تا اونجایی که ما خوندیم همه گفتن اختیاری، فقط معلوم نکردن اختیارش دست کی باشه!!!
پدر: دخترم من یه عمر با آبرو زندگی کردم بخدا مردم پشت سرم حرف میزنند، شوهر کردی هر کاری دلت خواست بکن!
برادر: آبجی، جون تو من به تو اطمینان دارم، این مردها نگاشون صاف و بی نظر نیست، من واسه خودت میگم!
دوست پسر: عسلکم، به خاطر من روسری سرت باشه چی میشه، آخه من دوست ندارم خوشگلی جیگرم رو هر کسی ببینه!
شوهر: ببین خانوم، تو الان دیگه شوهر داری خوبیت نداره در کل من غیرتم اجازه نمیده کسی تو رو بی حجاب ببنیه، اینجا که خونه بابات نیست...!!
الان تکلیف چیه دقیقا؟!!!
پدر: دخترم من یه عمر با آبرو زندگی کردم بخدا مردم پشت سرم حرف میزنند، شوهر کردی هر کاری دلت خواست بکن!
برادر: آبجی، جون تو من به تو اطمینان دارم، این مردها نگاشون صاف و بی نظر نیست، من واسه خودت میگم!
دوست پسر: عسلکم، به خاطر من روسری سرت باشه چی میشه، آخه من دوست ندارم خوشگلی جیگرم رو هر کسی ببینه!
شوهر: ببین خانوم، تو الان دیگه شوهر داری خوبیت نداره در کل من غیرتم اجازه نمیده کسی تو رو بی حجاب ببنیه، اینجا که خونه بابات نیست...!!
الان تکلیف چیه دقیقا؟!!!