بعضی ادمها به دنبال ادمهای خوب و مهربون هستند ولی تا به همچین ادمایی برسند کاری با این ادمها میکنند که مثل خودشون بشن اخه تحمل دیدن ادمهای خوب ندارن
علت همچین کاری بخاطر ترسشون و کینه و انتقامی که دارن هست
وقتی تو رابطه انسانی وارد میشیم و تا کمی از خاطرات تلخ گذشته تو ذهنمون یاداوری کرد شروع میکنیم به انجام کاری که تو رابطه گذشته خودمون انجامش ندادیم ولی افسوس که خبر نداریم اون گذشته بود و الان شاید اون ادم فرق داشته باشه برای همین بهتر خوبی و مهربونی تو خودمون پیدا کنیم نه تو ادمهای اطرافمون اگه تونستیم این کار کنیم اونوقت میتونیم کاری کنیم تا تو ادمهای دیگه هم خوبی و مهربونی شکل بگیره
تمام تجربیاتمون تلخ میدونیم برای شربتهای بچگی دلم تنگ شده حداقل اونا تلخی زودگذری داشتن که با آب برطرف میشد اما تلخیهای که تجربیات داره تا لحظه مرگ همراهمون هست
کاش ادمها یاد بگیرن خوبی کار سختی نیست کافی به قلبشون رجوع کنند
نمیدانم چرا در دنیا اگر کسی دلی را بشکند احساسی را به بازی بگیرد اعتمادی را بشکند هیچ اتفاقی برایش نمیافتد حتی دریغ از وجدان درد نمیدانم چه کرده ام با خود که وجانمان به خوابی ابدی فرو رفته
[FONT="]عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم؛
بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداری !
بعد از چند روز به دوستی
بعد از چند ماه به همکاری
بعد از چند سال به همسایه ای ...
اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم !
دیگر وقت آن رسیده که اعتمادی فراتر آنچه می بایست را به او ببخشیم.
او که یگانه است و شایسته ...[/FONT]
چقدر حقیرند مردمانی که
نه جرأت دوست داشتن دارند ،
نه اراده ی دوست نداشتن ،
نه لیاقت دوست داشته شدن
و نه متانت دوست داشته نشدن؛
با این حال مدام شعر عاشقانه میخوانند!