گفت :من دوست دارمت، گفتم:
تا کی ؟ آهسته گفت: تا هستم...
تا کی ؟ آهسته گفت: تا هستم...

نه ز تفکر عقل مسکین پایگاه صبر دید
نه ز پریشانی دل شوریده چشم خواب داشت
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
آموزش وزن شعر فارسی | اشعار و صنايع شعری | 0 | |
![]() |
شعر-بحر طویل | اشعار و صنايع شعری | 4 | |
![]() |
کارگاه شعر تجربی و آموزش | اشعار و صنايع شعری | 28 | |
![]() |
یه بیت به انتهای شعر اضافه کن | اشعار و صنايع شعری | 115 | |
![]() |
داستان عاشقانه یک شعر معروف از مهرداد اوستا | اشعار و صنايع شعری | 2 |