خودتو با یه شعر وصف کن...!

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
اگر آمدی
در را ببند
این خانه

بیش از آنکه فکرش را کنی
سرد است ...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سردی دلت را در دستان پر مهری بگذار تا گرمش کند
انوقت برگردان سرجایش
اما میدانی هر گاه توانستی دلت را ارام کنی انوقت لبخند بزن و بگذار کسی به نزدت بیاد
شاید او همانی باشد که روزی ارزویش را کرده بودی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی به چمانم نگاه کن
تا بدانی در نبودت
دیگر حتی نگاهم نیز توان تحمل نبودت را ندارد
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
تاب می بندیم
یکسو تو یکسو من
نسیمی ما راتکان می دهد...
تاب می گسلد
یکسو من یکسو من هر سو من
تو کجا رفته ای
بی تاب گشته ام ...
 

t4t

عضو جدید
سردی دلت را در دستان پر مهری بگذار تا گرمش کند
انوقت برگردان سرجایش
اما میدانی هر گاه توانستی دلت را ارام کنی انوقت لبخند بزن و بگذار کسی به نزدت بیاد
شاید او همانی باشد که روزی ارزویش را کرده بودی

یک موزیک فرانسوی یکه قهوه داغ همه چیز مهیااست برای سرکشیده یک جرعه از نفسهای تو

اما جای تو روی صندلی رو به رویم خالیست

باید دیدار را به فردا بیندازم

....
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در انتظار کابوسها نیستم
اخر تمام روزهای با هم بودنمان شاعرانه بود
اما نمیدانم تازگی چرا همش کابوس میبینم
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز




عشق
چیز عجیبی نیست
نازنینم
همین است که تو
دلت بگیرد
و من نفسم ...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
زیبا میشوم وقتی تو هستی
اما وقتهایی که نیستی احساس زیبا بودنم را از دست میدهم
گاهی لبخند بزن به من تا بدانم هنوز برایت تک هستم
 

t4t

عضو جدید
در انتظار کابوسها نیستم
اخر تمام روزهای با هم بودنمان شاعرانه بود
اما نمیدانم تازگی چرا همش کابوس میبینم

این کابوسی که گرفتارش شدی عادت به یه عشق کهنه است
بد کابوسیه
منم چنو وقتیه دچارشم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
این کابوسی که گرفتارش شدی عادت به یه عشق کهنه است
بد کابوسیه
منم چنو وقتیه دچارشم

تنها امید داشته باش
اخر روزی تمام کابوسهایت به رویایی شیرین مبدل میشود
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
عشق را نشناختن انهایی
که روزی هزار بار نامه های عاشقانه
برای هر کسی میفرستند بدون انکه بدانند معنی حرفهاشان را
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دل تنگ کسی نیستم
اخر نمیتوانم معنای دل تنگی را بیان کنم
هر وقت معنایش کردی
هر وقت جای کسی که دل تنگت بود
میتوانستی باشی انوقت احساسم را درک میکنی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
وقتی دیدمت و گفتم دوستت دارم

التهاب نفسهایت داغم کرد

حرفی نزدی

اما حالا

با خودت چه کرده ای ؟

که التهاب جمله هایت نفسم را تنگ کرده


کمی میخندی اما میشود اشکهایم را ببینی
انوقت دیگر ناراحت جملاتم نمیشوی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
مهربانی را یاد گرفتی
اما نمیتوانی نامهربانی ادمها را تحمل کنی
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز


بیراهه رفته بودم آن شب
دستم را گرفته بود و میکشید...
زین بعد همه عمرم را به بیراهه خواهم رفت ...!!!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی نباید فراموش کرد کسی هر روز چشم انتظارت هست
انوقت زندگیت زیباتر میشود
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
انتظارت چه زیباست

وقتی که لبه جاده ی دل تنگی ایستادم

و تو با شاخه گلی از بهانه های عاشقانه میآیی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
کمی در رهگذر جاده مینشینی کنارم
اخر کمی خسته ام
میخواهم ارام سر بگذارم
شاید تنهاییم کمتر شود
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
ما بدهکاریم به یکدیگر
و به تمام ” دوستت دارم” های ناگفته ای
که پشت دیوار غرورمان ماند
و آنها را بلعیدیم
تا نشان دهیم که منطقی هستیم...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
نمیشود خندید کنار کسی که دوستش داری
اخر غرورت انقدر مهم هست که حاضر نیستی
بگویی دوستت دارم تا اخرین لحظه زندگی
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
این روزهآ ...

خیلـے

چیزها בست من نـےست !...

مثلا ..

בستآنت !!!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دستانت را در دستم بگذار
میخواهم پرواز کنم
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
فـصـل امـتـحـان...

مــن جـز مـرور رنگ چشـــمــانت...

و خـط کشـیــدن زیــر دلتنگــی هــایم...

هــیــچ درســـی نـدارم...!!!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سر هر کوچه که میروم تنها نامت را به یاد میاورم
انگاه زانوان دیگر توان حرکت ندارد
تنها بر زمین مینشینم
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
عمری مرا به مهر و وفا آزموده است
داند من آن نیم که رو کنم به هر دری
او نیز مایل است به عهدی وفا کند
اما اگر خدا دهد عمر دیگری ....
 

Similar threads

بالا