دانشگاه صنعتی شهدای هویزه...

..:PURE:..

عضو جدید
کاربر ممتاز
علیscreem سلام رسوند بچه ها...
گفت دلش تنگ شده...
الان سوسنگرده...:smile:
 
سلام عمو خوش اومدی...
این دستت خسته نشد انقد زدیش کمرت؟؟:D

زدمش چی؟
وای مریم این همه سختی از یه پسر بچه مرد میسازه و از یه دختر بچه ملکه...باورت نمیشه ولی آرزو داشتم من جای تو از این فحشا میدادم...خواستم دانشگاهو درست کنم ولی میبینم بیشتر خودمو مسخره میکنم.چرا واسه چیزی ناراحات باشم که بقیه ازش راضین.وقتی اون روز چهره ی راضیه بچه هارو دیدم به خودم گفتم واقعا برای کی میجنگی؟...اصلا درستشم کردن واقعا کسی هست که بگه سعید دستت درد نکنه؟هنوزم مطمدن نیستم...ولی میجنگم...
 

.hossein.

عضو جدید

سلام.تو دانشگاه ما هم آنچنان جالب نیست.
کماکان نصف بچه ها آواره هستند و تو نماز خونه یا جای دیگه می خوابند و دکتر بحرینیان همونطور که به ما قول 22 بهمن برای تحویل خوابگاه داده بود به ورودی های 91 هم همین قولو داده.
وضیت دانشگاه طوری بود که استاد زیره پور ( استاد درس اندازه گیری ) از بچه ها در خواست یک لیوان آب داشت ولی ما تشنه تر از او و چیزی به نام آب تصفیه وجود نداشت.
همین دکتر سروش قرار بود سوسنگرد باشه و کار بچه های برق درست کنه که بد قولی کرد و نیومد.موند کار بچه های چمرانو درست کنه.و در آخر ساعت 12 شد وگفتند شاید ناهار نیارن ما هم تشنه و گشنه بلند کردیم اومدیم اهواز.
این هم از اولین روز دانشگاه ما در نیمه ی مهر ماه.
وَََهنوز هم دکتر معتقد است که ما از صنعتی شریف بهتریم.
 

.hossein.

عضو جدید
سلام.تو دانشگاه ما هم آنچنان جالب نیست.
کماکان نصف بچه ها آواره هستند و تو نماز خونه یا جای دیگه می خوابند و دکتر بحرینیان همونطور که به ما قول 22 بهمن برای تحویل خوابگاه داده بود به ورودی های 91 هم همین قولو داده.
وضیت دانشگاه طوری بود که استاد زیره پور ( استاد درس اندازه گیری ) از بچه ها در خواست یک لیوان آب داشت ولی ما تشنه تر از او و چیزی به نام آب تصفیه وجود نداشت.
همین دکتر سروش قرار بود سوسنگرد باشه و کار بچه های برق درست کنه که بد قولی کرد و نیومد.موند کار بچه های چمرانو درست کنه.و در آخر ساعت 12 شد وگفتند شاید ناهار نیارن ما هم تشنه و گشنه بلند کردیم اومدیم اهواز.
این هم از اولین روز دانشگاه ما در نیمه ی مهر ماه.
وَََهنوز هم دکتر معتقد است که ما از صنعتی شریف بهتریم.
 

..:PURE:..

عضو جدید
کاربر ممتاز
زدمش چی؟
وای مریم این همه سختی از یه پسر بچه مرد میسازه و از یه دختر بچه ملکه...باورت نمیشه ولی آرزو داشتم من جای تو از این فحشا میدادم...خواستم دانشگاهو درست کنم ولی میبینم بیشتر خودمو مسخره میکنم.چرا واسه چیزی ناراحات باشم که بقیه ازش راضین.وقتی اون روز چهره ی راضیه بچه هارو دیدم به خودم گفتم واقعا برای کی میجنگی؟...اصلا درستشم کردن واقعا کسی هست که بگه سعید دستت درد نکنه؟هنوزم مطمدن نیستم...ولی میجنگم...

من واقعا نمیدونم چرا سرت درد میکنه واسه کل کل و دعوای الکی....

باور کن فایده نداره سعید خودتو عذاب میدی....
یه جمله بهت میگم خوب گوش کن=

از نظرم
هوشمندانه ترین سیاست برای پیروزی در مقابل حریفانی که دیر تر از تو به پوچی اهداف جنگ پی میبرن عقب نشینی است...

وقتی تشخیص دادی جنگیدنت نتیجه ای نداره و هیچ و پوچه ...بکش کنار و بذار حریفت ببره ...وقتی برد میفهمه باخته و برنده واقعی تویی که عاقلانه عقب نشینی کردی...
 

..:PURE:..

عضو جدید
کاربر ممتاز

سلام.تو دانشگاه ما هم آنچنان جالب نیست.
کماکان نصف بچه ها آواره هستند و تو نماز خونه یا جای دیگه می خوابند و دکتر بحرینیان همونطور که به ما قول 22 بهمن برای تحویل خوابگاه داده بود به ورودی های 91 هم همین قولو داده.
وضیت دانشگاه طوری بود که استاد زیره پور ( استاد درس اندازه گیری ) از بچه ها در خواست یک لیوان آب داشت ولی ما تشنه تر از او و چیزی به نام آب تصفیه وجود نداشت.
همین دکتر سروش قرار بود سوسنگرد باشه و کار بچه های برق درست کنه که بد قولی کرد و نیومد.موند کار بچه های چمرانو درست کنه.و در آخر ساعت 12 شد وگفتند شاید ناهار نیارن ما هم تشنه و گشنه بلند کردیم اومدیم اهواز.
این هم از اولین روز دانشگاه ما در نیمه ی مهر ماه.
وَََهنوز هم دکتر معتقد است که ما از صنعتی شریف بهتریم.


خداییش دم بحرینیان گرم با این اعتماد به نفسش!!!!:D
سلام آقا حسین..خوش اومدی...;)
 

.hossein.

عضو جدید
ولی برنامه ی ما فوق العادست.
تمام درس های اختصاصی از ساعت 8 تا 12.
از شنبه تا سه شنبه.
 

Similar threads

بالا