دانشگاه صنعتی شهدای هویزه...

ousta mozhde

عضو جدید
در کل دانشگاه یه جای خوبه که آدم دوستای واقعیشو اونجا پیدا میکنه...بچه هایی عزیز درس امروز تموم شد...:):D

یکی از دوستام میگه چمران استاداش اصن با آدم شوخی ندارن باهات همونطوری که قبلا باهاشون رفتار شده رفتار میکنن...گریتو در میارن تا نمره بدن...شوخی خنده که واویلا...اصن یه وضیه...

اصلش اینه که دانشجو خودش بخونه...په اگه قرار باشه استاد واسه همه چی بخواد توضیح بده:
1_وقت نمیشه همه ی مطالبو بگه
2_دانشجو اسمش روشه...دانش برو بجو...:biggrin:

فک کنم تازه دارین طعم واقعیه دانشجو بودنو میچشین...این جو یه جو مطلوبه...تو دبیرستان از این کارا زیاد میکردیم...ولی الان میدونم که دانشجو ام نه دانش آموز...اگه میشنوید که دوران دانشجویی شیرینه نه منظور سر کلاسه منظور بعد کلاسه...بیرون رفتن با دوستا,جیم زدن,شوخی و از این حرفا...
برو بابا تو هم میخوام نباشه این کلاسا اینجور که اینا پیش میرن بعد از کلاسا هم باید درس بخونی . میشه الان توضیح بدی کدوم قسمتش خوب میشه با این وضعیت؟!
 

ousta mozhde

عضو جدید
امروز سره کارگاه جوشکاری 10 دیقه دیر رفتم 0.5 نمره به خاطر تاخیر پرید در ادامه استاد: غیبت 1 نمره ، تاخیر 0.5 نمره اگر اندازه ها بیشتر از 1 میل تفاوت داشته باشه به ازای هر میل 0.5 نمره اینطوری فکر کنم آخرش به استاد مقروض میشیم.
والا ب غرعان با این اره هاشون هی میگن اینا آمریکایین بعد 5 دیقه میشکنن دستامون نابود شد با این اره های مزخرف بابا امکانیات نییست بودجه نمیدن
 
برو بابا تو هم میخوام نباشه این کلاسا اینجور که اینا پیش میرن بعد از کلاسا هم باید درس بخونی . میشه الان توضیح بدی کدوم قسمتش خوب میشه با این وضعیت؟!
به خودت بستگی داره...دوست پیدا کن.اینطوریم نیستن دیگه...ااینقدر آدم پایه هست اونجا...از امکانات استفاده کنید...ببین هرچی هم باشه از جای قبلیتون بهتره...اینو مطمئن باش...صفا وصمیمتم آینده نمیسازه واسه آدم...
 
امروز سره کارگاه جوشکاری 10 دیقه دیر رفتم 0.5 نمره به خاطر تاخیر پرید در ادامه استاد: غیبت 1 نمره ، تاخیر 0.5 نمره اگر اندازه ها بیشتر از 1 میل تفاوت داشته باشه به ازای هر میل 0.5 نمره اینطوری فکر کنم آخرش به استاد مقروض میشیم.
والا ب غرعان با این اره هاشون هی میگن اینا آمریکایین بعد 5 دیقه میشکنن دستامون نابود شد با این اره های مزخرف بابا امکانیات نییست بودجه نمیدن
از بس به این چیزا دست نزدی عادت نداری:biggrin:.چندبار گفتم برو کار کن مگو چیست کار.ولی ایول ما همینم نداریم...
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز

:(...
 

..:PURE:..

عضو جدید
کاربر ممتاز
:cry:

مشاهده پیوست 118094
آب سردکن دانشگاه...آب توش نبود مجبور به این حرکت شدیم...خخخخخخخخخ:biggrin:
ایول گزارش تصویریت 20:D

نیگا قیافه کاوه چه ژستی هم گرفته:D
امروز سره کارگاه جوشکاری 10 دیقه دیر رفتم 0.5 نمره به خاطر تاخیر پرید در ادامه استاد: غیبت 1 نمره ، تاخیر 0.5 نمره اگر اندازه ها بیشتر از 1 میل تفاوت داشته باشه به ازای هر میل 0.5 نمره اینطوری فکر کنم آخرش به استاد مقروض میشیم.
والا ب غرعان با این اره هاشون هی میگن اینا آمریکایین بعد 5 دیقه میشکنن دستامون نابود شد با این اره های مزخرف بابا امکانیات نییست بودجه نمیدن

:D
...

تحریمه باور نکن همشون چینی ان...:cool:
 

..:PURE:..

عضو جدید
کاربر ممتاز
از بس به این چیزا دست نزدی عادت نداری:biggrin:.چندبار گفتم برو کار کن مگو چیست کار.ولی ایول ما همینم نداریم...

خداییش تو خودت تا حالا دس به سیاه سفید زدی به مژده گیر دادی؟؟:D
مژده از بچگیش کمک دس باباش بوده کاملا آشناس به این چیزا...:)


مگه نه مژده؟؟:)
 

..:PURE:..

عضو جدید
کاربر ممتاز
امروز بعد از 2 هفته تنهایی سره کلاسا بالاخره من ومریم یه کلاس با هم داشتیم(محاسبات عددی) در کنار هم با یه اعتراض کلاس ساکت رو که اکثرشون ترم بالایین رو زیر و رو کردیم :biggrin:
بابا استاده یه pdf از درسش درست کرده ما هم انگار سر کلاس تند نویسی هستیم فقط مینویسیم من که دیگه دیدم واقعا هیچی نمیفهمم گفتم : استاد میشه pdf واسمون بذارید رو فلش گفت نه منم اعتراض که من اینطور هیچی نمیفهمم همش دارم مینویسم و در ادامه من ساکت شدم و باقی به مدت 5 دقیقه اعتراض کردن این شد که فرصت نوشتن بهمون داد.



:D
تازه این جلسه اول بود بذار جلسات دیگه میترکونیم ...:D
 
:D
تازه این جلسه اول بود بذار جلسات دیگه میترکونیم ...:D
باشه بچه ها.بترکونبد ولی اگه استاد ترکوندتون نعجب نکنیداااااااااااااااااااااااااااااااااااا...:Dاین نکته رو مدنظر داشته باشید که استادا ما نیستن که چیزی نگن...
 
از روی بدبخنی کلاس شیمیمون با بچه های ترم اولی ادغام شده...ینی نمیدونید چققققققققققققققققدر لوسن.واقعا غبر قابل تحملن.اسنادم هیچی نمیگه بهشون...
کلاس شیمی نیست که,کلاس املاست.اسناد از روز کتاب میخونه ما هم مینویسیم.قرار شد یکی از بچه ها بنویسه یقیه کپی بگیرن...خیییییییییییییییییلی کلاسش کسل کنندست...:razz:
 

ousta mozhde

عضو جدید
خداییش تو خودت تا حالا دس به سیاه سفید زدی به مژده گیر دادی؟؟:D
مژده از بچگیش کمک دس باباش بوده کاملا آشناس به این چیزا...:)


مگه نه مژده؟؟:)
حالا من هی نمیخوام بگم که ریا نشه مگه میذارن ای بابا
من همه این کارا رو قبلا انجام دادم
دمت hot آجی من نمیخواستم بگم اما نمیذارن که باز خوبه تو هوا ما رو داری :w27:
 

ousta mozhde

عضو جدید
از روی بدبخنی کلاس شیمیمون با بچه های ترم اولی ادغام شده...ینی نمیدونید چققققققققققققققققدر لوسن.واقعا غبر قابل تحملن.اسنادم هیچی نمیگه بهشون...
کلاس شیمی نیست که,کلاس املاست.اسناد از روز کتاب میخونه ما هم مینویسیم.قرار شد یکی از بچه ها بنویسه یقیه کپی بگیرن...خیییییییییییییییییلی کلاسش کسل کنندست...:razz:
حالا انگار خودتون ترم آخرید خو شما هم ترم 3 هستید گناه دارن باشون راه بیاین. اونا هم مثل ترم اول ما
 
حالا انگار خودتون ترم آخرید خو شما هم ترم 3 هستید گناه دارن باشون راه بیاین. اونا هم مثل ترم اول ما
مژده تو هم خو هرچی ما میگیم یه جوابی براش داری:razz:
درسته ما هم کلمون داغ بوده ولی دیگه در این حد نبودیمم خداییش...همین یه ترمه.میسازیم ولی اینکه چطور میسازیم خدا عالمه...
 
دوستان شنبه هفته آینده میریم شهرکرد مسابقات سازه های ماکارونی...حودم خیلی هیجان دارم...برامون دعا کنید...اگر هم میخواین تو ساخت ساره بهمون کمک کنید حتما اعلام آمادگی کنید...درحال حاضر دو نفریم و کارمونم خیلی سنگینه...ممنون.;)
 

ousta mozhde

عضو جدید
دوستان شنبه هفته آینده میریم شهرکرد مسابقات سازه های ماکارونی...حودم خیلی هیجان دارم...برامون دعا کنید...اگر هم میخواین تو ساخت ساره بهمون کمک کنید حتما اعلام آمادگی کنید...درحال حاضر دو نفریم و کارمونم خیلی سنگینه...ممنون.;)
کجا میسازینش؟ همون طرح خورشیدیه؟ دهانه اش چند سانته؟
 

ousta mozhde

عضو جدید
مژده تو هم خو هرچی ما میگیم یه جوابی براش داری:razz:
درسته ما هم کلمون داغ بوده ولی دیگه در این حد نبودیمم خداییش...همین یه ترمه.میسازیم ولی اینکه چطور میسازیم خدا عالمه...
حالا که اینط.ره امیدوارم بازم باشون کلاس داشته باشید :w35:
یعنی اینقدر بدن؟ من که فکر نمیکنم
 
کجا میسازینش؟ همون طرح خورشیدیه؟ دهانه اش چند سانته؟
جای مناسبی به عنوان کارگاه پیدا نکردیم واسه همین قرار شد خونه خودمون باشه...خورشیدیه ولی طرح جدیدیه با پروفیلای متفاوت...در واقع این طرح مادر طرح قبلیه...کارمون دقیقا 2 برابره...دهانشم همون یک متره ولی نیم دایره نیست...
 

..:PURE:..

عضو جدید
کاربر ممتاز
باشه بچه ها.بترکونبد ولی اگه استاد ترکوندتون نعجب نکنیداااااااااااااااااااااااااااااااااااا...:Dاین نکته رو مدنظر داشته باشید که استادا ما نیستن که چیزی نگن...
نه باو...درستش میکنیم..توانایی های دخملای صنعتی رو دس کم میگیریا!!:D

حالا من هی نمیخوام بگم که ریا نشه مگه میذارن ای بابا
من همه این کارا رو قبلا انجام دادم
دمت hot آجی من نمیخواستم بگم اما نمیذارن که باز خوبه تو هوا ما رو داری :w27:
قربوووونـــــــــــــــــــــــــــــــت آجی....:D
اینو گفتم فک نکنه تو کم الکی هستی...:D
دوستان شنبه هفته آینده میریم شهرکرد مسابقات سازه های ماکارونی...حودم خیلی هیجان دارم...برامون دعا کنید...اگر هم میخواین تو ساخت ساره بهمون کمک کنید حتما اعلام آمادگی کنید...درحال حاضر دو نفریم و کارمونم خیلی سنگینه...ممنون.;)

آخی..چقد دلم میخواست بیام..حیف دیگه نمیشه...:cry:
 

..:PURE:..

عضو جدید
کاربر ممتاز
از روی بدبخنی کلاس شیمیمون با بچه های ترم اولی ادغام شده...ینی نمیدونید چققققققققققققققققدر لوسن.واقعا غبر قابل تحملن.اسنادم هیچی نمیگه بهشون...
کلاس شیمی نیست که,کلاس املاست.اسناد از روز کتاب میخونه ما هم مینویسیم.قرار شد یکی از بچه ها بنویسه یقیه کپی بگیرن...خیییییییییییییییییلی کلاسش کسل کنندست...:razz:

بخدا هیچ جا بچه های دانشگاه خودمون نمیشه ها...
انقدر ناشکری نکن...

طبق برآورد منو مژده=
دخترای چمران=حسود _یخ_بدجنس_خرخون:razz:
پسرای برق چمران=آفتاب مهتاب ندیده سوسول+خرخون!(یعنی 2 ویژگی زشتی که یه پسر نباید داشته باشه ها..:D)

پسرای میکانیک چمران=صدا زشت و ولوم بالا+داغون+موچرب و دندون زرد..:razz:


دیگه فکر کن چه دانشگاهی بشه!!
 
بخدا هیچ جا بچه های دانشگاه خودمون نمیشه ها...
انقدر ناشکری نکن...

طبق برآورد منو مژده=
دخترای چمران=حسود _یخ_بدجنس_خرخون:razz:
پسرای برق چمران=آفتاب مهتاب ندیده سوسول+خرخون!(یعنی 2 ویژگی زشتی که یه پسر نباید داشته باشه ها..:D)

پسرای میکانیک چمران=صدا زشت و ولوم بالا+داغون+موچرب و دندون زرد..:razz:


دیگه فکر کن چه دانشگاهی بشه!!
دوستان معرفی میکنم...ایشون آنالیزوره گروه اختشاش گران دانشگاه صنعتی شهدای هویزه اعزامی به دانشگاه چمران هستند...احترام بگذارید...
:D
 

ousta mozhde

عضو جدید
بخدا هیچ جا بچه های دانشگاه خودمون نمیشه ها...
انقدر ناشکری نکن...

طبق برآورد منو مژده=
دخترای چمران=حسود _یخ_بدجنس_خرخون:razz:
پسرای برق چمران=آفتاب مهتاب ندیده سوسول+خرخون!(یعنی 2 ویژگی زشتی که یه پسر نباید داشته باشه ها..:D)

پسرای میکانیک چمران=صدا زشت و ولوم بالا+داغون+موچرب و دندون زرد..:razz:


دیگه فکر کن چه دانشگاهی بشه!!
نه مریم مو چرب دندون زرد که علومیان بچه ها مکانیک یه مشت آدم فوق درس خون با صداهای کلفتن
 

ousta mozhde

عضو جدید
اینقدر بدم میا د از این استادایی که یه لبخند مزخرف دارن همیشه و خیلی گند دماغو بد اخلاقن اه اه اه:thumbsdown:
 

ousta mozhde

عضو جدید
یادم رفت بگم اصلا حالیشون هم نمیشه که باید از راه طرف بری کنار اجازه بدی رد بشن اصلا به رو خودشون نمیارن که راه و سد کردن.
کلا همچین آدمایی هستن البته من امروز با یه استثنا برخورد کردم عجییییییییب
 
یادم رفت بگم اصلا حالیشون هم نمیشه که باید از راه طرف بری کنار اجازه بدی رد بشن اصلا به رو خودشون نمیارن که راه و سد کردن.
کلا همچین آدمایی هستن البته من امروز با یه استثنا برخورد کردم عجییییییییب
خانوما,خانوما,خانوما؟,خانوماااااااااااااااااااااااااا...:w39::weirdsmiley:
عیبه...غیبت؟نکنید از این کارا...
 
[h=5]کودک رو به پدرش کرد ... صداش به سختی شنیده میشد ...
- بابا ... دیگه خسته شدم ... میخوام برگردم خونه ... تو منو میبری آره؟
پدر لبخند تلخی زد ... دستهای پسرش رو تو دستش گرفت ...
- همین روزا پسرم ... خیلی زود ... بهت قول میدم ...
روشو برگردوند تا پسرش قطره اشکی که از چشمش جاری شد رو نبینه ... به سمت در رفت ... ولی لحظه ای ایستاد و برگشت ...
- همیشه مراقب مادرت باش پسرم ... همیشه ...
از اتاق خارج شد ...
- خانوم پرستار کجا میتونم آقای دکتر رو پیدا کنم...
- کمی منتظر بمونید پیداشون میشه ...
و چقدر این انتظار طولانی بود ....
- آقای دکتر چرا کاری نمیکنین ... بچم ذره ذره داره آب میشه ...
جواب دکتر رو میدونست ... همون جواب همیشگی ...
- من صد بار بهتون گفتم ... تا قلبی واسه پیوند نباشه کاری از دست ما برنمیاد ...
- خوب واسش قلب پیدا کنین ...
- ببینین آقا ... یه صف طولانی از بیمارای قلبی که منتظر پیوند قلب هستند وجود داره ... تازه باید قلبی باشه که به بدن پسرتون بخوره ... مثل قلب یکی از اعضای خونوادش ...
دکتر به سمت انتهای سالن دور شد و هرگز گریه مرد رو تو اون لحظات ندید ... به اتاقش رفت و شروع کرد به بررسی پرونده چند بیمارش ... چند دقیقه ای نگذشته بود که صدای هیاهوی سالن بیمارستان دکتر رو به خودش آورد ... از اتاق بیرون اومد ...
- چی شده خانوم پرستار ... اتفاقی افتاده ...؟!
پرستار نفس نفس میزد ...
- یه نفر خودشو از بالای ساختمون بیمارستان پرت کرده پایین ... پدر همون پسره ...
دکتر سعی کرد بغضش رو پنهان کنه ...
- اتاق عمل رو واسه پیوند قلب آماده کنید ...[/h]
 

Similar threads

بالا