خودتو با یه شعر وصف کن...!

زهرا فرشید

عضو جدید
کاربر ممتاز
مپرس ای همنشین حال زار من ، که چون زلفش
پریشان گردی از حال پریشانی که من دارم

رهی:gol:
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
تکیه بر جنگل پشت سر
روبروی دریا هستم
آنچنانم که نمی دانم در کجای دنیا هستم
حال دریا آرام و آبی است
حال جنگل سبز سبز است
من که رنگم را باران شسته است
در چه حالی ایا هستم ؟
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حادثه چون افتادم

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم

:gol::heart::gol::heart::gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
من شمعِ جانگدازم ،تو صبحِ جانفزائی
سوزم گرت نبینم ،میرم چو رخ نمائی

نزدیک این چنینم ،دور آن چنان که گفتم
نه تابِ وصل دارم ، نه طاقتِ جدائی
 

تاریک وتنها

عضو جدید
کاربر ممتاز
من آن خاموش خاموشم که با شادی نمی جوشم


ندارم هیچ گناهی جز که از تو چشم نمی پوشم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هنوز رخنۀ دل وقفِ عشقِ توست بیا
که این خرابه همانست کاندر آن بودی
 

.anita.

عضو جدید
نگاه کن که غم درون ديده ام
چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایهء سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می شود...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
:gol:بهتر از شراب
بهتر از تمام شعرهای ناب
نام تو اگر چه بهترین سرود زندگی است
من ترا به خلوت خدایی خیال خود
بهترین بهترین من خطاب میکنم :gol:
 

A&S

عضو جدید
کاربر ممتاز
قفس داران سکوتم را شکستند
دل دائم صبورم را شکستند
به جرم پا به پائي عشق رفتن
پرو بال عبورم را شکستند
مرا از خلوتم بيرون کشيدند
چه بي پروا حضورم را شکستند
تمنا در نگاهم موج مي زد
ولي رويای دورم را شکستند
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
حديث دوست نگويم مگر به حضرت دوست
كه آشنا سخن آشنا نگه دارد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
از عشق تو جاودان ماند ترانه من
با ياد تو زنده ام عشقت بهانه من

 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من چه مي دانستم
دل هر كس دل نيست
قلبها، ز آهن و سنگ
قلبها، بي خبر از عاطفه اند.

(حميد مصدق)
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
کاش میشد در کنار بی کسی قصه تنهائی او را سرود
کاش میشد در پس این لحظه ها شعر بودن یا شنیدن را سرود
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر دستم رسد بر چرخ گردون

از او پرسم كه اين چون است و اون چون؟
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=times new roman, times, serif]هزار دشمنم ارمی کنند قصد هلاک[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif] گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک[/FONT]
 

Similar threads

بالا