سپیدار
کاربر بیش فعال
بچه های باحال و هنرمندمعماری سلام؛
لطفا در صورت داشتن معلومات در این نظر سنجی شرکت کنید:
به نظر شما دلیل فقدان معماری در دهه های اخیر ایران چی میتونه باشه و چه پارامتر هایی میتونه این فاجعه رو جبران کنه
![]()
با سلام و احترام
دوست گرامی ، به گمانم بخشی از سوال شما موجب شده است که در نگاه اول با یک سوال تخصصی ِ علمی قدری تفاوت داشته باشد . سعی میکنم به صورت خیلی خلاصه قدری توضیح دهم .
بیایید سوال خودتان را بازخوانی کنیم : " . . . به نظر شما دلیل فقدان معماری در دهه های اخیر ایران چی میتونه باشه و چه پارامتر هایی میتونه این فاجعه رو جبران کنه . . . " طبق عادت معمول ، در ابتدا سوالتون رو قدری تجزیه میکنم تا ببینیم چه چیزهایی مطرح کردید :
1 . دلیل
2 . فقدان معماری
3 . مطرح کردن ِ یک دوره ی زمانی مبهم با عنوان " دهه ها " ، که میتواند از 20 تا 90 سال متغیر باشد .
4 . پارامتر های جبران ِ فاجعه
حال سعی میکنم به صورت فهرست وار ، قدری به نکاتی که در سوال شما بود بپردازم :
الف ) کمتر پدیده ای را میتوانید در دنیا بیابید که ایجادش ، معلول ِ " دلیل " باشد . ما در جهان ِ " دلایل " زندگی میکنیم . گاهی بیشمار اتفاق باید دست به دست ِ هم بدهند تا چیزی ایجاد شود . از رویش یک گل ، تا رویدن یک ساختمان . پس دنبال دلیل نباشید .
دلایل بسیاری وجود دارد که صدها ( شاید هم هزاران ) صفحه در موردشان نوشته شده ، که حاصل تحلیل ها و بررسی های مختلف از جنبه های گوناگون می باشد . جنبه هایی که هر یک به اندازه ای نقش بازی کرده و میکنند .
دوست گرامی ، به گمانم بخشی از سوال شما موجب شده است که در نگاه اول با یک سوال تخصصی ِ علمی قدری تفاوت داشته باشد . سعی میکنم به صورت خیلی خلاصه قدری توضیح دهم .
بیایید سوال خودتان را بازخوانی کنیم : " . . . به نظر شما دلیل فقدان معماری در دهه های اخیر ایران چی میتونه باشه و چه پارامتر هایی میتونه این فاجعه رو جبران کنه . . . " طبق عادت معمول ، در ابتدا سوالتون رو قدری تجزیه میکنم تا ببینیم چه چیزهایی مطرح کردید :
1 . دلیل
2 . فقدان معماری
3 . مطرح کردن ِ یک دوره ی زمانی مبهم با عنوان " دهه ها " ، که میتواند از 20 تا 90 سال متغیر باشد .
4 . پارامتر های جبران ِ فاجعه
حال سعی میکنم به صورت فهرست وار ، قدری به نکاتی که در سوال شما بود بپردازم :
الف ) کمتر پدیده ای را میتوانید در دنیا بیابید که ایجادش ، معلول ِ " دلیل " باشد . ما در جهان ِ " دلایل " زندگی میکنیم . گاهی بیشمار اتفاق باید دست به دست ِ هم بدهند تا چیزی ایجاد شود . از رویش یک گل ، تا رویدن یک ساختمان . پس دنبال دلیل نباشید .
دلایل بسیاری وجود دارد که صدها ( شاید هم هزاران ) صفحه در موردشان نوشته شده ، که حاصل تحلیل ها و بررسی های مختلف از جنبه های گوناگون می باشد . جنبه هایی که هر یک به اندازه ای نقش بازی کرده و میکنند .
( یک بار دیگر لازم است تاکید کنم که به هیچ وجه قصد بازی های کلامی را ندارم . قضیه ساده است : زمانی که شما منظورتان را با " کشیدن " میخواهید منتقل کنید ، باید مراقب خطوط و مسائل مربوط به ان باشید ، چرا که ابزار بیانتان خط و خطوط هستند . در مباحث نظری ، ابزار ما بیشتر کلام و واژه ها هستند . از این روست که به کاربردن واژه ها اهمیت دوچندانی پیدا میکند . چرا که بار ِ معنایی واژه ها به سادگی تغییر میکند . )
ب ) انچه که باعث شد در ابتدای صحبت عرض کنم این سوال قدری با یک سوال تخصصی تفاوت دارد ، این عبارت ِ پررنگ شده شما بود مبنی بر " فقدان ِ معماری " . ایا ما واقعا با فقدان معماری مواجه هستیم ؟ ایا ما برای معماری به تعریفی معیار گونه رسیده ایم که اکنون حکم بر فقدان ِ ان صادر کنیم ؟
طبیعی ست که من هم به اندازه ی سواد و درک و دانشم ، نقد های اساسی زیادی بر معماری جاری ِ امروزمان وارد میدانم ( که بخشی از ان را در گذشته و در صحبت با دوستان ِ دانای این تالار با هم درمیان گذاشتیم ) اما فقدان ِ معماری ، عبارتی ست که به شخصه جرات نمیکنم ان را به کار ببرم . نه از روی ترس . بلکه از ان روی که میپندارم در مورد پدیده ای چند وجهی به نام معماری ، نمیتوان چنین حکم ِ کلی ای صادر کرد .
بی شک " کیفیت ِ " معماری در دوره های مختلف با هم متفاوت بوده ؛ که دلایل و عوامل متعددی هم باعثش بوده و هست . هم کیفیت ِ معماری و هم کیفیت ِ " جریان ِ معماری " . اما تا جایی که من مطالعه داشتم ، در هیچ دوره ای و در هیچ نقطه ای ما با فقدان ِ معماری مواجه نبودیم . اصولا چنین پدیده ای نمیتوانسته وجود داشته باشد . خیلی عقب نمیروم و کاری به ویرانی های حمله مغول و . . . ندارم . در دوره معاصر و حتی بعد از ویرانی ِ کامل ِ هیروشیما در اواخر جنگ جهانی دوم ، روی ِ هم قرار گرفتن چند تیر و تخته که بتواند بازمانده ای را از گزند عوامل بیرونی قدری حفظ کند ، " معماری " بوده . به گمانم مسائل نسبی را باید به صورت نسبی سنجید و تحلیل کرد .
بی شک معماری و مهمتر از ان جریان ِ معماری امروز ما ، از کیفیت ِ بسیار نازلی رنج میبرد ؛ ان قدر پایین که گاهی نمیتوان نام معماری ، با کیفیت هایی که در ذهن هر کسی به واژه معماری نسبت میدهد اتلاق کرد . این پایین بودن کیفیت فقط هم شامل معماری نیست و جنبه های دیگری را هم شامل میشود که در گفتگو های دیگر به برخی از انها اشاره شده است .
خلاصه کلام انکه نمیتوانیم _ البته از دید من _ به صورت قاطع بگوییم که ما امروزه معماری نداریم . چون اگر چنین بود ، دیگر صحبتی باقی نمیماند . وقتی چیزی وجود ندارد که نمیتوان در موردش حرف زد ، حال انکه ما حرف میزنیم ، بحث و تحلیل میکنیم که چرا معماری مان انچنان که باید نیست . حتی این سخن را مطرح میکنیم که چرا " اکثر " ساختمان های ما اشغال فضا هستند .
از این جهت است که میگویم فقدان ِ معماری موضوعیت ندارد .
طبیعی ست که من هم به اندازه ی سواد و درک و دانشم ، نقد های اساسی زیادی بر معماری جاری ِ امروزمان وارد میدانم ( که بخشی از ان را در گذشته و در صحبت با دوستان ِ دانای این تالار با هم درمیان گذاشتیم ) اما فقدان ِ معماری ، عبارتی ست که به شخصه جرات نمیکنم ان را به کار ببرم . نه از روی ترس . بلکه از ان روی که میپندارم در مورد پدیده ای چند وجهی به نام معماری ، نمیتوان چنین حکم ِ کلی ای صادر کرد .
بی شک " کیفیت ِ " معماری در دوره های مختلف با هم متفاوت بوده ؛ که دلایل و عوامل متعددی هم باعثش بوده و هست . هم کیفیت ِ معماری و هم کیفیت ِ " جریان ِ معماری " . اما تا جایی که من مطالعه داشتم ، در هیچ دوره ای و در هیچ نقطه ای ما با فقدان ِ معماری مواجه نبودیم . اصولا چنین پدیده ای نمیتوانسته وجود داشته باشد . خیلی عقب نمیروم و کاری به ویرانی های حمله مغول و . . . ندارم . در دوره معاصر و حتی بعد از ویرانی ِ کامل ِ هیروشیما در اواخر جنگ جهانی دوم ، روی ِ هم قرار گرفتن چند تیر و تخته که بتواند بازمانده ای را از گزند عوامل بیرونی قدری حفظ کند ، " معماری " بوده . به گمانم مسائل نسبی را باید به صورت نسبی سنجید و تحلیل کرد .
بی شک معماری و مهمتر از ان جریان ِ معماری امروز ما ، از کیفیت ِ بسیار نازلی رنج میبرد ؛ ان قدر پایین که گاهی نمیتوان نام معماری ، با کیفیت هایی که در ذهن هر کسی به واژه معماری نسبت میدهد اتلاق کرد . این پایین بودن کیفیت فقط هم شامل معماری نیست و جنبه های دیگری را هم شامل میشود که در گفتگو های دیگر به برخی از انها اشاره شده است .
خلاصه کلام انکه نمیتوانیم _ البته از دید من _ به صورت قاطع بگوییم که ما امروزه معماری نداریم . چون اگر چنین بود ، دیگر صحبتی باقی نمیماند . وقتی چیزی وجود ندارد که نمیتوان در موردش حرف زد ، حال انکه ما حرف میزنیم ، بحث و تحلیل میکنیم که چرا معماری مان انچنان که باید نیست . حتی این سخن را مطرح میکنیم که چرا " اکثر " ساختمان های ما اشغال فضا هستند .
از این جهت است که میگویم فقدان ِ معماری موضوعیت ندارد .
پ ) منظورتان از " دهه ها " چیست ؟ چه چیزی را با چه چیزی مقایسه میکنیم ؟ دوره ی قاجار را با پهلوی ؟ پهلوی اول را با دوم ؟ جریان معماری پس از انقلاب را با دوران ِ پهلوی ؟ تمام ِ این قیاس ها در دوره ی زمانی ِ کلی ای که تحت عنوان ِ دهه ها مطرح کردید جای میگیرد . و هر کدام جای نقد و بحث دارد که باید با توجه به پارامتر های زمانی و بسیاری عوامل دیگر ، به بررسی ان پرداخت .
ت ) سوالاتی هستند که طرح کردنشان بسیار ساده و مهم مینماید ، اما برای پاسخ دادن به انها ، گاهی لازم است تمام ِ چیزهای مرتبط و غیر مرتبط را کنار هم بگذاری تا بلکه بتوانی پاسخی بیابی . زندگی چیست ؟ مرگ چیست ؟ و صدها سوال دو کلمه ای که انسان از ابتدا به دنبال یافتن پاسخشان بوده . نمیخواهم بگویم سوال شما مبنی بر " پارامتر های جبران این فاجعه " به اندازه چیزهای که گفتم کلی ست ، اما بی شک پاسخ ِ یک جمله ای ندارد . چرا که عوامل زیادی در ایجاد این _ به گفته شما _ فاجعه نقش داشتند و دارند که نیاز به بررسی از جنبه هایی داره که بعضی از انها به صورت مستقیم در حوزه معماری نیستند . اصولا در مباحث نظری و حتی مبانی نظری طرح سوال بسیار ساده و پاسخ دادن به انها مشکل و زمان گیر است .
اینجا هم جندان بی ارتباط با سوال شما نیست :
اینجا هم جندان بی ارتباط با سوال شما نیست :
ببخشید زیاد حرف زدم امانتیجه اخلاقیه حرفامم بزارین بگم!
1.باید تو مدارس اشنایی با رشته های دانشگاهی رو به شکل درستی بزارن و دانش اموزان عزیز پیش دانشگاهی (معماری نقاشی و کار دستی نیست) لطفا اگه خلاقیتی تو خودتون نمیبینین وارد این رشته نشین واین همه خرج الکی رو دست مامان و باباتون نزارین رشته های کم خرجتری هم برای شما وجود داره!
2.یه جوری باید جلوی این پروژه های اماده تو دانشگاه گرفته شه و با دانشجوهایی که این کارو میکنن به شدت برخورد شه
3.اساتید هم از ابتداو هم هر چند وقت یک بار باید مورد امتحان و اموزش قرار بگیرن و بدون رودر واسی اساتیدی که توانایی تدریس ندارن حتی اگه خیلی بارشونه نباید برای تدریس وارد دانشگاه شن
4.کاربرد دروسی که میخونیم تو معماری معلوم شه مثلا هیچ دانشجوی نیست که بدونه ایستایی بتن فلز و این مساله هایی که حل میکنه اصلا کجا به دردش میخوره باید این درسا همراه با درس طرح مورد استفاده قرار بگیرن
5.از همون ابتدای طرح1 یا حتی مقدمات1 همونقدر که به خلاقیت و زیبایی کار بچه ها اهمیت داده میشه به نکات اجراییش هم توجه شه و برعکس
6.به جای درسایی مثل قران دینی ................ که ماشالله کم هم نیست درسایی مثل اسکیس و راندو اموزش نرمافزارهای مختلف معماری و... این جور چیزا اموزش داده شه تا دانشجوی بدبخت با این همه پولی که داره برا دانشگاه میده یه خرج اضافه برا رفتن کلاسای مختلف تو اموزشگاها(که اونام یه جور دیگه دکون معماری باز کردن)نداشته باشه
7. و در اخر اینکه هر جوری که هست جلوی پارتی بازی تو کارای اجرایی گرفته شه
![]()
سلام و درود بسیار به دوست گرامی helensj
مثل اینکه شما هم دل خیلی پری از سیستم اموزش معماری دارید !
فرمایشاتتون بسیار قابل تامل بودند که هرکدام از انها به صورت جداگانه قابل طرح و بررسی هستند ( هرچند که به گمانم بررسی فایده چندانی ندارد )
اما انچه که شما اشاره کردید ، فقط بخشی از مشکلات معماری ست که مربوط به بحث اموزش میشود . ان هم مشکلاتی که در چند سال اخیر تا این حد شدید و ازار دهنده شده است . در سالهای نه چندان دور ، ورود به رشته معماری و تحصیل در ان ، کار هر کسی نبوده و هنوز بر صندلی استادان ، افرادی تکیه زده بودند که شایسته ی عنوان استادی بودند و دانشگاه های هنر ( به صورت عام ) و معماری ( به صورت خاص ) هنوز صحنه ی فشن های روز نشده بود و بحث ها و کارهای علمی بر مسائل حاشیه ای چیرگی داشت ؛ حال انکه سوالی که جناب ِ EHSAN_121_SHAMS سعی در طرح ان داشتند ریشه دار تر و قدیمی تر از چند سال اخیر است .
اما بی شک نکاتی که شما اشاره کردید ، در چند سال اینده به مراتب شدید تر و عمیق تر خودش و اثراتش رو نشان خواهد داد .
فرمایشاتتون بسیار قابل تامل بودند که هرکدام از انها به صورت جداگانه قابل طرح و بررسی هستند ( هرچند که به گمانم بررسی فایده چندانی ندارد )
اما انچه که شما اشاره کردید ، فقط بخشی از مشکلات معماری ست که مربوط به بحث اموزش میشود . ان هم مشکلاتی که در چند سال اخیر تا این حد شدید و ازار دهنده شده است . در سالهای نه چندان دور ، ورود به رشته معماری و تحصیل در ان ، کار هر کسی نبوده و هنوز بر صندلی استادان ، افرادی تکیه زده بودند که شایسته ی عنوان استادی بودند و دانشگاه های هنر ( به صورت عام ) و معماری ( به صورت خاص ) هنوز صحنه ی فشن های روز نشده بود و بحث ها و کارهای علمی بر مسائل حاشیه ای چیرگی داشت ؛ حال انکه سوالی که جناب ِ EHSAN_121_SHAMS سعی در طرح ان داشتند ریشه دار تر و قدیمی تر از چند سال اخیر است .
اما بی شک نکاتی که شما اشاره کردید ، در چند سال اینده به مراتب شدید تر و عمیق تر خودش و اثراتش رو نشان خواهد داد .