خودتو با یه شعر وصف کن...!

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو آن ستاره ی منی که گر شبی ز کلبه ام گذر کنی،
ز شوق روی ماه تو
صدای خنده ی دلم به عالمی سفر کند...

 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman, times, serif]مردان عشق را به هیاهو چه حاجت است[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif] [/FONT][FONT=times new roman, times, serif]رنـدان روزگـــار خمـوشی گـزیـده انـد[/FONT]
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]شبها سر کــــوی تو
آشفته چو مـــوی تو
می آیــم تا جـــویـم
خـــــــانه به خــــانه
مــگـــر از تو نشــانه
[/FONT]​
 

sufia89

عضو جدید
نيست رنگي كه بگويد با من
اندكي صبر سحر نزديك است
هر دم اين بانگ برآرم از دل
واي اين شب چه قدر تاريك است
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
چو من هلاک شوم از طبيب شهر بپرس

که مرگ کشت مرا یا تو بیوفا کشتی
 

EVER GREEN

عضو جدید
ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق

آن که او عالم سر است بدین حال گواست
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب
تا دراین پرده جز اندیشه او نگذارم
دیده بخت به افسانه او شد در خواب
کو نسیمی زبرت که کند بیدارم
 

siyavash51

عضو جدید
من اين‌جا بس دلم تنگ است
و هر سازي که مي‌بينم بد آهنگ است!
بیا ره توشه برداریم ، قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر کجا ، آیا همین رنگ است؟

منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن

منــــــــــــم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شما که حرمت عشق و شکستید ،کمر به کشتن عاطفه بستید
شما که روی دل قیمت گذاشتید ،که حرمت دل و نگه نداشتید
آهای مردم دنیا !آهای مردم دنیا! گله دارم گله دارم من از عالم و آدم گله دارم گله دارم

 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
چوعاشق میشدم گفتم ربودم گوهر مقصود
ندانستم که این دریا چه موج خونفشان دارد
 

malihe-A

عضو جدید
دلم گرفته است
دلم گرفته است

به ایوان می روم و انگشتانم را
بر پوست کشیده شب می کشم
چراغهای رابطه تاریکند
چراغهای رابطه تاریکند

کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی است
 

malihe-A

عضو جدید
دلم گرفته است
دلم گرفته است

به ایوان می روم و انگشتانم را
بر پوست کشیده شب می کشم
چراغهای رابطه تاریکند
چراغهای رابطه تاریکند

کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی است
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مـــــــــــرا
گر چه عمری به خطا دوست خطابش کردم
 

aki.hk

عضو جدید
کمان ابروی جانان نمی پیچد سر از حافظ
ولیکن خنده می آید بر این بازوی بی زورش
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
آنقدر بي تاب ديدنت شده ام كه دلتنگي ام را به قاصدك سپردم
و به هزار شعر و ترانه رقصان به سوي تو فرستادم.

 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر نوایی که شنیدیم ز مرغان چمن
چون رسیدیم به مضمون ، نشنیدن به بود
 

Similar threads

بالا