داشتم تو پیاده رو میرفتم،یهو یه موتوری توی عابر پیاده مثل فشنگ از بغلم رد شد و نزدیک بود منو له کنه!!!داد زدم هووووووووش اینجا عابر پیاده است هااااااا...!جواب داد
اینجا ایرانه هاااااااا...!جواب کاملا قانع کننده ای بود راست میگه دیگه!
یه معلم داشتیم تو کلاس میگفت شغل ما، شغل انبیاست.
منم اومدم خود شیرینی کنم.
گفتم انبیا که همشون چوپانی میکردن.
نه گذاشت، نه برداشت گفت منم دارم همین کارو میکنم دیگه گوسفند! خدا حفظش کنه زیادی رک بود...
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺗﻮ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺑﻬﻢ ﻧﺦ ﺩﺍﺩ
سریع آوردمش خونه باهاش دکمه پیرهنم که ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺭﻭ ﺩﻭﺧﺘﻢ
واااااااااای بر منحرفان ، وااااااااااای بر ناپاکان![]()
ینی هلاک شدم ازخنده..والاوهمه میگویند شیشه احساس ندارد...اما وقتی روی شیشه بخار گرفته ای نوشتم "دوستت دارم" آرام گریست
نوشتم "دوستت ندارم" باز گریست
نوشتم "سلام شیشه چطوری؟" باز گریست!!
فهمیدم بیچاره افسردگی داره! داغونه اصن!!!
با مامانم رفتيم مغازه تعميرات تلفن كه تلفن بي سيم خونرو بديم درست كنن ...
ياروو تلفنو زده به پيريز بعد با موبايلش زنگ زد كه ببينه زنگ ميخوره يانه ...
تلفن كه زنگ خورد مامانم به من ميگه اين آقاهه شماره مارو ازكجا داشت ...
مااااا امااااان ... :|
اگه P حامله بشه میشه B !
به همین راحتی ! سرشار از استعدادم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
جوک بگو.... | زنگ تفريح | 1326 | |
![]() |
معمولا چه مواقعی جوک گفته میشود؟ | زنگ تفريح | 3 | |
![]() |
هرکی میتونه بیاد جوک بزاره_لطفا | زنگ تفريح | 120 | |
![]() |
جوک های مردونه | زنگ تفريح | 37 | |
![]() |
جوک | زنگ تفريح | 11 |