این رضا کیست که عالم همه خشنود از او است
این رضا کیست که بر درد دل خلق دوا است
ای ضعیفی که تو را پشت و پناهی نبود
شو پناهنده بشاهی که معین الضعفا است
ساکن کوی رضا باش که این ابر کرم
سایة رحمت او برسر سلطان و گداست
دامن ضامن آهو مده از دست که او
دوست را ضامن و فریاد رس روز جزاست
در دبستان رضا درس فضیلت آموز
که دبستان رضا مکتب تسلیم و رضاست
سخن سوختگان سوزی و حالی دارد
لیک سوزنده تر از هر سخنی شعر رساست
شاعر :قاسم (رسا)
این رضا کیست که بر درد دل خلق دوا است
ای ضعیفی که تو را پشت و پناهی نبود
شو پناهنده بشاهی که معین الضعفا است
ساکن کوی رضا باش که این ابر کرم
سایة رحمت او برسر سلطان و گداست
دامن ضامن آهو مده از دست که او
دوست را ضامن و فریاد رس روز جزاست
در دبستان رضا درس فضیلت آموز
که دبستان رضا مکتب تسلیم و رضاست
سخن سوختگان سوزی و حالی دارد
لیک سوزنده تر از هر سخنی شعر رساست
شاعر :قاسم (رسا)