[FONT="]اینجا که هستم پر از دل تنگیست...[/FONT] [FONT="]حس نبودنت در کنارم خاطرم را پریشان کرده...[/FONT] [FONT="]اما حس بودنت در قلبم دل تنگ[/FONT][FONT="]ے[/FONT][FONT="] و غم دور[/FONT][FONT="]ے[/FONT][FONT="] ات را انکار کرده...[/FONT] [FONT="]گاه[/FONT][FONT="]ے[/FONT][FONT="] وقت[/FONT][FONT="]ے[/FONT][FONT="] به دور[/FONT][FONT="]ے[/FONT][FONT="] م[/FONT][FONT="]ے[/FONT][FONT="] اندیشم قلبم میلرزد...[/FONT] [FONT="]نکند که از من سرد شو[/FONT][FONT="]ے[/FONT][FONT="]...[/FONT] [FONT="]نکند که مارا فراموش کن[/FONT][FONT="]ے[/FONT][FONT="] و عاشق کس[/FONT][FONT="]ے[/FONT][FONT="] دیگر شو[/FONT][FONT="]ے[/FONT][FONT="]...[/FONT] [FONT="]نباید بیش از این خودم را با این فکرها برنجانم...[/FONT] [FONT="]عشق خودش پر از درد و رنج است...[/FONT]
خسرو شکیبایی چه زیباگفت: تازنده ای دربرابرکسی که به خودت علاقمندش کردی مسئولی... مسئولی دربرابر اشکهایش، دربرابر غمهایش، دربرابر تنهایش.. اگر روزی فراموشش کردی دنیا به یادت خواهد آورد.
[FONT="]"[/FONT][FONT="]هست[/FONT][FONT="]" [/FONT][FONT="]را اگر قدر ندانی[/FONT][FONT="][/FONT] [FONT="]میشود[/FONT][FONT="] "[/FONT][FONT="]بود[/FONT][FONT="]"[/FONT][FONT="][/FONT] [FONT="]و چه تلخ است اگر[/FONT][FONT="] "[/FONT][FONT="]هست[/FONT][FONT="]"[/FONT][FONT="][/FONT] [FONT="]کسی بشود[/FONT][FONT="] "[/FONT][FONT="]بود[/FONT][FONT="]"[/FONT][FONT="][/FONT]