان سینه ام را بارها​
آدمکها خویش را گم کرده اند​
در لباس مور و میش وگرگها​
کاش پیک مرگم از ره می رسید​
سخت دلتنگم من از این تکرارها​
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
از زندگی تو اومدم بیرون تا شاید...
تو عشق منو , تو قلب منو...
منو رها کردی...


در فکر من یاد تو بود ... در ذهنم اسم تو
تو منو رها کردی

در قلبم عشق تو بود ... در دستم عکس تو
تو منو رها کردی

درچشم من چشم تو بود ... در گوشم صدای تو
تو منو رها کردی


در گلویم بغضی بود ... در چشمانم اشک
برای تو...
 

pink83

عضو جدید
پروانه صفت دور جهان گردیدم
نامردم اگر مرد به دوران دیدم
یکرنگتر از تخم ندیدم هرگز
آنرا بشکستم و دو رنگش دیدم
 

pink83

عضو جدید
وقتی جهان از ریشه ی جهنم
وآدم
از عدم
و سعی
از ریشه های یاس می آید
وقتی یک تفاوت ساده
در حرف
کفتار را
به کفتر
تبدیل می کند
باید به بی تفاوتی واژه ها
و واژه های بی طرفی
مثل نان
دل بست
نان را
از هرطرف بخوانی
نان است!
 

pink83

عضو جدید
این تویی در آن طرف,پشت میله ها رها
این منم در این طرف پشت میله ها اسیر
دست خسته ی مرا ,مثل کودکی بگیر
با خودت مرا ببر خسته ام ازین کویر!
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
این روزا عادت همه رفتن و دل شکستنه...

درد تموم عاشقا پای کسی نشستنه...

این روزا مشق بچه ها یه سقف اشفتگیه...

گردای روی اینه ها فقط غم زندگیه...

این روزا درد عاشقا فقط غم ندیدنه...

مشکل این ستاره ها یکم ستاره چیدنه...

این روزا کار گلدونا از شبنمی تر شدنه...

ارزوی شقایقا یه شب کبوتر شدنه...

این روزا اسمونمون پر از شکسته بالیه...

جای نگاه عاشقت باز توی خونه خالیه...
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
خسته شدم....ازهمه چیز...........

خسته شدم....ازهمه چیز...........

ازهمه چیز خسته شدم ازخودم...
ازاین روزها و از واژه های تکراری...
خسته شدم...
آخه تاکی باید هر روز دفترچه ی خاطرتم و دورکنم...
ویاد روزهای رفتنت بیافتم...
تاکی بایدهر روز قاب دلم وبازکنم و قلبم و که باچکش حرفات
خوردش کردی...
نگاه کنم...؟؟؟
تاکی بایدسیل اشکامو که هروز بی اختیار صحرای گونه هامو خیس
می کنن...
ازاین واون قایم کنم...
تاکی بایدمنتظراومدنت پشت پنجره بمونم...
نه........
من خسته شدم...
ازهمه چیزازتو...
توکه قلبم وبا حرفات خوردکردی وازخودت ردی به​
جانذاشتی....​
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
به خدا دوستت دارم...

به خدا دوستت دارم...

چشمانش پراز اشک بود به من نگاه کرد و گفت : برای مدت زیادی از برم میروی !!!
بگو که دوستت دارم ...
به چشمانش خیره شدم قطره های اشک را از چشمانش زدودم و بر لبانش بوسه ای
زدم اما نگفتم که دوستش دارم...
روزی که به سوی او رفتم ان قدر خوشحال بود که خود را به اغوشم انداخت و سرش
را به روی سینه ام فشرد و گفت :
امروز بگو که دوستم داری...
دستهای سفید و بلندش را گرفتم اما باز نگفتم که دوستش دارم...
ماه ها گذشت در بستر بیماری افتاد ...
با چند شاخه گل میخک سرخ به دیدارش رفتم کنار بالینش نشستم او را نگاه کردم
به من گفت :
بگو که دوستم داری...
می ترسم که دیگر هیچ وقت این کلمه را از دهانش نشنوم اما باز بوسه ای بر لبانش
زدم و رفتم...
وقتی که حیران ان روز به بالینش رفتم روی صورتش پارچه ای سفید بود...
وحشت زده پارچه را کنار زدم تازه فهمیدم چه قدر دوستش دارم.....
فریاد زدم :

به خدا دوستت دارم...

اما...

 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
پیله ی تنهایی

پیله ی تنهایی

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نمی دونم چی بنویسم اصلا افکارمو گم کردم....
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نه من خودمو هم گم کردم...[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]آره من گم شدم توی انتظار توی پیله ی تنهایی خودم...[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بیرون اومدن ازاین پیله خیلی سخته...[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یکی بیاد کمکم من تنهایی نمی تونم این تارهارو پاره کنم...[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یعنی کسی نیست ...
[/FONT]

[/FONT]
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] آهای.................
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]با شما هام ...[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من دارم میمیرم دارم توی این سکوت لعنتی غرق میشم...[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نه انگارکسی نیست به دادم برسه...[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]پس خدایا توبرس به فریادم...[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]پس خدایا توکجایی...[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]چیه توهم ازمن خسته شدی؟...[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یادم میادهمیشه میگفتن خدا همه جاهست ...[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]فقط کافیه صداش کنی ...[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]پس کجایی اصلا صدامو میشنوی ؟؟؟[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دیدی گفتم توهم دیگه ازدستم خسته شدی و منوتنها گذاشتی...[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نه انکارمن بایداین توبمونم هنوزخیلی مونده تاپروانه شم...[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]وبه خدابرسم...[/FONT]
[/FONT]
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
تو از گل هم بی وفاتری...

تو از گل هم بی وفاتری...

یادت میاد اون گلی که بهم دادی و گفتی...
گلا بی معرفتن ....
زود خشک میشن...
زود از پیش ادما میرن...
ولی اشتباه میکردی...
اون گلی که بهم دادی اونجاست...
رو به رومه...
روی زمین...
یکم خشک شده...
ولی ترکم نکرد و باهام موند...
گل هست...
ولی تو نیستی...
تو بی وفا تر از گل بودی..
 

Similar threads

بالا