خاطره:اولین روزی که به دانشگاه رفتم!

100af

مدیر تالار مهندسی صنایع
مدیر تالار
کاربر ممتاز
اولین روز ولقعی که به دانشگاه رفتم را هم می خوام بگم گذشته از شوخی
 

100af

مدیر تالار مهندسی صنایع
مدیر تالار
کاربر ممتاز
با توجه به اینکه دوستان زیادی به جمع ما اضافه شدند دیدم بد نیست این تاپیک دوباره سر کار بیاد
منتظر خاطره های شما هستم.
 

akhoondzadeh

اخراجی موقت
اولین روز که رفتم به لباسم گیر دادن !! رفتم حراست کمیته انضباطی !! ظهرشم دعوا کردیم جاتون خالی کلی کتک خوردیم ! 2 هفته بعد اخراج شدم !!
 

bita.m

عضو جدید
کاربر ممتاز
اولین روز که رفتم دانشگاه از دانشجوها پرسیدم اموزش معماریا کجاست گفتن طبقه3
منم هی رفتم بالا اما نمیشمردم طبقه چندمم تا رسیدم به پشته بووم
بعد وقتی داشتم میومدم پایین همه یه جور نگام میکردن!!!
 

akhoondzadeh

اخراجی موقت
اولین روز که رفتم دانشگاه از دانشجوها پرسیدم اموزش معماریا کجاست گفتن طبقه3
منم هی رفتم بالا اما نمیشمردم طبقه چندمم تا رسیدم به پشته بووم
بعد وقتی داشتم میومدم پایین همه یه جور نگام میکردن!!!
اییی خدااااااااااااااا !! اگه من اونجا بودم نمیتونستم جلو خودمو بگیرم یه چی میگفتم !
 

dokhtare bala

عضو جدید
من هفته اول دانشگاه وقتی برا اولین بار قرار بود برم تو سلف اشتباه رفتم تو سلف پسرا :cry: وقتی وارد شدم اینقد هول بودم برا اینکه کسی نفهمه ترم اولم زود رفتم سر یه میز نشستم و چون تعداد کم بود فکر کردم سلف هم مثل کلاسا قاطیه یه دفعه دیدم صدای ایول پسرا وزدنشون رو میز بلند شد تازه فهمیدم همه پسرن و کلی خجالت کشیدم مسول سلفم اومد گفت که اشتباه اومدم بعد چنتا پسر زدن رو میز و داد زدن بذار بمونه با کلی خجالت اومدم بیرون تا یه هفته رو منمیشد تو حیاط دانشکده سر بلند کنم تا یه ماهم دیگه سلف نرفتم:redface:
 

RIG

متخصص C#.net
من اولین روز که رفتم 30 مین دیر رسیدم حین اینکه وارد شدم استاد گفت جواب بده (گویا داشته سوال می پرسیده) یه سوال برنامه نویسی کرد که منم جواب دادم بعدش گفت به بچه ها که این دو نفر یه روز میتونن برنامه نویس شن ( یکی دیگه هم جواب داده بود ). جالب اینجاست که ما دونفر بهترین پروژه رو پایان دوره کاردانی دادیم(فنی بودیم) . بهترین روز من بود اولین روز
 

rahajo0on

عضو جدید
کاربر ممتاز
اولین روز که رفتم دانشگاه از دانشجوها پرسیدم اموزش معماریا کجاست گفتن طبقه3
منم هی رفتم بالا اما نمیشمردم طبقه چندمم تا رسیدم به پشته بووم
بعد وقتی داشتم میومدم پایین همه یه جور نگام میکردن!!!

این اتفاق برا دوستم افتاد

منو می گی مرده بودم از خنده
 

Similar threads

بالا