خیلی دلم گرفته بچه ها

[kiyanna]

خیلی دلم گرفته بچه ها ...
کمکم کنید !!!
احساس می کنم کسی و ندارم ...
امروز بابام در مورد کسی که چهار سال باهاش بودم و قرار بود با هم ازدواج کنیم ازم پرسید بهم گفت که من راضی به این ازدواج نیستم اما اگر تو دوس داری حرفی ندارم و مانعت نمیشم اما من با گریه گفتم تا شما راضی نباشی من هم راضی نمیشم ...
باورتون نمیشه بابام پا به پام گریه کرد گفت دخترم می دونم سخته اما من بهتر از تو می دونم زندگی سختی داره به صلاحت نیست که با اون ازدواج کنی من خوبیتو می خوام ...
خیلی واسم سخته خیلی عذاب آوره نمی دونم چطوری می تونم فراموشش کنم
از خدا می خوام همین روزا بمیرم
شما هم واسم همین دعا رو کنید ...

 

[mehrnoosh333]

خیییییییییییییییییلی دپرس شدم

 

[shiva.vahed]

نه عزیزم
اینطوری به قضیه نگاه نکن
گاهی توی بدترین شرایط هم یه دفعه همه چیز طوری که انتظارش رو نداری عوض میشه

 

[F@tima s332]

سلام میدونم فراموش کردنش سخته
اما بهترین کار توکل به خداست اونه که دلاروآروم میکنه
پدرت حتما یه چیزی میدونه میگه
براچی رابطتون اینقدرطولانی بودچرازودتراین تصمیمو نگرفتن؟؟؟

 

[سروش7]

بابات از رو منطق حرف میزنه و تو از روی عشق واحساس پس سعی کن منطقی باشی و اگه طرفت ارزششو داره با بابات بشین صحبت کن و دلایلشو واکاوی کن این بهترین راهه

 

[kiyanna]

سلام میدونم فراموش کردنش سخته
اما بهترین کار توکل به خداست اونه که دلاروآروم میکنه
پدرت حتما یه چیزی میدونه میگه
براچی رابطتون اینقدرطولانی بودچرازودتراین تصمیمو نگرفتن؟؟؟

از اولش راضی بود نمی دونم چرا یه دفعه نظرش عوض شد

 

[kiyanna]

بابات از رو منطق حرف میزنه و تو از روی عشق واحساس پس سعی کن منطقی باشی و اگه طرفت ارزششو داره با بابات بشین صحبت کن و دلایلشو واکاوی کن این بهترین راهه

حق و به بابام میدم اما خوب نمیدونم چطوری فراموشش کنم؟

 

[F@tima s332]

از اولش راضی بود نمی دونم چرا یه دفعه نظرش عوض شد[
کار پدرت اشتباه بود نگفتن دل این دخترریزریزمیشه بایدزودترمیگفتن خدابهت صبربده

 

[capslock]

حقیقت تلخه و اجتناب ناپذیر

 

[شهرام 59]

خوب کاری کردی مطمئن باش به حرف بابت گوش کنی ضرر نمی کنی .

پدر و مادر رفیق بی کلک هستن.

مطمئن باش چیزی که اونا می بینن من و تو نمی بینیم یا حدااقل 10 سال دیگه می بینیم. صلاح تو رو می خوان .


می دونم الان احساستی هستی و قبول این حرفا واست سخته ولی تو ارامش به حرفام فکر کن.

ببین عشقت ارزششو داره به حرف پدرت پشت کنی؟

 

[westar]

سخته ولی میگذره
امیدوارم فقط تصمیم درستی گرفته باشی

 

[m.m2]

دوست گلم خیلی سخته بخوای پا رو دلت بذاری و از 4سال خاطره وعشق و دوست داشتن بگذری
وکسیو که تو رویاهات کنارت بودو تنها بذاری
ولی مطمئن باش بابات یه چیزی دیده که مانع خوشبختیت بوده بخاطر همین مخالفت کرده
الانم از خدا کمک بخواه مال هم باشین بهم میرسین
به این فکر کن اگه میرفتی تو زندگیتو خوشبخت نمیشدی همه اون دوست داشتنات تبدیل میشد به بی تفاوتی ونا امیدی
امیدوارم خدا خودش آرومت کنه

 

[arch boy]

حق و به بابام میدم اما خوب نمیدونم چطوری فراموشش کنم؟

با یکی دیگه دوس شو جواب نده من به جایه شما خومو می کشم

 

[kiyanna]

با یکی دیگه دوس شو جواب نده من به جایه شما خومو می کشم

مگه به این راحتی هاست !

 

[thamin]

نمیدونم چه جوری باید فراموشش کنی فقط اینو میدنم پدر و مادر بد فرزندشونو نمی خوان حتما پدرت چیزی دیده که میگه نه

من دعا میکنم ایشاالله خدا یکی بهترشو نسیبت کنه تا یه روزی به این روزا بخندی البته از خوشحالی نه ناراحتی

 

[arch boy]

مگه به این راحتی هاست !

خیلی راحت تر از ایناس من هم کشیدم هم کردم بعد یه هفته بعد از یادت نرفت

 

[kiyanna]

خیلی راحت تر از ایناس من هم کشیدم هم کردم بعد یه هفته بعد از یادت نرفت

نه دلم نمیاد

 

[Roya.r]

عزیزم انقدر از این عشقا بیاد و بره می دونم سخته من تو شرایط از این بدتر بودم ولی :
کار خود گر به خدا باز گذاری حافظ ای بسا عیش که با بخت خدا داد کنی

 

[sardehai]

ببخشید. من هم به عنوان یک برادر فکر میکنم که به حرف بزرگتر باید گوش کرد به دلیل تجربه بالای اونها.100%بهش گوش کن .موفق باشی

 

[ketabdoost]

یه کم به خودت فرصت بده.بهترین تصمیم رو بگیر .زود تصمیم نگیر .با منطق پیش برو.عجله نکن زود قضاوت نکن .از بابات علت مخالفتش رو بپرس شاید دلیلی منطقی پشتش باشه و قانع بشی .هیچ وقت پدر مادر بد بچه شون رو نمی خوان.

 

[شهرام 59]

با یکی دیگه دوس شو جواب نده من به جایه شما خومو می کشم

چقدر خوب نسخه می پیچی

 

[scutcher]

خب از بابات نپرسیدی چرا؟

میشه از پسره بگی, از اینکه چطور باهم آشنا شدین, اون کیه, چیکاره هست, از خودت هم بگو

 

[Maenad]

من یه بار به حرف پدرم گوش کردم...
و تا آخر عمر دستشو میبوسم که با ایستادگی روی حرفش زندگیمو نجات داد...
احساسم با گذشت زمان به نفرت تبدیل شد وتازه دیدم پدرم چقدر حق داشت و بیشتر از هر مرد دیگه ای تو دنیا منو دوست داره...
تنها زمان بهت کمک میکنه...
پس باید صبور باشی...

 

[kiyanna]

خب از بابات نپرسیدی چرا؟

میشه از پسره بگی, از اینکه چطور باهم آشنا شدین, اون کیه, چیکاره هست, از خودت هم بگو

چرا پرسیدم گفت یه چیزایی دیدم
منو امید با هم فامیلیم یکی از اقوام دور دانشجویه 4 ساله با همیم خانوادم می دونستن چند روزیه که باباش زنگ میزد به بابام که رابطمون رسمی تر بشه بابام گفت یه چند روز دیگه خبرشو میدم اما یه دفه امروز این حرف و بهم زد منم از اونجایی که نمی تونم رو حرف بابام حرفی بزنم و خیلی واسش احترام قایلم حرفشو قبول کردم اما الان پشیمونم

 

[scutcher]

چرا پرسیدم گفت یه چیزایی دیدم
منو امید با هم فامیلیم یکی از اقوام دور دانشجویه 4 ساله با همیم خانوادم می دونستن چند روزیه که باباش زنگ میزد به بابام که رابطمون رسمی تر بشه بابام گفت یه چند روز دیگه خبرشو میدم اما یه دفه امروز این حرف و بهم زد منم از اونجایی که نمی تونم رو حرف بابام حرفی بزنم و خیلی واسش احترام قایلم حرفشو قبول کردم اما الان پشیمونم

خب دلیل های پدرتون چی بود؟

 

[صبا68]

بابات یه چیزی میدونه که اینو گفته به نظرم حرفشو گوش کنی به نفعته

 

[شهرام 59]

چرا پرسیدم گفت یه چیزایی دیدم
منو امید با هم فامیلیم یکی از اقوام دور دانشجویه 4 ساله با همیم خانوادم می دونستن چند روزیه که باباش زنگ میزد به بابام که رابطمون رسمی تر بشه بابام گفت یه چند روز دیگه خبرشو میدم اما یه دفه امروز این حرف و بهم زد منم از اونجایی که نمی تونم رو حرف بابام حرفی بزنم و خیلی واسش احترام قایلم حرفشو قبول کردم اما الان پشیمونم

پشیمون نباش تو این موضوعات منطقی باش نه احساستی سرنوشتته هااااااااااا

دلایلشو از پدرت بپرس و بعد تصمیم بگیر.

در 90 درصد این موارد حق با بزرگتراست چون از ما داناترن

 

[صبا68]

پشیمون نباش تو این موضوعات منطقی باش نه احساستی سرنوشتته هااااااااااا

دلایلشو از پدرت بپرس و بعد تصمیم بگیر.

در 90 درصد این موارد حق با بزرگتراست چون از ما داناترن

دقیقا البته نظر پدر با مادر خیلی فرقشه مادرا احساساتی اند ولی پدر ها رو منطق حرف میزنن وحرفشون حساب شده است

 

[kiyanna]

خب دلیل های پدرتون چی بود؟

ازش پرسیدم نگفت
منم اصرار نکردم

 

[3erERFAN]

خیلی دلم گرفته بچه ها ...
کمکم کنید !!!
احساس می کنم کسی و ندارم ...
امروز بابام در مورد کسی که چهار سال باهاش بودم و قرار بود با هم ازدواج کنیم ازم پرسید بهم گفت که من راضی به این ازدواج نیستم اما اگر تو دوس داری حرفی ندارم و مانعت نمیشم اما من با گریه گفتم تا شما راضی نباشی من هم راضی نمیشم ...
باورتون نمیشه بابام پا به پام گریه کرد گفت دخترم می دونم سخته اما من بهتر از تو می دونم زندگی سختی داره به صلاحت نیست که با اون ازدواج کنی من خوبیتو می خوام ...
خیلی واسم سخته خیلی عذاب آوره نمی دونم چطوری می تونم فراموشش کنم
از خدا می خوام همین روزا بمیرم
شما هم واسم همین دعا رو کنید ...

ناراحت نباش.... مطمئن باش پدر و مادر چیزاییرو میدونن که ما نمیفهمیم.... اینو تا حالا بارها بهش رسیدم....بارها