[FONT="]اردلان، نادر و بختیار، لاله، حس وحدت، [/FONT]
[FONT="](نوشته دکتر منوچهر فروتن)[/FONT]
[FONT="]ساختار فضا[/FONT]
[FONT="]فضا يکی از سرراست ترين نمادهای هستی است. ازلی ست و همه جا گستر، و در کيهان شناسی اسلام «مقام» نفس کل را داراست. انسان سنتی گرايش به طرز دريافتی دارد که تعبييری ماورائی از زندگی ارائه می دهد، تعبييری که از همة بينش ظاهری در می گذرد و به فراسوی آن می رود. اين طرز دريافت، يا تعبيير آغازين، در تمامی بينش های آدمی تأثير می نهد چون با استقرارش در کائنات آغاز می شود. بدواً اين تعبيير به آگاهی او از فضای کيهانی می انجامد در حد تجسمی از خلقت کبير، از آفرينش مِهينجهانی، که با خويشتن صغير، خودِ کِهينجهانیِ او همساز است. اين مفهوم سنتیِ اِدريسی(هرمتيک) گوشه ای از جهان بينی اسلامی را تشکيل می دهد که بر آن مبنا جهان مرکب است از عالمی کبير و عالمی صغير، که هر يک شامل سه بخش بزرگ است: جسم، نفس و روح. از اين مفهوم دو تعبيير به دست می آيد که هر چند ظاهراً متفاوتند اما ذاتاً يکی هستند. در اولی، خداوند در مقام ظاهر واقعيتِ تجسمِ کل است. از درونِ دوايرِ هم مرکزِ عالم کبير، به ميانجیِ نفسِ همه جا گستر حرکتی به بيرون هست از زمين، در حد مظهر جسمانی، تا به آسمانهای محيط که عرش الهی به شمار می آيد. در دومي منظر مکملة خداوند در مقام باطن حرکتی به درون هست در عالم صغير آدمی، که با وجود جسماني او آغاز می شود و سوی مرکز روحاني اش،«کَنز مخفی» می رود. اين دو نمودار، در عين حال که يکی معکوس ديگری ست، با يکديگر همخواني دارند.[اردلان، نادر. و بختيار، ل. 1380. 11][/FONT]
[FONT="]
[/FONT][FONT="][/FONT]