خودتو با یه شعر وصف کن...!

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
لبخند شدم که بر لبش ره جویم
بربست دهن!
اشکی گشتم که روی او را شویم
خندید به من!
امید شدم که در دلش جا گیرم
نومید نشست!
سودی نکند به هیچ رو با اویم
این حیله و فن!
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزگار اينسان که خواهد بي‌کس و تنها مرا
سايه هم ترسم نيايد ديگر از دنبال من
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
دست از طلب ندارم تا کام من برآيد
يا تن رسد به جانان يا جان ز تن برآيد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
اندوهِ تو شد واردِ کاشانه ام امشب

مهمانِ عزیز آمده در خانه ام امشب
 

elhamanwar

عضو جدید
من ترک عشق و شاهدو ساغر نمیکنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمیکنم
باغ بهشت و سایه طوبی و قصر حور
با خاک کوی دوست برابر نمیکنم
 

elhamanwar

عضو جدید
دلم رمیده شدو غافلم من درویش
که آن شکاری سر گشته را چه آمد پیش
چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم
که دل به دست کمان ابرویست کافر کیش
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
آیینه چون شکست
قابی سیاه و خالی
از او به جای ماند
با یاد دل که آینه ای بود،
در خود گریستم...
بی آینه چگونه درین قاب زیستم؟!
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
و دوباره تنهایی به من نزدیک می شود

و دوباره تنهایی به من نزدیک می شود

مرا گر بي توام غم نيست از هجران و تنهايي
به هر چيزي که روي آرم درو روي تو مي‌بينم
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
شبیه ملوانی سرگردانم
با سکانی لرزان در دست
به هنگام عبور از تنگه ای تاریک
چند و چون مسیر پر خم و پیچ عشق را
نمی شناسم..
 

elhamanwar

عضو جدید
اسرار عزل را نه تو دانی و نه من
این حرف و معما نه تو خوانی و نه من
گر در پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده بر افتد نه تو مانی و نه من
 

comudf

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
شراب تلخ میخواهم که مرد افکن بود زورش
مگر یکدم بیاسانم ز دنیا و شر و شورش
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دل اگر بهرِ عزیزان نشود گاهی تنگ

نامش هرگز ننهم دل که به آن گویم سنگ
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب ستاره های مرا آب برده است
خورشید واره های مرا ،‌خواب خورده است
نام شهاب های شهید شبانه را
آفاق مه گرفته هم از یاد برده است

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
فغانا !حسرتا ! کز جورِ صیّاد

مرا پروازِ مرغان رفت از یاد

خوشا آن روزگارِ شادمانی

چه شد آن روز ها؟ای داد و بیداد!

 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز

من كیم ؟ آن شكسته ، رفته ز یاد
تكدرختی كه برگ و بارش نیست
پای در گل ، اسیر طوفانها

ورقی پاره از كتاب زمان
قصه ای ناتمام و تلخ آغاز
اشگ سردی چكیده بر سر خاك
نغمه هایی شكسته دردل ساز


 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو به اندازه تنهایی من خوشبختی
من به اندازه زیبایی تو غمگینم
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
پيوند جان جدا شدني نيست ماه من
تن نيستي که جان دهم و وارهانمت


 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
شبیه سایه نحسی ببین سیه پوشم..
منی که نعش خودم مانده سرد بر دوشم
اگرچه وسوسه سیب سرخ در من هست..
برای آدم حوا شدن نمی کوشم
 

hamid221

عضو جدید
کاربر ممتاز
نیست در لوح دلم جز الفه قامت یار/چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
سوختم از داغ فراق سوختم وز دله خود نا له بر افروختم
دومی سروده خودمه
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو می روی و دیده من مانده به راهت
ای ماه سفر کرده خدا پشت و پناهت
ای روشنی دیده سفر کردی و دارم
از اشک روان اینه ای بر سر راهت
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
ببخش دوست من..
توی امضاتون نوشتید مشاعره موضوعی.. اما وقتی موس رو روش میبریم حاوی هیچ لینکی نیست.. آیا این به تاپیک خاصی اشاره داره؟ اگه نداره و مساله شخصیه که هیچ.. اما اگه تاپیکه چرا لینک نداره؟
.
.
.
.
فکر میکردم که از گنجشکها کم نیستم
حال میفهمم که حتی آنقدر هم نیستم
هر نسیمی میتواند ساقه ام را بشکند
بادهای هرزه فهمیدند محکم نیستم
 

Similar threads

بالا