خاطرات دوران دانشجویی

pooneh12345

عضو جدید
کاربر ممتاز
این یه کاریکاتور عمیق و مفهومیه که یکی از هم دانشگاهی هام درباره شهری که من توش 3 سال از عمرم رو گذروندم(یا بهتر بگم تلف کردم) کشیده
گفتم بزارم اینجا تا شما هم استفاده ای ببرید و از دیدنش همچین سر کیف بیاین
امیدوارم خوشتون بیاد

 

BIGHAM

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما عمرتو اونجا تلف کردی یزدی ها چکار کنند. قضیه کاریکاتور رو هم برای ما توضیح بده من که متوجه نشدم. اصلا کاریکاتور نیست که
 

esmikhani.m

عضو جدید
یزد کلا محیط خشک و مذهبی داره کلا اگه چادر نداشته باشی به یه چشمه دیگه بهت نگاه میکنن برای بچه های تهران سخته تحمل همچین جو خشکی..البته بگم تهرانم همچین راحت نیستی ولی خوب بهتر از اونجاست
 

pooneh12345

عضو جدید
کاربر ممتاز
manzooresho nafahmidam,khaheshan manzoore karikator ro behem payam bedin

منم متوجه نشدم
یزد مگه چشه؟؟؟
فقز یه کم گرمه
مگه من گفتم چیزیشه؟
شما عمرتو اونجا تلف کردی یزدی ها چکار کنند. قضیه کاریکاتور رو هم برای ما توضیح بده من که متوجه نشدم. اصلا کاریکاتور نیست که
همون دیگه خودشونم دقیقا به این نکته اذعان دارن
یزد کلا محیط خشک و مذهبی داره کلا اگه چادر نداشته باشی به یه چشمه دیگه بهت نگاه میکنن برای بچه های تهران سخته تحمل همچین جو خشکی..البته بگم تهرانم همچین راحت نیستی ولی خوب بهتر از اونجاست
چه عجب بالاخره یکی پیدا شد درد من و بفهمه
من که تهرانی نیستم اما شیراز الحق و ولانصاف خیلی با یزد توفیر داره

قضیه این کاریکاتور اینکه یزد فقط یه اسم هست وسط یه بیابون برهوت که توش هیچی پیدا نمی شه
نه یه فضای سبز درست و درمونی نه مردمونی که راحتت بزارن و کاری به کارت نداشته باشن
و البته این اسم اونقد بزرگه که هرکی تاحالا تو یزد نرفته و با مردمش برخورد نداشته فکر می کنه عجب شهری هست و دارالعباده اس نگوکه
دارالعباده که چه عرض کنم....
البته قصد توهین ندارم
اما شیراز با این همه که مردمش راحتن اینقدر دخترا توش معذب نیستن تا تو یزد که هرکی با مانتو می بیندت اینگار چی دیده
دلم سبک شد خوبه اینجا هست که آدم بتونه یه کم درد و دل کنه
 

f_azar1365

عضو جدید
یادمه امتحان فیزیک 2بود..هیچی نخونده بودم..
2تاسوال مهمو که احتمال اومدنشونو می دادم همراهم نوشتمو با خودم توی 2تا کاغذ کوچیک بردم سر جلسه امتحان...
5....6دقیقه از شروع امتحان نگذشته بود که کاغذارو دراوردم..آخه از شانس خوبم 2تاش آمده بود..
شروع کردم به نوشتن...
یهدفعه یه سایه سیاه بالای سرم احساس کردم همین که سرمو بالا کردم دیدم مراقبه ذول زده و داره منو با اون شرایط میبینه...
آقا منو میگی...یخ کردم...
هیچی...ورقهمو گرفتو تقلبامم گرفت..به دوستش گفت برو دفتر صورت جلسه رو بیار..منم خشکم زده بود....
یه برگه دیگه بم دادو گفت:حالا اگه بلدی بنویس...
منم از ترسم شروع کردم به نوشتن..هرچیبلد بودم مینوشتم..
تا اینکه دوستش اومدو اونوم آمد تقلبارو به من دادو گفت : امضاش کن...
منم پیش خودم گفتم این تنها مدرکیه که از من داره...آقا منم نامردی نکردمو کاغذارو گذاشتم تو دهنم .....
مراقبه باتفاق بچه ها از تعجب به همدیگه نگاه میکردن...
منم در کمال آرامش کاغذارو میجویدم....
دیدم کلاس ترکید...صدای خنده دوستام همه رو متحیر کرده بود..
مراقبه هم که دید کاری از دستش بر نمیاد برگه اولی منو با خودش برد و قسم خورد که من اون درسو می افتم..
دیگه خودمم یقین داشتم که باید این درسو دوباره بردارم..
تا اینکه نتایجو اعلام کردنو من در کمال تعجب با 11پاس کردم....
.
فرشید آذر​
 

beik

عضو جدید
من هم يزد رفتم هم شيراز

يزد هم خوبه زياد سخت نگيريد

اما خوشا شيراز و وصف بي مصالش

هر جايي زيبايي خودشه داره مهم اينه كه تو ايرانه
 

fateme_003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من که کاریکاتورو ندیدم ولی اونی که توی شیراز زندگی کرده واسش سخته که یزد زندگی کنه!! البته تا این حد فجیح که شما ها هم میگید نیست!:D
 

BATOOO

عضو جدید
هرکسی جای زنگی میکنه و براش وطنش ارزش داره شما نباید به خودتون این اجازه رو بدید که توهین کنید؟
 

pooneh12345

عضو جدید
کاربر ممتاز
هرکسی جای زنگی میکنه و براش وطنش ارزش داره شما نباید به خودتون این اجازه رو بدید که توهین کنید؟
توهین؟!!!! خدا من و بکشه اگه قصد توهین داشته بوده باشم چیزی که نوشتم ولله واقعیت محضه باید شیرازی باشی بعد بری یزد تا بفهمی والا من از هیچ کدوم از دانشجوهایی که شیرازی بودن و تو یزد دانشجو جز بدی یزد رو نشنیدم این واقعیته به جان خودم نه توهین به هرحال من که انصراف دادم و خودم و راحت کردم این تاپیک هم مال کلی وقت پیشه اون وقتا که خیییلی دلم پر بود از هیچ کس هم عذر خواهی نمی کنم فقط نوشتم که این بت یزد بشکنه و همه بدونن که مردمش و شهرش واقعا اونایی نیستن که می شنوین
 
بالا