***<<جلسات مطالعه هفتگی نهج البلاغه و خودسازی>>***

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سم الله الرحمن الرحیم

یا علی نام تو بدم نه غمی ماند و نه همی

برنامه هفته چهل و بنجم


یک شنبه
خطبه44
فبح الله...وفوره
و حکمت
وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ نَالَ اسْتَطَالَ .
و درود خدا بر او ، فرمود : كسى كه به نوايى رسيد تجاوز كار شد.

دوشنبه
خطبه 45
الحمدالله ...نعمه
و حکمت217


وَ قَالَ [عليه السلام] فِى تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : در دگرگونى روزگار، گوهر شخصيت مردان شناخته مى شود


سه شنبه
خطبه 45
و الدنیا...من البلاغ
و حکمت 218


وَ قَالَ [عليه السلام] حَسَدُ الصَّدِيقِ مِنْ سُقْمِ الْمَوَدَّةِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : حسادت بر دوست، از آفات دوستى است.

چهارشنبه
خطبه 46
اللهم انی...مستخلفا
و حکمت 219


وَ قَالَ [عليه السلام] أَكْثَرُ مَصَارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِعِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : قربانگاه انديشه ها ، زير برق آرزوهاست.

پنج شنبه
خطبه 47
کانی بک...بقاتل

و حکمت220

وَ قَالَ [عليه السلام] لَيْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضَاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّنِّ .
و درود خدا بر او ، فرمود : داوريِ با گمان بر افراد مورد اطمينان ، دور از عدالت است.

جمعه جمع بندی

التماس دعا
سر سفره افطار دم دعای سحر همدیگه رو فراموش نکنیم
یا علی
:gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان خوبم ، خوشحالم که باز تو این تایپیک پست میذارم:gol::redface:

یک شنبــــــه

تاسف از فرار مصقله

خدا روى مصقله را زشت گرداند،
كار بزرگواران را انجام داد، اما خود چونان بردگان فرار كرد، هنوز ثناخوان به مداحى او برنخاسته بود كه او را ساكت كرد، هنوز سخن ستايشگر او به پايان نرسيده بود كه آنها را به زحمت انداخت. اما اگر مردانه ايستاده بود همان مقدار كه داشت از او مى پذيرفتيم و تا هنگام قدرت و توانايى به او مهلت مى داديم.



وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ نَالَ اسْتَطَالَ .

و درود خدا بر او ، فرمود :
كسى كه به نوايى رسيد تجاوز كار شد.



 

jahan pahlevan

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به دوستان و همرزمان عزیزم.......
بعد مدتها اومدم یه حالو احوالی بپرسم و برم..........
همچنین تولد حضرت امام خامنه ای رو به همه شما عزیزان تبریک بگم..........
آرزوی سلامتی برای همه شما عزیزان زیر سایه امام زمان و رهبر فرزانه انقلاب دارم.........
تو زندگی و هدفتون موفق باشید........
یا علی
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوشنبــــه

(قسمتی از سخنرانی طولانی امام که در روز عید فطر در کوفه ایراد فرمود)

1.ضرورت ستایش پروردگار

ستايش خداوندى را سزاست كه كسى از رحمت او مايوس نگردد، و از نعمتهاى فراوان او بيرون نتوان رفت، خداوندى كه از آمرزش او هيچ گنهكارى نااميد نگردد، و از پرستش او نبايد سرپيچى كرد، خدايى كه رحمتش قطع نمى گردد و نعمتهاى او پايان نمى پذيرد.


وَ قَالَ [عليه السلام] فِى تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ .

و درود خدا بر او ، فرمود :
در دگرگونى روزگار، گوهر شخصيت مردان شناخته مى شود.


 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
سه شنبـــه

2.روش برخورد با دنیا

دنيا خانه آرزوهايى است كه زود نابود مى شوند، و كوچ كردن از وطن حتمى است، دنيا شيرين و خوش منظر است كه به سرعت به سوى خواهانش مى رود، و بيننده را مى فريبد، سعى كنيد با بهترين زاد و توشه از آن كوچ كنيد و بيش از كفاف و نياز خود از آن نخواهيد و بيشتر از آنچه نياز داريد طلب نكنيد.


وَ قَالَ [عليه السلام] حَسَدُ الصَّدِيقِ مِنْ سُقْمِ الْمَوَدَّةِ .
و درود خدا بر او ، فرمود : حسادت بر دوست، از آفات دوستى است.





 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
چهارشنبـــه

(در سال 37 هجری که امام علیه السلام به سوی شام سفر آغاز کرد ، این نیایش را در حالی که پا در رکاب نهاد ، مطرح فرمود )


دعای سفر


خدايا! از سختى سفر، و اندوه بازگشتن، و روبرو شدن با مناظر ناگوار در خانواده و مال و فرزند، به تو پناه مى برم. پروردگارا! تو در سفر همراه ما و در وطن نسبت به بازماندگان ما سرپرست و نگهبانى، و جمع ميان اين دو را هيچ كس جز تو نتواند كرد، زيرا آن كس كه سرپرست بازماندگان است نمى توانند همراه مسافر باشد و آنكه همراه و همسفر است سرپرست بازماندگان انسان نمى تواند باشد (چند جمله اول، از رسول خدا (ص) است كه على (ع) آن را با عباراتى رساتر به اتمام رساند)



وَ قَالَ [عليه السلام] أَكْثَرُ مَصَارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِعِ .
و درود خدا بر او ، فرمود :
قربانگاه انديشه ها ، زير برق آرزوهاست.
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
پنج شـــنبه

خبر از آينده كوفه

اى كوفه! تو را مى نگرم گويا چنان چرمهاى بازار عكاظ كشيده مى شوى، زير پاى حوادث لگدكوب مى گردى، و حوادث فراوان تو را در بر مى گيرد، من به خوبى مى دانم، ستمگرى نسبت به تو قصد بد نمى كند مگر آنكه خداوند او را به بلايى گرفتار سازد يا قاتلى بر او مسلط گرداند.


وَ قَالَ [عليه السلام] لَيْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضَاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّنِّ .
و درود خدا بر او ، فرمود :
داوريِ با گمان بر افراد مورد اطمينان ، دور از عدالت است.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
دوشرح از آیت الله مکارم شیرازی

حکمت 217

وَ قَالَ [عليه السلام] فِى تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ .
و درود خدا بر او ، فرمود :
در دگرگونى روزگار، گوهر شخصيت مردان شناخته مى شود.



اين كلام در تحف العقول ص‏97 و روضه كافى ص 20 آمده است و برخى‏ديگر بعد از رضى ره آنرا نقل كرده‏ اند. اين نيز از سخنان بسيار پرارزش امام عليه السلام است زيرا انسانها در حالت‏ عادى،درون خود را بروز نمى‏ هند اما به هنگام دگرگونى و تلاطم احوال،درون خود را آشكار ميكنند و استعدادات خويش را بروز مى‏د هند شايد بهمين‏ جهت است كه اكثر اختراعات و اكتشافات در زمانهاى جنگ صورت گرفته‏ است.


حکمت 220

وَ قَالَ [عليه السلام] لَيْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضَاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّنِّ .
و درود خدا بر او ، فرمود :
داوريِ با گمان بر افراد مورد اطمينان ، دور از عدالت است.


اين سخن اشاره به اين دارد كه اگر كسى معروف به امانت است تنها باگمان نبايد در مورد او حكم صادر شود كه اين خروج از عدالت است.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار


جملات منتخب این هفته


ستايش خداوندى را سزاست كه از نعمتهاى فراوان او بيرون نتوان رفت، خدايى كه رحمتش قطع نمى گردد و نعمتهاى او پايان نمى پذيرد.

***********


در دگرگونى روزگار، گوهر شخصيت مردان شناخته مى شود.

***********
دنيا شيرين و خوش منظر است كه به سرعت به سوى خواهانش مى رود، و بيننده را مى فريبد، سعى كنيد بيش از كفاف و نياز خود از آن نخواهيد و بيشتر از آنچه نياز داريد طلب نكنيد.

************

پروردگارا! تو در سفر همراه ما و در وطن نسبت به بازماندگان ما سرپرست و نگهبانى، و جمع ميان اين دو را هيچ كس جز تو نتواند كرد، زيرا آن كس كه سرپرست بازماندگان است نمى توانند همراه مسافر باشد و آنكه همراه و همسفر است سرپرست بازماندگان انسان نمى تواند باشد


 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سم الله الرحمن الرحیم

یا علی نام تو بدم نه غمی ماند و نه همی

برنامه هفته چهل و ششم

دوشنبه

خطبه 48
الحمدلله...لکم
و حکمت 221
وَ قَالَ [عليه السلام] بِئْسَ الزَّادُ إِلَى الْمَعَادِ الْعُدْوَانُ عَلَى الْعِبَادِ .
بدترين توشه براى قيامت ، ستم بر بندگان است.

سه شنبه
خطبه 49
الحمدلله ...کبیرا
و حکمت222
وَ قَالَ [عليه السلام] مِنْ أَشْرَفِ أَعْمَالِ الْكَرِيمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا يَعْلَمُ .
خود را به بى خبرى نماياندن از بهترين كارهاى بزرگواران است.

چهارشنبه
خطبه 50
انما...وینجو
و حکمت223
وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ كَسَاهُ الْحَيَاءُ ثَوْبَهُ لَمْ يَرَ النَّاسُ عَيْبَهُ .
آن كس كه لباس حياء بپوشد، كسى عيب او را نبيند.

پنج شنبه
خطبه 51
قد...المنیه
و حکمت 224
وَ قَالَ [عليه السلام] بِكَثْرَةِ الصَّمْتِ تَكُونُ الْهَيْبَةُ وَ بِالنَّصَفَةِ يَكْثُرُ الْمُوَاصِلُونَ وَ بِالْإِفْضَالِ تَعْظُمُ الْأَقْدَارُ وَ بِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَةُ وَ بِاحْتِمَالِ الْمُؤَنِ يَجِبُ السُّؤْدُدُ وَ بِالسِّيرَةِ الْعَادِلَةِ يُقْهَرُ الْمُنَاوِئُ وَ بِالْحِلْمِ عَنِ السَّفِيهِ تَكْثُرُ الْأَنْصَارُ عَلَيْهِ.
با سكوت بسيار ، وقار انسان بيشتر شود، و با انصاف بودن ، دوستان را فراوان و با بخشش ، قدر و منزلت انسان بالا رود، و با فروتنى ، نعمت كامل شود، و با پرداخت هزينه ها، بزرگى و سرورى ثابت گردد، و روش عادلانه ، مخالفان را در هم شكند ، و با شكيبايى در برابر بى خرد، ياران انسان زياد گردند.

جمعه ان شا الله حمع بندی
ماه رمضون به نیمه رسید دوستان دعا یادتون نره :smile:



 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوشنبــه

(به هنگام حركت براى جنگ با شاميان، در نخيله كوفه در 25 شوّال سال 37 هجرى قمرى ايراد فرمود)


ضرورت آمادگى رزمى

ستايش خداوند را سزاست، هر لحظه كه شب فرا رسد، و پرده تاريكى فرو افتد،ستايش مخصوص پروردگار است هر زمان كه ستاره‏اى طلوع و غروب كند،ستايش خداوندى را سزاست كه نعمت‏هاى او پايان نمى‏پذيرد، و بخشش‏هاى او را جبران نتوان كرد، پس از ستايش پروردگار، پيشتازان لشكرم را از جلو فرستادم، و دستور دادم در كنار فرات توقّف كنند، تا فرمان من به آنها برسد، زيرا تصميم گرفتم از آب فرات بگذرم و به سوى جمعيّتى از شما كه در اطراف دجله مسكن گزيده‏اند رهسپار گردم و آنها را همراه شما بسيج نمايم، و از آنها براى كمك و تقويت شما يارى بطلبم.

مى‏گويم: (منظور امام از «ملطاط» آنجايى است كه دستور توقّف داد، «كنار فرات» كه به كنار فرات يا دريا «ملطاط» هم مى‏گويند. و امام عليه السّلام از كلمه «نطفه» آب فرات اراده كرده كه شگفت آور است)



وَ قَالَ [عليه السلام] بِئْسَ الزَّادُ إِلَى الْمَعَادِ الْعُدْوَانُ عَلَى الْعِبَادِ .
بدترين توشه براى قيامت ، ستم بر بندگان است.
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
سه شنبــه

[h=1]خدا شناسى
[/h]ستايش خداوندى را سزاست كه از اسرار نهان‏ها آگاه است، و نشانه‏هاى آشكارى در سراسر هستى بر وجود او شهادت مى‏دهند،

هرگز برابر چشم بينندگان ظاهر نمى‏گردد. نه چشم كسى كه او را نديده مى‏تواند انكارش كند، و نه قلبى كه او را شناخت مى‏تواند مشاهده ‏اش نمايد.


در والايى و برترى از همه پيشى گرفته. پس، از او برتر چيزى نيست،

و آنچنان به مخلوقات نزديك است كه از او نزديك‏تر چيزى نمى‏تواند باشد. مرتبه بلند او را از پديده‏هايش دور نساخته، و نزديكى او با پديده‏ها، او را مساوى چيزى قرار نداده است.

عقل‏ها را بر حقيقت ذات خود آگاه نساخته، امّا از معرفت و شناسايى خود باز نداشته است.

پس اوست كه همه نشانه‏ هاى هستى بر وجود او گواهى مى‏دهند و دل‏هاى منكران را بر اقرار به وجودش وا داشته است،

خدايى كه برتر از گفتار تشبيه كنندگان و پندار منكران است.

وَ قَالَ [عليه السلام] مِنْ أَشْرَفِ أَعْمَالِ الْكَرِيمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا يَعْلَمُ . خود را به بى خبرى نماياندن از بهترين كارهاى بزرگواران است.

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار

یا رب


یک شرح بر حکمت 218 از کمال الدین میثم بن علی میثم بحرانی


وَ قَالَ [عليه السلام] مِنْ أَشْرَفِ أَعْمَالِ الْكَرِيمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا يَعْلَمُ .

خود را به بى خبرى نماياندن از بهترين كارهاى
بزرگواران است.


یعنی نادیده گرفتن وچشم پوشی از معایب ولغزشهایی که در مردم سراغ دارد. از آن رو که لازمه ی این عمل فضایلی همچو تحمل سختی بردباری گذشت وبخشش است وتمام این ها فضائلی هستند که با برگواری همراهند زیرا گاهی مقصود از بزرگواری خودداری انسان از اقدام به انجام خواسته ی قوه ی غضب درباره ی آن کسی است که اورا خشمگین ساخته ودیگر پیامدهای این فضایل ،بنابر این چشم پوشی از عیوب دیگران از بالاترین اعمال است
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
چهــار شنبـه

(پس از پايان جنگ صفین و ماجراى حكميّت در سال 38 هجرى در شهر كوفه ايراد فرمود)

[h=3]علل پيدايش فتنه‏ ها [/h]
همانا آغاز پديد آمدن فتنه‏ ها، هوا پرستى، و بدعت گذارى در احكام آسمانى است، نوآورى‏ هايى كه قرآن با آن مخالف است، و گروهى «با دو انحراف ياد شده» بر گروه ديگر سلطه و ولايت يابند، كه بر خلاف دين خداست. پس اگر باطل با حق مخلوط نمى‏شد، بر طالبان حق پوشيده نمى‏ماند، و اگر حق از باطل جدا و خالص مى‏گشت زبان دشمنان قطع مى‏گرديد. امّا قسمتى از حقّ و قسمتى از باطل را مى‏گيرند و به هم مى‏ آميزند ، آنجاست كه شيطان بر دوستان خود چيره مى‏گردد و تنها آنان كه مشمول لطف و رحمت پروردگارند نجات خواهند يافت.

وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ كَسَاهُ الْحَيَاءُ ثَوْبَهُ لَمْ يَرَ النَّاسُ عَيْبَهُ . آن كس كه لباس حياء بپوشد، كسى عيب او را نبيند.
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
پنج شنبــه

(در سال 37 هجرى پس از ورود به صحراى صفین براى در اختيار گرفتن آب فرات خطاب به خط شكنان سپاه فرمود)
[h=3]فرمان خط شكستن و آزاد كردن آب فرات [/h] شاميان با بستن آب شما را به پيكار دعوت كردند. اكنون بر سر دو راهى قرار داريد: يا به ذلّت و خوارى بر جاى خود بنشينيد، و يا شمشيرها را از خون آنها سيراب سازيد تا از آب سيراب شويد. پس بدانيد كه مرگ در زندگى توأم با شكست، و زندگى جاويدان در مرگ پيروزمندانه شماست. آگاه باشيد معاويه گروهى از گمراهان را همراه آورده و حقيقت را از آنان مى‏پوشاند، تا كور كورانه گلوهايشان را آماج تير و شمشير كنند.


وَ قَالَ [عليه السلام] بِكَثْرَةِ الصَّمْتِ تَكُونُ الْهَيْبَةُ وَ بِالنَّصَفَةِ يَكْثُرُ الْمُوَاصِلُونَ وَ بِالْإِفْضَالِ تَعْظُمُ الْأَقْدَارُ وَ بِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَةُ وَ بِاحْتِمَالِ الْمُؤَنِ يَجِبُ السُّؤْدُدُ وَ بِالسِّيرَةِ الْعَادِلَةِ يُقْهَرُ الْمُنَاوِئُ وَ بِالْحِلْمِ عَنِ السَّفِيهِ تَكْثُرُ الْأَنْصَارُ عَلَيْهِ. با سكوت بسيار ، وقار انسان بيشتر شود، و با انصاف بودن ، دوستان را فراوان و با بخشش ، قدر و منزلت انسان بالا رود، و با فروتنى ، نعمت كامل شود، و با پرداخت هزينه ها، بزرگى و سرورى ثابت گردد، و روش عادلانه ، مخالفان را در هم شكند ، و با شكيبايى در برابر بى خرد، ياران انسان زياد گردند.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
جمع بندی هفته چهل وپنجم

جمع بندی هفته چهل وپنجم

بسم الله الرحمن الرحیم



خطبه ها :44 ،45 ،46 ،47
حکمت ها
:216 ،217، ،218 ،219، 220



***********
ضرورت ستایش پروردگار

ستايش خداوندى را سزاست كه كسى از رحمت او مايوس نگردد، و از نعمتهاى فراوان او بيرون نتوان رفت، خداوندى كه از آمرزش او هيچ گنهكارى نااميدنگردد، و از پرستش او نبايد سرپيچى كرد،خدايى كه رحمتش قطع نمى گرددونعمتهاى او پايان نمى پذيرد.


***********
روش برخورد با دنیا

دنيا خانه آرزوهايى است كه زود نابود مى شوند، سعى كنيد با بهترين زاد و توشه از آن كوچ كنيد و بيش از كفاف ونياز خود از آن نخواهيد و بيشتر از آنچه نياز داريد طلب نكنيد.


***********

دعای سفر

خدايا! از سختى سفر، و اندوه بازگشتن، و روبرو شدن با مناظر ناگوار درخانواده و مال و فرزند، به تو پناه مى برم. پروردگارا! تو در سفر همراه ما ودر وطن نسبت به بازماندگان ما سرپرست و نگهبانى، وجمع ميان اين دو را هيچكس جز تو نتواند كرد، زيرا آن كس كه سرپرستبازماندگان است نمى توانندهمراه مسافر باشد و آنكه همراه و همسفر است سرپرست بازماندگان انسان نمى تواند

***********

خبر از آينده كوفه

من به خوبى مى دانم، ستمگرى نسبت به تو قصد بد نمى كند مگر آنكه خداوند او را به بلايى گرفتار سازد يا قاتلى بر او مسلط گرداند.


***********

حکمت ها

كسى كه به نوايى رسيد تجاوز كار شد.

***********
در دگرگونى روزگار، گوهر شخصيت مردان شناخته مى شود.

***********
حسادت بر دوست، از آفات دوستى است.

***********
قربانگاه انديشه ها ، زير برق آرزوهاست.


***********
داوريِ با گمان بر افراد مورد اطمينان، دور از عدالت است.


***********


ومن الله توفیق
التماس دعا
:gol:
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
جمع بندی هفته چهل وششم

جمع بندی هفته چهل وششم

بسم الله الرحمن الرحیم


خطبه 48 49 50 51

حکمت
221 222 223 224


*****************

ضرورت آمادگى رزمى

پس از ستايش پروردگار، پيشتازان لشكرم را از جلو فرستادم،و دستور دادم دركنار فرات توقّف كنند، تا فرمان من به آنها برسد، زيرا تصميم گرفتم از آب فرات بگذرم و به سوى جمعيّتى از شما كه در اطراف دجله مسكن گزيده‏ اندرهسپار گردم و آنها را همراه شما بسيج نمايم، و از آنها براى كمك و تقويت شما يارى بطلبم.

*****************


خدا شناسى


ستايش خداوندى را سزاست كه از اسرار نهان‏ ها آگاه است، و نشانه‏ هاى آشكارى در سراسر هستى بر وجود او شهادت مى ‏دهند،


هرگز برابر چشم بينندگان ظاهر نمى ‏گردد. نه چشم كسى كه او را نديدهمى‏ تواند انكارش كند، و نه قلبى كه او را شناخت مى ‏تواند مشاهده ‏اش نمايد.

در والايى و برترى از همه پيشى گرفته. پس، از او برتر چيزى نيست،

و آنچنان به مخلوقات نزديك است كه از اونزديك‏تر چيزى نمى‏ تواند باشد. مرتبه بلند او را از پديده‏هايش دور نساخته،و نزديكى او با پديده‏ها، او را مساوى چيزى قرار نداده است.

عقل‏ها را بر حقيقت ذات خود آگاه نساخته، امّا از معرفت و شناسايى خود باز نداشته است.

پس اوست كه همه نشانه‏ هاى هستى بر وجود او گواهى مى‏ دهند و دل‏هاى منكران را بر اقرار به وجودش وا داشته است،
خدايى كه برتر از گفتار تشبيه كنندگان و پندار منكران است.

*****************

علل پيدايش فتنه‏ ها

همانا آغاز پديد آمدن فتنه‏ ها، هوا پرستى، وبدعت گذارى در احكام آسمانى است،
نوآورى‏ هايى كه قرآن با آن مخالف است، وگروهى «با دو انحراف ياد شده» بر گروه ديگر سلطه و ولايت يابند، كه برخلاف دين خداست.

اگر باطل با حق مخلوط نمى ‏شد، بر طالبان حق پوشيده نمى ‏ماند
اگر حق از باطل جدا و خالص مى ‏گشت زبان دشمنان قطع مى‏ گرديد
قسمتى از حقّ و قسمتى از باطل رامى ‏گيرند و به هم مى‏ آميزند ، آنجاست كه شيطان بر دوستان خود چيره مى ‏گرددو تنها آنان كه مشمول لطف و رحمت پروردگارند نجات خواهند يافت.


*****************


فرمان خط شكستن و آزاد كردن آب فرات

بدانيد كه مرگ در زندگى توأم با شكست، و زندگى جاويدان در مرگ پيروزمندانه شماست.آگاه باشيد معاويه گروهى از گمراهان را همراه آورده و حقيقت را از آنانمى‏پوشاند، تا كور كورانه گلوهايشان را آماج تير و شمشير كنند.


*****************

حکمت ها

بدترين توشه براى قيامت ، ستم بر بندگان است.


*****************

خود را به بى خبرى نماياندن از بهترين كارهاى بزرگواران است.

*****************
آن كس كه لباس حياء بپوشد، كسى عيب او را نبيند.

*****************
با سكوت بسيار ، وقار انسان بيشتر شود، و با انصاف بودن ، دوستان را فراوان و با بخشش ، قدر و منزلت انسان بالا رود، و با فروتنى ، نعمت كامل شود، و با پرداخت هزينه ها، بزرگى و سرورى ثابت گردد، و روش عادلانه ، مخالفان را در هم شكند ، و با شكيبايى در برابر بى خرد، ياران انسان زياد گردند


*****************
ومن الله توفیق
التما دعا
:gol:
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
بسم الله الرحمن الرحیم

آخرین خطبه امیر مومنان علیه السلام قبل از شهادت




(در سال 40 هجرى در بيستم رمضان قبل از شهادت فرمود)

1- ياد مرگ
اى مردم هر كس از مرگ بگريزد، به هنگام فرار آن را خواهد ديد، اجل سر آمد زندگى، و فرار از مرگ رسيدن به آن است ، چه روزگارانى كه در پى گشودن راز نهفته ‏اش بودم اما خواست خداوند جز پنهان ماندن آن نبود، هيهات كه اين، علمى پنهان است.

2- وصيّت‏ هاى امام على عليه السّلام
امّا وصيّت من
نسبت به خدا، آن كه چيزى را شريك خدا قرار ندهيد،
و نسبت به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين است كه، سنّت و شريعت او را ضايع نكنيد.
اين دو ستون محكم را بر پا داريد و اين دو چراغ را فروزان نگهداريد
و تا آن زمان كه از حق منحرف نشده‏ ايد، سرزنشى نخواهيد داشت،
كه براى هر كس به اندازه توانايى او وظيفه ‏اى تعيين گرديده،
و نسبت به افراد جاهل و نادان تخفيف داده شده است
زيرا كه: پروردگار رحيم، و دين استوار، و پيشوا آگاه است.


من ديروز رهبر شما بودم و امروز مايه پند و عبرت شما هستم، و فردا از شما جدا خواهم شد، خدا شما و مرا بيامرزد.
اگر از اين ضربت و در اين لغزشگاه نجات يابم، كه حرفى نيست، امّا اگر گام‏ها بلغزد و از اين جهان بروم، ما نيز چون ديگران در سايه شاخسار درختان، مسير وزش باد و باران، و زير سايه ابرهاى متراكم آسمان پراكنده مى‏ شويم، و آثارمان در روى زمين نابود خواهد شد.


من از همسايگان شما بودم، كه چند روزى در كنار شما زيستم، و به زودى از من جز جسدى بى روح و ساكن پس از آن همه تلاش، و خاموش پس از آن همه گفتار، باقى نخواهد ماند، پس بايد سكوت من، و بى حركت دست و پا و چشم‏ها و اندام من، مايه پند و اندرز شما گردد، كه از هر منطق رسايى و از هر سخن مؤثّرى عبرت انگيزتر است.


وداع و خدا حافظى من با شما چونان جدايى كسى است كه آماده ملاقات پروردگار است، فردا ارزش ايّام زندگى مرا خواهيد ديد، و راز درونم را خواهيد دانست. پس از آن كه جاى مرا خالى ديديد و ديگرى بر جاى من نشست، مرا خواهيدشناخت

التماس دعا :gol:
 

یارانراد

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سم الله الرحمن الرحیم

یا علی نام تو بدم نه غمی ماند و نه همی

برنامه هفته چهل و هفتم
یک شنبه

خطبه 52
الا و ان....الا مد
و حکمت 225
وَ قَالَ [عليه السلام] الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلَامَةِ الْأَجْسَادِ .
شگفتا كه حسودان از سلامتى خود غافل مانده اند!!.

د
و شنبه خطبه 53
و من....المنسک
و حکمت 226
وَ قَالَ [عليه السلام] الطَّامِعُ فِى وِثَاقِ الذُّلِّ .

طمعكار همواره زبون و خوار است.

سه شنبه
خطبه54
فتداکوا....الاخره
و حکمت227
وَ سُئِلَ عَنِ الْإِيمَانِ فَقَالَ الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ .

(در مورد ايمان پرسيدند).جواب: ايمان، بر شناخت با قلب، اقرار با زبان عمل با اعظاء و جوارح استوار است.


چهارشنبه
خطبه 55
اماقولکم....باثامها
وحکمت228

وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ أَصْبَحَ عَلَى الدُّنْيَا حَزِيناً فَقَدْ أَصْبَحَ لِقَضَاءِ اللَّهِ سَاخِطاً وَ مَنْ أَصْبَحَ يَشْكُو مُصِيبَةً نَزَلَتْ بِهِ فَقَدْ أَصْبَحَ يَشْكُو رَبَّهُ وَ مَنْ أَتَى غَنِيّاً فَتَوَاضَعَ لَهُ لِغِنَاهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِينِهِ وَ مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَمَاتَ فَدَخَلَ النَّارَ فَهُوَ مِمَّنْ كَانَ يَتَّخِذُ آيَاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ مَنْ لَهِجَ قَلْبُهُ بِحُبِّ الدُّنْيَا الْتَاطَ قَلْبُهُ مِنْهَا بِثَلَاثٍ هَمٍّ لَا يُغِبُّهُ وَ حِرْصٍ لَا يَتْرُكُهُ وَ أَمَلٍ لَا يُدْرِكُهُ .

كسى كه از دنيا اندوهناك مى باشد، از قضاء الهى خشمناك است، و آن كس كه از مصيبت وارد شده شِكْوه كند از خدا شكايت كرده، و كسى كه نزد توانگرى رفته و به خاطر سرمايه اش برابر او فروتنى كند ، دو سوم دين خود را از دست داده است، و آن كس كه قرآن بخواند و وارد آتش جهنم شود حتماً از كسانى است كه آيات الهى را بازيچه قرار داده است ، و آن كس كه قلب او با دنيا پرستى پيوند خورد، همواره جانش گرفتار سه مشكل است، اندوهى رها نشدنى ، و آرزوئى نايافتني.

پنج شنبه
خطبه 56
ولقد...ندما
وحکمت229
وَ قَالَ [عليه السلام] كَفَى بِالْقَنَاعَةِ مُلْكاً وَ بِحُسْنِ الْخُلُقِ نَعِيماً وَ سُئِلَ ع عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً (33)فَقَالَ هِيَ الْقَنَاعَةُ .

آدمى را قناعت براى دولتمندى ، و خوش خلقى براى فراوانى نعمت ها كافى است .( از امام سؤال شد تفسير آيه ، فَلْنُحْيَينه حياة طيّبة چيست؟ فرمود) آن زندگى با قناعت است


جمعه ان شا الله جمع بندی

ماه رمضون چقدر خوبی.تو این روزهای اخر بیشتر قدرتو می دونم .چقدر بهم ارامش دادی
با اینکه سختی و داغ
اما شیرین ترین سختی دنیایی
خدایا
خدای خوبم
نکنه امسال ماه رمضون اخرمون باشه
خدایا این حال و هوای خوبی که دم افطار موقعه سحر داریم و تو بقییه ساعتهای عمرمون جاری کن
خدایا شکرت


 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک شنبــه

(در يكى از روزهاى عيد قربان اين خطبه را ايراد فرمود )


[h=3]1 تعريف دنيا [/h] آگاه باشيد، گويا دنيا پايان يافته، و وداع خويش را اعلام داشته است، خوبى‏هايش ناشناخته مانده به سرعت پشت كرده مى‏گذرد، ساكنان خود را به سوى نابود شدن مى‏كشاند، و همسايگانش را به سوى مرگ مى‏راند. آنچه از دنيا شيرين بود تلخ شده، و آنچه صاف و زلال بود تيرگى پذيرفت، و بيش از ته مانده ظرف آب ريخته شده از آن باقى نمانده است، يا جرعه‏اى آب كه با آن عطش تشنگان دنيا فرو نخواهد نشست.

اى بندگان خدا از سرايى كوچ كنيد كه سرانجام آن نابودى است، مبادا آرزوها بر شما چيره گردد، مپنداريد كه عمر طولانى خواهيد داشت


[h=3]2 والايى نعمت‏هاى قيامت [/h] به خدا سوگند اگر مانند شتران بچه مرده ناله سر دهيد، و چونان كبوتران نوحه سرايى كنيد، و مانند راهبان زارى نماييد، و براى نزديك شدن به حق، و دسترسى به درجات معنوى، و آمرزش گناهانى كه ثبت شده و مأموران حق آن را نگه مى‏دارند، دست از اموال و فرزندان بكشيد سزاوار است زيرا: برابر پاداشى كه برايتان انتظار دارم، و عذابى كه از آن بر شما مى‏ترسم، اندك است. بخدا سوگند، اگر دل‏هاى شما از ترس آب شود، و از چشم‏هايتان با شدّت شوق به خدا، يا ترس از او، خون جارى گردد، و اگر تا پايان دنيا زنده باشيد و تا آنجا كه مى‏توانيد در اطاعت از فرمان حق بكوشيد، در برابر نعمت‏هاى بزرگ پروردگار، بخصوص نعمت ايمان، ناچيز است.


وَ قَالَ [عليه السلام] الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلَامَةِ الْأَجْسَادِ .
شگفتا كه حسودان از سلامتى خود غافل مانده اند!!.

 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوشنبــه

[h=3]وصف قربانى [/h] كمال قربانى در اين است كه گوش و چشم آن سالم باشد، هر گاه گوش و چشم سالم بود، قربانى كامل و تمام است، گر چه شناخش شكسته باشد و با پاى لنگ به قربانگاه آيد (منظور امام از كلمه «منسك» در اينجا «قربانگاه است»


وَ قَالَ [عليه السلام] الطَّامِعُ فِى وِثَاقِ الذُّلِّ .

طمعكار همواره زبون و خوار است.


 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
سه شنبـــــه

[h=1] (در سال 37 هجرى به هنگام شروع جنگ صفین اين سخنرانى را ايراد فرمود)
[/h] وصف روز بيعت


مردم همانند شتران تشنه‏اى كه به آب نزديك شده، و ساربان رهاشان كرده، و عقال (پاى بند) از آنها گرفته، بر من هجوم آوردند و به يكديگر پهلو مى‏زدند، فشار مى‏آوردند، چنان كه گمان كردم مرا خواهند كشت، يا بعضى به وسيله بعض ديگر مى‏ميرند و پايمال مى‏گردند. پس از بيعت عمومى مردم، مسئله جنگ با معاويه را ارزيابى كردم، همه جهات آن را سنجيدم تا آن كه مانع خواب من شد، ديدم چاره‏اى جز يكى از اين دو راه ندارم: يا با آنان مبارزه كنم، و ياآن چه را كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آورده، انكار مى‏نمايم، پس به اين نتيجه رسيدم كه، تن به جنگ دادن آسانتر از تن به كيفر پروردگار دادن است، و از دست دادن دنيا آسان‏تر از رها كردن آخرت است.


وَ سُئِلَ عَنِ الْإِيمَانِ فَقَالَ الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ .

(در مورد ايمان پرسيدند).جواب: ايمان، بر شناخت با قلب، اقرار با زبان عمل با اعظاء و جوارح استوار است.
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
چهــارشنبه

(در سال 37 هجرى در آستانه جنگ صفین، برخى مدارا كردن امام را ديده و علّت را پرسيدند در پاسخ آنان فرمود)



توضيحاتى پيرامون جنگ صفین

اينكه مى‏گوييد، خويشتن دارى از ترس مرگ است، بخدا سوگند باكى ندارم كه من به سوى مرگ روم يا مرگ به سوى من آيد، و اگر تصوّر مى‏كنيد در جنگ با شاميان ترديد دارم، بخدا سوگند هر روزى كه جنگ را به تأخير مى‏اندازم براى آن است كه آرزو دارم عدّه‏اى از آنها به ما ملحق شوند و هدايت گردند. و در لابلاى تاريكى‏ها، نور مرا نگريسته به سوى من بشتابند، كه اين براى من از كشتار آنان در راه گمراهى بهتر است، گر چه در اين صورت نيز به جرم گناهانشان گرفتار مى‏گردند.


وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ أَصْبَحَ عَلَى الدُّنْيَا حَزِيناً فَقَدْ أَصْبَحَ لِقَضَاءِ اللَّهِ سَاخِطاً وَ مَنْ أَصْبَحَ يَشْكُو مُصِيبَةً نَزَلَتْ بِهِ فَقَدْ أَصْبَحَ يَشْكُو رَبَّهُ وَ مَنْ أَتَى غَنِيّاً فَتَوَاضَعَ لَهُ لِغِنَاهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِينِهِ وَ مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَمَاتَ فَدَخَلَ النَّارَ فَهُوَ مِمَّنْ كَانَ يَتَّخِذُ آيَاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ مَنْ لَهِجَ قَلْبُهُ بِحُبِّ الدُّنْيَا الْتَاطَ قَلْبُهُ مِنْهَا بِثَلَاثٍ هَمٍّ لَا يُغِبُّهُ وَ حِرْصٍ لَا يَتْرُكُهُ وَ أَمَلٍ لَا يُدْرِكُهُ .

كسى كه از دنيا اندوهناك مى باشد، از قضاء الهى خشمناك است، و آن كس كه از مصيبت وارد شده شِكْوه كند از خدا شكايت كرده، و كسى كه نزد توانگرى رفته و به خاطر سرمايه اش برابر او فروتنى كند ، دو سوم دين خود را از دست داده است، و آن كس كه قرآن بخواند و وارد آتش جهنم شود حتماً از كسانى است كه آيات الهى را بازيچه قرار داده است ، و آن كس كه قلب او با دنيا پرستى پيوند خورد، همواره جانش گرفتار سه مشكل است، اندوهى رها نشدنى ، و آرزوئى نايافتني.
 
آخرین ویرایش:

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
پنج شنـبـه

(برخى اين خطبه را به آغاز سال 37 هجرى نسبت به تحرّكات معاويه در بصره، و برخى در يكى از روزهاى جنگ صفین نسبت مى‏دهند)


[h=3]ياد مبارزات دوران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در صفین [/h] در ركاب پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بوديم و با پدران و فرزندان و برادران و عموهاى خود جنگ مى‏كرديم، كه اين مبارزه برايمان و تسليم ما مى‏افزود، و ما را در جادّه وسيع حقّ و صبر و برد بارى برابر ناگواريها و جهاد و كوشش برابر دشمن، ثابت قدم مى‏ساخت. گاهى يك نفر از ما و ديگرى از دشمنان ما، مانند دو پهلوان نبرد مى‏كردند، و هر كدام مى‏خواست كار ديگرى را بسازد و جام مرگ را به ديگرى بنوشاند، گاهى ما بر دشمن پيروز مى‏شديم و زمانى دشمن بر ما غلبه مى‏كرد. پس آنگاه كه خدا، راستى و اخلاص ما را ديد، خوارى و ذلّت را بر دشمنان ما نازل و پيروزى را به ما عنايت فرمود، تا آنجا كه اسلام استحكام يافته فراگير شد و در سرزمين‏هاى پهناورى نفوذ كرد. به جانم سوگند اگر ما در مبارزه مثل شما بوديم هرگز پايه‏اى براى دين استوار نمى‏ماند، و شاخه‏اى از درخت ايمان سبز نمى‏گرديد. به خدا سوگند، شما هم اكنون از سينه شتر خون مى‏دوشيد و سرانجامى جز پشيمانى نداريد.

وَ قَالَ [عليه السلام] كَفَى بِالْقَنَاعَةِ مُلْكاً وَ بِحُسْنِ الْخُلُقِ نَعِيماً وَ سُئِلَ ع عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً (33)فَقَالَ هِيَ الْقَنَاعَةُ .

آدمى را قناعت براى دولتمندى ، و خوش خلقى براى فراوانى نعمت ها كافى است .( از امام سؤال شد تفسير آيه ، فَلْنُحْيَينه حياة طيّبة چيست؟ فرمود) آن زندگى با قناعت است



 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
بسم الله الرحمن الرحیم


یا علی ذاتت ثبوت قل هو الله احد / نام تو نقش نگین امر الله صمد
لم یلد از مادر گیتی و لم یولد چو تو / لم یکن بعد از نبی مثلت لهو کفوآ احد






برنامه هفته چهل و هشتم

شنبه

خطبه 57

و حکمت 230

وَ قَالَ(عليه السلام): شَارِكُوا الَّذِى قَدْ أَقْبَلَ عَلَيْهِ الرِّزْقُ فَإِنَّهُ أَخْلَقُ لِلْغِنَى وَ أَجْدَرُ بِإِقْبَالِ الْحَظِّ عَلَيْهِ .

و درود خدا بر او ، فرمود :
با آن كس كه روزى به او روى آورده شراكت كنيد كه او توانگرى را سزاوار تر، و روى آمدن روزگارخويش را شایسته تر است .


یک شنبه

خطبه 58


و حکمت 231


وَ قَالَ (عليه السلام): فِى قَوْلِهِ تَعَالَى إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ
الْعَدْلُ الْإِنْصَافُ وَ الْإِحْسَانُ التَّفَضُّلُ .


و درود خدا بر او ، فرمود :
(در تفسير آيه 90 سوره نحل "خدا به عدل و احسان فرمان مى دهد" فرمود)
عدل ، همان انصاف ، و احسان، همان بخشش است.




دو شنبه
خطبه 59


و حکمت 232

وَ قَالَ(عليه السلام):

مَنْ يُعْطِ بِالْيَدِ الْقَصِيرَةِ يُعْطَ بِالْيَدِ الطَّوِيلَةِ

قال الرضى و معنى ذلك أن ما ينفقه المرء من ماله فى سبيل الخير و البر و إن كان يسيرا فإن الله تعالى يجعل الجزاء عليه عظيما كثيرا و اليدان هاهنا عبارة عن النعمتين ففرق ع بين نعمة العبد و نعمة الرب تعالى ذكره بالقصيرة و الطويلة فجعل تلك قصيرة و هذه طويلة لأن نعم الله أبدا تضعف على نعم المخلوق أضعافا كثيرةفكل نعمة إليها ترجع و منها تنزع إذ كانت نعم الله أصل النعم كلها

و درود خدا بر او ، فرمود

آن كس كه با دست كوتاه ببخشد، از دستى بلند پاداش گيرد

مى گويم: (معنى سخن اين است كه آنچه انسان از اموال خود در راه خير و نيكى انفاق مى كند، هر چند كم باشد، خداوند پاداش او را بسيار مى دهد،و منظور از "دو دست" در اينجا دو نعمت است كه امام [عليه السلام] بين نعمت پروردگار ، و نعمت از ناحيه انسان، را با كوتاهى و بلندى فرق گذاشته است كه نعمت و بخشش از ناحيه بنده را كوتاه ، و از ناحيه خداوند را بلند قرار داده است ،بدان جهت كه نعمت خدا هميشگى و چند برابر نعمت مخلوق است،چرا كه نعمت خداوند اصل و اساس تمام نعمت ها است،بنابراين تمام نعمت ها به نعمت هاى خدا باز مى گردد، و از آن سرچشمه مى گيرد.)


سه شنبه

خطبه60

و حکمت233

وَ قَالَ [عليه السلام] لِابْنِهِ الْحَسَنِ ع
لَا تَدْعُوَنَّ إِلَى مُبَارَزَةٍ وَ إِنْ دُعِيتَ إِلَيْهَا فَأَجِبْ فَإِنَّ الدَّاعِيَ إِلَيْهَا بَاغٍ وَ الْبَاغِيَ مَصْرُوعٌ.


و درود خدا بر او ، فرمود : (به فرزندش امام مجتبى (ع) )
كسى را به پيكار دعوت نكن ،اما اگر تو را دعوت به نبرد خواندند بپذير،زيرا آغازگر پيكار تجاوزكار شكست خورده است.


چهارشنبه:

خطبه 61

وحکمت234

وَ قَالَ(عليه السلام):
خِيَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ فَإِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا
وَ إِذَا كَانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا وَ إِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ يَعْرِضُ لَهَا .


و درود خدا بر او ، فرمود :
برخى از نيكوترين خلق و خوى زنان، زشت ترين اخلاقى مردان است،مانند تكبر ، ترس ، بخل :هرگاه زنى متكبر باشد، بيگانه را به حريم خود راه نمى دهد ،و اگر بخيل باشد اموال خود و شوهرش را حفظ مى كند،
و چون ترسان باشد از هر چيزى كه به آبروى او زيان رساند فاصله مى گيرد.



پنج شنبه :
خطبه 62

وحکمت235

وَ قَالَ (عليه السلام):
وَ قِيلَ لَهُ صِفْ لَنَا الْعَاقِلَ فَقَالَ ع
هُوَ الَّذِى يَضَعُ الشَّيْ‏ءَ مَوَاضِعَهُ
فَقِيلَ فَصِفْ لَنَا الْجَاهِلَ فَقَالَ قَدْ فَعَلْتُ .
قال الرضى يعنى أن الجاهل هو الذى لا يضع الشي‏ء مواضعه فكأن ترك صفته صفة له إذ كان بخلاف وصف العاقل



و درود خدا بر او ، فرمود :
(به امام گفتند، عاقل را به ما بشناسان ، پاسخ داد
خردمند آن است كه هر چيزى را در جاى خود مى نهد.
(گفتند پس جاهل را تعريف كن فرمود)

با معرفى خردمند، جاهل را نيز شناساندم .
(يعنى جاهل كسى كه هر چيزى را در جاى خود نمى گذارد ، بنابراين با ترك معرفى مجدد جاهل را شناساند).



جمعه ان شا الله جمع بندی

ومن الله توفیق
التماس دعا :gol:

 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
شنبه

(در سال 40 هجرى، روزهاى آخر عمر شريف خود در نكوهش و هشدار كوفيان ايراد فرمود)

[h=3]خبر از سلطه ستمگرى بى باك [/h] آگاه باشيد پس از من مردى با گلوى گشاده، و شكمى بزرگ بر شما مسلّط خواهد شد، كه هر چه بيابد مى‏خورد، و تلاش مى‏كند آنچه ندارد به دست آورد او را بكشيد ولى هرگز نمى‏توانيد او را بكشيد. آگاه باشيد به زودى معاويه شما را به بيزارى و بدگويى من وادار مى‏كند، بدگويى را به هنگام اجبار دشمن اجازه مى‏دهم كه مايه بلندى درجات من و نجات شماست، امّا هرگز در دل از من بيزارى نجوييد كه من بر فطرت توحيد تولّد يافته‏ ام و در ايمان و هجرت از همه پيش قدم‏ تر بوده‏ ام.



و درود خدا بر او ، فرمود :
با آن كس كه روزى به او روى آورده شراكت كنيد كه او توانگرى را سزاوار تر، و روى آمدن روزگارخويش را شایسته تر است .


 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک شنبه

(در سال 38 هجرى پس از ماجراى حكميّت، و شنيدن شايعات فراوان در نكوهش خوارج فرمود)


خبر از آينده شوم خوارج



سنگ حوادث و بلا بر شما ببارد، چنانكه اثرى از شما باقى نگذارد. آيا پس از ايمانم به خدا، و جهاد كردنم در ركاب رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به كفر خويش گواهى دهم اگر چنين كنم گمراه شده و از هدايت شدگان نخواهم بود. پس به بدترين جايگاه رهسپار شويد، و به راه گذشتگان باز گرديد. آگاه باشيد به زودى پس از من، به خوارى و ذلّت گرفتار مى‏شويد و شمشير برنده بر شما مسلّط مى‏گردد، و به استبدادى دچار خواهيد شد كه براى ديگر ستمگران راه و رسم حكومت قرار خواهد گرفت.

مى‏گويم: (سخن امام على عليه السّلام كه فرمود

«و لا بقى منكم آبر»
سه گونه روايت شده است، اوّل- آنگونه كه ما آورده ‏ايم، آبر، از باب «يأبر النّخل» به معناى اصلاح كننده آمده. دوم- «آثر» نقل شد يعنى باز گو كننده حديث، و اين نقل به نظر من بهتر است، گويا امام عليه السّلام مى‏فرمايد، از شما خبر دهنده‏اى باقى نماند. سوم- «آبز» با «ز» نيز روايت شد به معناى هلاك شونده، پرش كننده، كه به هلاك شونده «آبز» گويند).


و درود خدا بر او ، فرمود :
(در تفسير آيه 90 سوره نحل "خدا به عدل و احسان فرمان مى دهد" فرمود)
عدل ، همان انصاف ، و احسان، همان بخشش است.
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوشنبــه

(در سال 38 هجرى به هنگامى حركت براى جنگ با خوارج، شخصى گفت، خوارج از پل نهروان عبور كردند، امام فرمود)


[h=3]خبر از قتلگاه خوارج [/h] قتلگاه خوارج اين سوى نهر است، به خدا سوگند از آنها جز ده نفر باقى نمى‏ماند، و از شما نيز ده نفر كشته نخواهد شد.
(منظور امام از «نطفه» آب نهر است كه از فصيحترين كنايه در رابطه با آب هر چند زياد و فراوان باشد)


و درود خدا بر او ، فرمود


آن كس كه با دست كوتاه ببخشد، از دستى بلند پاداش گيرد

مى گويم: (معنى سخن اين است كه آنچه انسان از اموال خود در راه خير و نيكى انفاق مى كند، هر چند كم باشد، خداوند پاداش او را بسيار مى دهد،و منظور از "دو دست" در اينجا دو نعمت است كه امام [عليه السلام] بين نعمت پروردگار ، و نعمت از ناحيه انسان، را با كوتاهى و بلندى فرق گذاشته است كه نعمت و بخشش از ناحيه بنده را كوتاه ، و از ناحيه خداوند را بلند قرار داده است ،بدان جهت كه نعمت خدا هميشگى و چند برابر نعمت مخلوق است،چرا كه نعمت خداوند اصل و اساس تمام نعمت ها است،بنابراين تمام نعمت ها به نعمت هاى خدا باز مى گردد، و از آن سرچشمه مى گيرد.)




 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
سه شنبه

(در پايان جنگ با خوارج، در سال 38 هجرى شخصى گفت، اى امير المؤمنين عليه السّلام خوارج همه نابود شدند. فرمود)


[h=3]خبر از تداوم تفكّر انحرافى خوارج
[/h] نه، سوگند به خدا هرگز آنها نطفه‏ هايى در پشت پدران و رحم مادران وجود خواهند داشت، هر گاه كه شاخى از آنان سر برآورد قطع مى‏گردد تا اينكه آخرينشان به راهزنى و دزدى تن در مى‏دهند.



و درود خدا بر او ، فرمود : (به فرزندش امام مجتبى (ع) )
كسى را به پيكار دعوت نكن ،اما اگر تو را دعوت به نبرد خواندند بپذير،زيرا آغازگر پيكار تجاوزكار شكست خورده است.


 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
چهارشنبه

(در سال 38 هجرى، پس از پايان جنگ نهروان، نسبت به آينده خوارج فرمود)


نهى از كشتار خوارج


بعد از من با خوارج نبرد نكنيد، زيرا كسى كه در جستجوى حق بوده و خطا كرد مانند كسى نيست كه طالب باطل بوده و آن را يافته است.


[h=3](منظور امام از گروه دوم معاويه و ياران او هستند)
[/h]
و درود خدا بر او ، فرمود :
برخى از
نيكوترين خلق و خوى زنان، زشت ترين اخلاقى مردان است،مانند تكبر ، ترس ، بخل :هرگاه زنى متكبر باشد، بيگانه را به حريم خود راه نمى دهد ،و اگر بخيل باشد اموال خود و شوهرش را حفظ مى كند،
و چون ترسان باشد از هر چيزى كه به آبروى او زيان رساند فاصله مى گيرد.


 
بالا