اما در مورد موضوع مورد نظر:
من هم موافق این موضوع هستم که با هزاران بار گفتن این جمله که سوار ماشین های شخصی نشین چرا هر بلایی سر دخترها میاد با ماشین شخصی و چاقو کشیدن طرف و ... هست؟
در ضمن با ترانه هم موافقم، دخترها درسته کاری خیلی ستودنی کردند و خودشون رو از ماشین بیرون پرت کردن، اما مگه اون سه نفر حداقل نمی تونستن چشم طرف رو چنگ بندازن؟ این بهترین راه بود؟ فکر می کنم مثله قضیه حسین فهمیده هست که با اینکه استوره شجاعت هست و من به اون احترام میذارم، نمی تونست نارنجک رو از دور بندازه؟
البته این مورد رو چون برای خودم هنوز حل نشده گفتم، شاید اونجوری فایده ای نداشت و باز میگم کار هر دوی این ها بسیار غرور آور بود اما کاش راه بهتر رو انتخاب می کردند.
البته این نظرم راجع به این ماجرا بود
اما در گفته های دوستمون آقای فرهادی حقیقت رو نباید از روی ظاهر نوشته هاشون خوند. بلکه باطنش به نظرم این موضوع هست که ما نیایم صورت مسئله رو با پیدا کردن و سنگسار یا اعدام اون جوون پاک کنیم و بعدش هم یه کف مرتب به افتخار خودمون بزنیم که مشکل حل شد!
بیایم ببینیم این جوون بدبخت چه بلایی سرش اومده که به این جنایتکار هولناک تبدیل شده؟؟؟!
همه میدونیم که در مواردی که آتش شهوت به سراغ آدما میاد چشماشون نابینا میشه و گوششون نا شنوا!!
اما بعدش که این شهوت دفع شد چنان برسر خودش میزنه که چه غلطی کردم؟؟؟؟!
واسه همین هم اکثرا این کار خطاشون رو با خطای بزرگتر از بین می برن، کشتن و مثله کردن و کارهایی که هیچ حیوونی انجامش نمیده.
لپ کلام اینکه انسان رو از هرچیز منع کنی، به اون حریص میشه.
اگه دولتمردانمون خیلی مرد هستند بیان کاری کنن که این جوون ننه مرده بتونه زودتر ازدواج کنه و این دیو شهوت رو از راه حلال و قانونیش از خودش خارج کنه.
یا علی
من هم موافق این موضوع هستم که با هزاران بار گفتن این جمله که سوار ماشین های شخصی نشین چرا هر بلایی سر دخترها میاد با ماشین شخصی و چاقو کشیدن طرف و ... هست؟
در ضمن با ترانه هم موافقم، دخترها درسته کاری خیلی ستودنی کردند و خودشون رو از ماشین بیرون پرت کردن، اما مگه اون سه نفر حداقل نمی تونستن چشم طرف رو چنگ بندازن؟ این بهترین راه بود؟ فکر می کنم مثله قضیه حسین فهمیده هست که با اینکه استوره شجاعت هست و من به اون احترام میذارم، نمی تونست نارنجک رو از دور بندازه؟
البته این مورد رو چون برای خودم هنوز حل نشده گفتم، شاید اونجوری فایده ای نداشت و باز میگم کار هر دوی این ها بسیار غرور آور بود اما کاش راه بهتر رو انتخاب می کردند.
البته این نظرم راجع به این ماجرا بود
اما در گفته های دوستمون آقای فرهادی حقیقت رو نباید از روی ظاهر نوشته هاشون خوند. بلکه باطنش به نظرم این موضوع هست که ما نیایم صورت مسئله رو با پیدا کردن و سنگسار یا اعدام اون جوون پاک کنیم و بعدش هم یه کف مرتب به افتخار خودمون بزنیم که مشکل حل شد!
بیایم ببینیم این جوون بدبخت چه بلایی سرش اومده که به این جنایتکار هولناک تبدیل شده؟؟؟!
همه میدونیم که در مواردی که آتش شهوت به سراغ آدما میاد چشماشون نابینا میشه و گوششون نا شنوا!!
اما بعدش که این شهوت دفع شد چنان برسر خودش میزنه که چه غلطی کردم؟؟؟؟!
واسه همین هم اکثرا این کار خطاشون رو با خطای بزرگتر از بین می برن، کشتن و مثله کردن و کارهایی که هیچ حیوونی انجامش نمیده.
لپ کلام اینکه انسان رو از هرچیز منع کنی، به اون حریص میشه.
اگه دولتمردانمون خیلی مرد هستند بیان کاری کنن که این جوون ننه مرده بتونه زودتر ازدواج کنه و این دیو شهوت رو از راه حلال و قانونیش از خودش خارج کنه.
یا علی