حجاب و سلامت فرد و خانواده

اوسپید

عضو جدید
حجاب و سلامت فرد و خانواده

بى‏ترديد زندگى اجتماعى خواه بر استدلال عقلى و خواه برخواسته فطرى و خواه بر بنيان قراردادهاى اجتماعى و بنا شده باشد از تأثير و تأثّر متقابل افراد و عملكرد آنها تهى نيست. خوبى‏ها و زيبايى‏ها براى فرد و خانواده و جامعه مفيد است و زشتى‏ها و بدى‏ها نيز به همه زيان مى‏رساند و تأثير خود را بر تمام اعضا و اركان جامعه، به جاى مى گذارد.

مدبّر آفرينش كه خواهان تداوم نسل بشر است خود، به قلم تدبير و تكوين، جاذبه‏هاى عقلى، اجتماعى، فطرى و زيستى جنسى را در آدميان و حتّى حيوانات و گياهان به وديعت نهاده است تا در پرتو جذب و انجذاب درونى هميشگى، شعله وجودشان را بر افروخته نگه دارند. خالق هستى براى بقاى ديگر موجودات، تنها همين جذب و انجذاب را كافى دانسته ولى براى بقاى نسل بشر مسئوليت سپارى را نيز از نظر دور نداشته است زيرا بشر همچون جانوران و گياهان نيست كه نسل وى تنها با جاذبه‏هاى زيستى جنسى و عشق ورزى آزاد پايدار بماند. نوزاد انسان پس از تولّد به تغذيه، نگه دارى و پرورش درست نيازمند است و بدون مراقبت‏هاى بهداشتى، زيستى و فرصت حيات نمى‏يابد. بر اين اساس، معمار هستى كه نهاد آدمى را آن گونه سرشت و برگنبد تشريع اين گونه نوشته است كه ازدواج محبوب‏ترين بنيادها براى بنا نهادن كانون تولّد و مهد پرورش و رشد نوع انسان است،( محمدحسين طباطبائى، الميزان، ج 3) تا هم جذب و انجذاب به محيط خانواده محدود گردد و هم نسلى سالم و متعادل پرورش يابد. جذب و انجذاب لجام گسيخته هرگز به بقاى نسل تن نمى‏دهد و آن را مزاحم عشق ورزى خود مى‏بيند همان‏گونه كه نسل ناسالم، پدر و مادرى نمى‏شناسد تا آن نژاد را استمرار بخشد.( غلامعلى حداد عادل، فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى) به اين منظور، انتظار مى‏رود معمار نظام تكوين و تشريع در راه نيل به خواست خود، به تدبير و تشريع لازم دست يازد و اسباب رسيدن به آن هدف را تشريع فرمايد. «حجاب» در شمار اين اسباب جاى دارد.

اينك در اين نوشتار، با پرداختن به برخى آثار تربيتى و روان شناختى اين دو پديده، سودمندى و ضرر آفرينى هر يك بيان مى شود تا هر كس خود آگاهانه تصميم گيرد.
 

سحر صبح

عضو جدید
دلیل حجاب

دلیل حجاب

حجاب و پوشش در کشورهای مختلف و ادیان یهود، مسیحیت و زرتشت، بسیار سخت تر از اسلام وجود داشت. گاهی زن را در خانه حبس میکردند و اجازه فعالیتهای اجتماعی را از وی سلب میکردند و بعضا پوشیه و دستکش را بر وی واجب میدانستند و... تنها در عربستان پیش از اسلام برخی زنان به تبرّج و جلوه گری میپرداختند.

اسلام جهت شناخته شدن زن مسلمان برای تکریم و احترام، حجاب را واجب کرد و فرمود که مانند زنان جاهلی که به خود آرائی مشغول بودند تبرج نکنید تا محترم باقی بمانید. اما حق فعالیتهای اجتماعی را از زن سلب ننمود و پوشیه را حتی مستحب هم نکرد... بلکه امر به سادگی زن و حفظ نگاه مرد و زن نمود.



اسلام متعادل ترین قوانین را برای حجاب مقرر کرد و البته ظاهراً طبق برخی روایات، زنان بادیه نشین را از قانون حجاب مستثنی نمود، چون آنها صاحب درک و فهم بالایی نبودند ...
بنابراین بی حجابی زنان، کوشش و پدیده شیطانی قرن اخیر است، جهت زیر سلطه کشیدن اراده جوانان با فساد و مشغول نمودن آنها به غرایز.





و اما دلیل حجاب از نگاه عرفانی:


هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن...
اوست ابتدا و انتها و پیدا و پنهان...

یکی از صفات خداوند "محجوب" است و فرموده که آنقدر در حجابم که هر چه کوشش کنید و پرده ها را خرق کنید هرگز کشف تام نمی کنم و حق آنطوری که حق است، برای خلق جلوه نمی کند...
آن وقت خداوند به زن میفرماید چون تو مطابق اسم شریف "الباطن" الهی پیاده شده ای، ما نمی خواهیم که تو در معرض دید هر کسی قرار بگیری، لذا محجوب باش. بگذار اگر دیگران می خواهند تو را ببینند، از پشت حجابها ببینند.
این حجاب برگرفته از حجاب حق است، لذا حجاب دژ زن است، چه اینکه برای خداوند دژ است. فرمود هر چه کوشش کنید نمی توانید حقیقت غیبیه ذات مرا ببینید.
زن تا موقعی که در حجاب است، حق است؛ موقعی که از حجاب در آمده است وجهه ی خَلقی پیدا می کند. وقتی وجهه ی خلقی پیدا کرد، دیگر تواناییش شکسته می شود. این است که حجاب برای زن یک احترام است که زن بیشتر شبیه به خداوند شود.



برگرفته از
کتاب حجاب شهید مطهری
و فرمایشات استاد صمدی آملی
 

Similar threads

بالا