این بهترین واژه ای بود که برای درد ماها میشد ذکر کرد ، سرطان...
سرطان ، یعنی یه سلولی که به بقیه سلول ها رحم نمیکنه و اونها رو میخوره و نهایتا کل سلول ها (انسان) رو به مشکل میندازه ، وضع ما هم تقریبا همینجوریه ، همه ما سرطان داریم ، فقط به منفعت خودمون فکر میکنیم و به راحتی به دیگران ضربه می زنیم ، همه سعی میکنیم که از جیب دیگری بکنیم و به جیب خود بزنیم ، ما سرطانی هستیم و دیگران رو داریم میخوریم ، ما از درون داریم همدیگه رو میخوریم.
شاعر میگه :
بنی آدم اعضای یک پیکرند/که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار/دگر عضوها را نماند قرار
تو کز مهنت دیگران بی غمی/نشاید که نامت نهند آدمی
ما نه تنها وقتی عضوی به درد میاد ، رنج و عذاب نمی گیریم بلکه خودمون سایر اعضا رو هم از آروم و قرار ساقط میکنیم.
نه تنها از مهنت دیگران بی غم نیستیم بلکه بر مهنت دیگران هم می افزاییم.
با اینکه میتونیم مشکل و گره باز کنیم ، اما دیگران رو دست میندازیم. وضع ادارات ، کاغذ بازی ها ، اسراف هایی که از این کاغذها میشه ، گران فروشی ها ، دروغ ها ، غش در معاملات ، خودخواهی ها ، سرکوب ضعیف ها ، افزایش فاصله طبقاتی ، پارتی بازی ها ، مشکلات وام ازدواج ها و مسکن ها ، بیکاری ها ، اعتیادها ، ماهواره ها ، گرانی ها ، تنبلی ها ، وقتی تلف کنی ها ، وضع محیط زیست ، اینهمه سوء مدیریت ، اینهمه نقص و عیب.
ما واقعا کجای راهیم ، به کجا داریم می ریم؟ آیا واقعا لیاقت ما جهنم موعود نیست؟
سرطان ، یعنی یه سلولی که به بقیه سلول ها رحم نمیکنه و اونها رو میخوره و نهایتا کل سلول ها (انسان) رو به مشکل میندازه ، وضع ما هم تقریبا همینجوریه ، همه ما سرطان داریم ، فقط به منفعت خودمون فکر میکنیم و به راحتی به دیگران ضربه می زنیم ، همه سعی میکنیم که از جیب دیگری بکنیم و به جیب خود بزنیم ، ما سرطانی هستیم و دیگران رو داریم میخوریم ، ما از درون داریم همدیگه رو میخوریم.
شاعر میگه :
بنی آدم اعضای یک پیکرند/که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار/دگر عضوها را نماند قرار
تو کز مهنت دیگران بی غمی/نشاید که نامت نهند آدمی
ما نه تنها وقتی عضوی به درد میاد ، رنج و عذاب نمی گیریم بلکه خودمون سایر اعضا رو هم از آروم و قرار ساقط میکنیم.
نه تنها از مهنت دیگران بی غم نیستیم بلکه بر مهنت دیگران هم می افزاییم.
با اینکه میتونیم مشکل و گره باز کنیم ، اما دیگران رو دست میندازیم. وضع ادارات ، کاغذ بازی ها ، اسراف هایی که از این کاغذها میشه ، گران فروشی ها ، دروغ ها ، غش در معاملات ، خودخواهی ها ، سرکوب ضعیف ها ، افزایش فاصله طبقاتی ، پارتی بازی ها ، مشکلات وام ازدواج ها و مسکن ها ، بیکاری ها ، اعتیادها ، ماهواره ها ، گرانی ها ، تنبلی ها ، وقتی تلف کنی ها ، وضع محیط زیست ، اینهمه سوء مدیریت ، اینهمه نقص و عیب.
ما واقعا کجای راهیم ، به کجا داریم می ریم؟ آیا واقعا لیاقت ما جهنم موعود نیست؟
آخرین ویرایش: