جوک و لطیفه، لبخند و خنده :|

وضعیت
موضوع بسته شده است.

Tybe Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نامه دختری به پدرش

نامه دختری به پدرش

نامه دختری به پدرش




پدر خسته تر از هر روز به منزل رسید انگار روزی پر از گرفتاری را تجربه کرده بود آنقدر خسته بود که حتی توان باز کردن درب اتومبیل را هم نداشت بالاخره خود را به درب منزل رساند و انگشت اشاره ی دست راست خود را به زنگ چسباند اما گویی هیچ کس صدای این زنگ را نمی شنوید مرد خسته به یاد آورد که صبح زود همسرش به او گفته بود برای عیادت پدر بیمارش خواهد رفت ولی بعد از اندکی فکر کردن به خاطر آورد باید دختر دردانه اش در منزل باشد این بار زنگ را مخکم تر از قبل فشار داد. خبری نشد! نگران شد به سمت اتومبیل برگشت و دسته کلید شلوغ خود را از ماشین برداشت با سرعت شروع به باز کردن درب منزل نمود خیلی سریع تر از هر روز ماشین را به سمت پارکینگ هدایت کرد گویا نگرانی حاصل از عدم پاسخگویی دختر به خستگی کار روزانه غلبه کرده بود و پدر می خواست خیلی سریع تر به داخل منزل برود.....
وقتی وارد منزل شد چند بار دیگر اسم دخترش را صدا زد بعد از اینکه جوابی نشنید بی اختیار نگران شد و با دلشوره ای عجیب به سراغ آشپزخانه و شیر گاز رفت بعد از آنکه خیالش از شیر گاز راحت شد چند بار دیگر دخترش را صدا زد و باز هم جوابی نشنید.
پدر با دلشوره ای عجیب و نگران تر از قبل به سمت اتاق دختر رفت درب اتاق را نیمه باز دید و اتاق را بسیار نا مرتب تر از همیشه یافت گویی که به این اتاق دزد زده پدر وارد اتاق شد آرزو می کرد کاش دخترش آنجا بود و مثل همیشه مشغول غر زدن و پدر نیز او را به خاطر این همه شلختگی مواخذه می کرد. در این همه شلوغی پاکتی روی میز مطالعه توجه پدر را به خود جلب کرد روی پاکت نوشته شده بود "پدر مهربانم بخواند" پدر با بدترین پیش داوری های ذهنی در حالی که نمی توانست جلوی لرزش دستش را بگیرد پاکت را باز کرد و شروع به خواندن نمود:
پدر عزیزم
با دلی آکنده از غم و اندوه این سطور را برایت می نویسم من مجبور بودم با مرد ایده آلم از خونه فرار کنم چون می دونستم شما و مادر هرگز اجازه نخواهید داد که با وی ازدواج کنم اما من انتخاب خود را انجام داده ام هر چند که می دونم شما همسر من را به خاطر خیلی مسایلش مناسب نمی دونید مثلا به خاطر خالکوبی هایش یا به خاطر اینکه من همسر سوم این آقام! البته به خاطر این قضیه نگران نباشید چون ایشون همسر اولشو طلاق داده و خودش قسم خورده که منو بیشتر از همسر دومش دوست داره ضمن آن که بچه های همسر اولش فقط هفته ای یک روز پیش من می آیند و بقیه روز ها را با همسر دوم ایشون زندگی می کنند پدر یادم رفت بگم که همسر مهربونم در درک این مطلب که قرص های اکتسازی همیشه کشنده نیست به من بسیار کمک کرد و چشمان من را به روی این حقیقت باز کرد که قرص های روان گردان می توانند سبب شادی افراد بسیاری گردند البته لازم به ذکر است که ما برای این قرص ها هزینه ی زیادی نمی کنیم به این دلیل که همسر من خودش یکی از پخش کننده های عمده این قرص هاست. البته چون ایشون سابقه دار هستند از من برای پخش این مواد استفاده می کنند
پدر من در زندگی ام هیچ ناراحتی ندارم تنها دل مشغولی من بیماری ایدز است که هنوز هم برای درمان آن راهی پیدا نکرده اند . آخه داشت یادم می رفت بگم که نازنین همسرم در زندان دچار بیماری ایدز شده است ولی امیدوارم شما و مادر برای سلامتی اون دعا کنید . چون اون لیاقت داره که به زندگیش ادامه بده.
پدر نگران من نباش من فکر می کنم دیگه بعد از 18 سال خودم می تونم برای خودم تصمیم درستی بگیرم و به شما قول می دهم یک روز برای دیدن شما و مادر به اتفاق چهارشنبه و نوه های زیبا و زیادتون برگردم (فراموش کردم بگم که چهارشنبه اسم مرد محبوب من است) وشما می تونید در آن روز نوه های زیبا و خوشگلتون را در آغوش بگیرید.


پاورقی

پدر هیچ کدام از جریانات بالا واقعی نیست فقط می خواستم به شما یادآوری کنم اتفاقات بدتری هم از نتیجه کارنامه دانشگاهم که روی میز است وجود داره .پدر ببخشید که کمی با شما شوخی کردم به خدا خیلی دوستت دارم . من طبقه ی بالا خونه ی مریم اینا هستم هر موقع شرایط برای اومدن به منزل امن بود به من زنگ بزن.




دوستت دارم
دخترت سادنا
 

saba62

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستم شکست عشقی خورده اومده پیشم گریه میکنه ومیگه:
.
.
.
.
.
.
عشق وعاشقی همش دروغه.دیگه میخوام مثل توباشم،عاشق نشم،وابسته نشم،پست باشم،آشغال باشم،عوضی باشم،مثل لاشخورا زندگی کنم..
اصن بشم یکی مثل تو که هیچی حالیش نیست!!!!!
من: :| :| :| :| :| :|

:w15:
 

saba62

عضو جدید
کاربر ممتاز
آﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭﯼ که مامان بابام ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ
ﻣﺎﻝ ﺯﻣﺎﻧﯿﻪ که ﺑﻨﺪ ﮐﻔﺸﻤﻮ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯽ ﺑﺴﺘﻢ !
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ دیگه ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﭼﺸﻤﮕﯿﺮﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ
 

saba62

عضو جدید
کاربر ممتاز
ایرانی تو مواجهه با هر چیزی ، دو تا سوال ذهنشو درگیر میکنه :

1) نون توش هست یا نه؟
2) کلاس داره یا نه؟

 

بی ازار

عضو جدید
کاربر ممتاز
به علت همزمانی روز مرد و روز معلم و روز کارگر دولت این هفته را هفته بینوایان نام گذاری کرد
 

بی ازار

عضو جدید
کاربر ممتاز
خبر فوری
بعلت تحمل مرد در برابر مشکلات گرانی، قطع شدن یارانه ها، گرانی مسکن، ماشین، دانشگاه بچه ها و مخارج مادر بچه ها بهشت به زیر پای پدران انتقال یافت
 

بی ازار

عضو جدید
کاربر ممتاز
دقت کردین یکی از سرگرمی مردم اینکه وقتی از مطب دکتر برمی گردن حساب می کنن روزی چقدر درامدشه
 

بی ازار

عضو جدید
کاربر ممتاز
پسر خالم ایپدشو گذاشته بود روی زمین منم فکر کردم از این ترازو دیجیتالیاس
رفتم روش وایسادم
هیچی دیگه بیچاره کورشد بس که گریه کرد
 

بی ازار

عضو جدید
کاربر ممتاز
اونی که لیاقت ما رو نداره خب نداره غصه کم سعادتی مردم رو هم باید بخوریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
والاااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 

بی ازار

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیچ وقت حسرت 3 چیز رو نخورید
1) قیافه
2)تیپ
3)جذبه
ماکه داریم به کجا رسیدیم والااااااااااااااااااااااااااااااااااا
 

Tybe Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نامه محرمانه شرکت Apple به GLX :
با سلام
شما تکنولوژی از جیب راحت درآمدن گوشی GLX و به ما بدید !
در عوضش ما کل سهام شرکت Apple رو واگذار می کنیم به شما !...
ولی متاسفانه جی ال ایکس این درخواست رو رد کرد و اپل در شرف ورشکستگی میباشد !
 

Tybe Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مهریه جدید خانوم ها ....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
۱۳۹۳ لیتر بنزین!!!
آیا وکیلم؟؟؟
عروس رفته بشکه بیاره..
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا