خاطرات ماه رمضان

iranian1

عضو جدید
خاطره من

خاطره من

من اولین خاطره رو می ذارم

خب یه بار ما هوس کردیم سحری پیتزا بخوریم:w15:
بعد ازصرف کلی وقت پیتزا موقع اذون حاضر شد:w11:
از یه ور پیتزا داغ بود از طرفی موقع اذان
به هر حال هر طور بود خوردیمش:lol:
اما امان از تشنگی طول روز....

شما سحری پیتزا نخورید:w18:
 

خيبر

عضو جدید
کاربر ممتاز
هيچي به اندازه ي خاطرات شب زنده داري توي رمضون شيرين نيست..
واقعا عشقي است بس شگرف..
 

Similar threads

بالا