تک بیتی های ناب وپرمعنا
- شروع کننده موضوع nazanin jamshidi
- تاریخ شروع
يك بحر...سرشك بودم و عمري ..سوز
افسرده و پير مي شدم روز بروز
با خيل گرسنگان چو هم رزم شدم
سوزم :همه ساز گشت و شامم همه روز
افسرده و پير مي شدم روز بروز
با خيل گرسنگان چو هم رزم شدم
سوزم :همه ساز گشت و شامم همه روز
این دل چو شب جوانی و راحت و تاب از روی سپیده‌دم برافکند نقاب
بیدار شو این باقی شب را دریاب ای بس که بجویی و نیابیش به خواب
* * *
هم طبع ملول گشت از آن شعر چو آب هم رغبت از آن شراب چون آتش ناب
ای دل تو عنان ز شاهدان نیز بتاب کاریست ورای شاهد و شعر و شراب
بیدار شو این باقی شب را دریاب ای بس که بجویی و نیابیش به خواب
* * *
هم طبع ملول گشت از آن شعر چو آب هم رغبت از آن شراب چون آتش ناب
ای دل تو عنان ز شاهدان نیز بتاب کاریست ورای شاهد و شعر و شراب
آورد زری عماد رازی بچه را تا بنماید عمود رازی بچه را
رازی بچه هر شبی عمادالدین را بردار کند چنان که غازی بچه را
* * *
گفتم که به پایان رسد این درد و عنا دستی بزند به شادمانی دل ما
دل گفت کدام صبر ما را و چه کام ور غم سختست شادکامی ز کجا
رازی بچه هر شبی عمادالدین را بردار کند چنان که غازی بچه را
* * *
گفتم که به پایان رسد این درد و عنا دستی بزند به شادمانی دل ما
دل گفت کدام صبر ما را و چه کام ور غم سختست شادکامی ز کجا
ای هجر مگر نهایتی نیست ترا وی وعده‌ی وصل غایتی نیست ترا
ای عشق مرا به صد هزاران زاری کشتی و جز این کفایتی نیست ترا
* * *
نه صبر به گوشه‌ای نشاند ما را نه عقل به کام دل رساند ما را
چون یار ز پیش می‌براند ما را کو مرگ که زین باز رهاند ما را
ای عشق مرا به صد هزاران زاری کشتی و جز این کفایتی نیست ترا
* * *
نه صبر به گوشه‌ای نشاند ما را نه عقل به کام دل رساند ما را
چون یار ز پیش می‌براند ما را کو مرگ که زین باز رهاند ما را
صفایِ اصفهانی
صفایِ اصفهانی
صفایِ اصفهانی
می سوزم از اشتیاقت ،در آتشم از فراقت
کانونِ من سینۀ من ،سودایِ من آذرِ من
کانونِ من سینۀ من ،سودایِ من آذرِ من
ثباتِ مرتبۀ عشق ، در طریقِ وفاست
وگرنه عشق بدونِ وفا نمی ارزد
وگرنه عشق بدونِ وفا نمی ارزد
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
تک بیت ترکی زیبا | اشعار و صنايع شعری | 50 | |
|
رباعی و دو بیتی | اشعار و صنايع شعری | 2770 |