تفاوت زن و مرد

Pari-2719

عضو جدید
کاربر ممتاز
روان شناسان در مورد بروز تفاوت زن و مرد، هر دو عامل محیط و وراثت را سهیم می دانند. اما جامعه شناسان با روان شناسان اختلاف نظر فاحشی دارند. آنها معتقدند كه تفاوت های زن و مرد معلول تفاوت رفتاری است كه جامعه در مورد آنان پیش می گیرد و معتقدند كه دو جنس در اساس با هم هیچ تفاوتی ندارند، بلكه اجتماع موجب می شود كه آنها گرایش های متفاوت پیدا كنند و به زمینه های مختلف سوق داده شوند. از نظر جامعه شناسان تفاوت زن و مرد در جزییات است نه در كلیات. زیست شناسان عقیده دارند كه زن و مرد تفاوت های بنیادی دارند، بدین معنا كه تفاوت های آنها در درجه اول ارثی است نه محیطی. آنها معتقدند كه هر سلول بدن زن با هر سلول بدن مرد تفاوت دارد.
آنها قبل از آن كه به دنیا بیایند و تحت تأثیر نفوذهای اجتماعی قرار گیرند، كاملاً تمایز پیدا كرده و برای زن یا مرد شدن آماده می شوند.
ویژگی های ساخت و عملكرد اعضا و دستگاه های بدن دختران و پسران متفاوت است. این تفاوت طوری است كه پسران را برای زندگی فعال و پرجنب وجوش، و دختران را برای زندگی آرام آماده می كند. در استعداد تجسم فضایی، تشخیص جهت و هدف گیری، پسرها بهترند. از نظر كلامی دخترها برتری دارند، اما از نظر ادراك كلامی پسرها برترند.


پسرها ارتباط های مكانیكی را بهتر درك می كنند و استعداد ریاضی بهتری نسبت به دخترها دارند، اما در كارهای دستی مخصوصاً كارهایی كه نیاز به چالاكی انگشتان دارند دخترها بهترند و چابكی انگشتان زنان به آنها اجازه می دهد كه ماشین نویس خوبی باشند. یكی از ویژگی های جالب زنان این است كه می توانند اطلاعاتی را برای مدت كوتاهی در حافظه خود نگه دارند كه با هم هیچ ارتباطی ندارند و به خود آنها نیز مربوط نیست. بر پایه همین توانایی است كه زن ها بهتر می توانند به منشی گری و كارهای دفتری اشتغال داشته باشند. دختران از دوران ابتدایی تا دانشگاه آن هم تا سطح لیسانس در مجموع بهتر از پسرها درس می خوانند و موفقیت های بیشتری به دست می آورند. اما بعد از فراغت تحصیل و به ویژه بعد از دوره لیسانس، معمولاً از رقابت دست برمی دارند و در صورت ازدواج، خود را كاملاً وقف خانواده می كنند. البته زنان شاغل، نویسنده، وكیل و پزشك هم وجود دارند اما كمتر به جاه طلبی و مقام پرستی روی می آورند و این امر به مقدار زیادی از شكوفایی استعدادهای آنها جلوگیری می كند. پسمی توان گفت كه علت محدودیت زن ها مسائل عاطفی است نه كمبود استعداد.
«ماتینا هورنر» می گوید زنان برای به دست آوردن موفقیت برانگیخته می شوند ولی در عین حال از موفقیت نیز می ترسند. هورنر می گوید: موفق شدن در دنیای رقابت طلب چیزی است كه خیلی از زنها از آن پرهیز می كنند زیرا ویژگی هایی را منعكس می كند كه به طور سنتی غیرزنانه به حساب می آید. كتاب «پرواز تنها، زنان مجرد در نیمه راه عمر» نوشته آسیب شناسان خانواده ـكارل آندرسون» و «سوزان استوارت»، با بررسی زندگی زنان و مردان قبل و بعد از تأهل، چنین نتیجه می گیرد كه مردان معمولاً پس از ازدواج پله های ترقی را طی می کنند و كارآمدتر، عاقل تر و نهایتاً موفق تر می شوند.
«دیوید اسكوس» پروفسور علوم رفتار شناسی بیان می كند كه كروموزم X پدری نه تنها از نظر وراثت خصوصیات زنانه نقش مهمتری را نسبت به كروموزوم X مادری ایفا می كند بلكه انتقال دهنده برخی مهارت های اجتماعی نیز هست و این بدین معناست كه مردان باید مهارت های اجتماعی را بیاموزند، در حالی كه زنان آن را در ساختمان ژنتیكی خود دارند و این امر با بسیاری از جنبه های بلوغ (روانی، اجتماعی، جنسی) در دختران و پسران نیز مطابقت دارد.

محققان استرالیایی اعلام كرده اند: آن قسمت از مغز كه برای صحبت كردن مورد استفاده قرار می گیرد در زنان نسبت به مردان 30-20 درصد وسیع تر است. شاید همین موضوع سبب می شود كه زنان در امتحانات بلاغت شفاهی، حافظه شفاهی و برخی مهارت های حركتی ظریف بهتر از مردان عمل كنند. در مطالعه ای كه با استفاده از فن رادیوگرافی و MRI صورت گرفت مشخص شد كه مردان تنها از سمت چپ مغز خود برای حل مسائل زبان شناسی استفاده می كنند در حالی كه زنان از هر دو نیمكره مغز سود می برند. توانایی زنان در استفاده همزمان از هر دو نیمكره مغز، آنها را قادر می سازد كه به هنگام صحبت كردن به مراكز عاطفی نیز دسترسی پیدا كنند و در ارتباطات عاطفی موفق تر عمل كنند. شاید این نكته را كه خانم ها مددكاران اجتماعی، مشاوران، آموزگاران و پرستاران موفق و خوبی هستند بتوان به این موضوع نسبت داد.
تفاوت هورمونی بین مرد و زن، مسئول قسمت بزرگی از تفاوت ها در توا


تستوسترون ترشح شده در مردها اثر آنابولیكی پرقدرتی دارد؛ به این معنی كه موجب افزایش تولید پروتئین در تمام بدن به ویژه در عضلات می شود. در واقع حتی مردی كه فعالیت ورزشی زیادی ندارد اما تستوسترون زیادی دارد جثه عضلانی او 40 درصد بیشتر از زنان نظیر خود خواهد بود و قدرت او نیز به همین نسبت بیشتر است. هورمون جنسی زنان یعنی استروژن نیز احتمالاً مسئول قسمتی از اختلاف بین قدرت زن و مرد است، اگرچه اثر آن به همان شدت تستوسترون نیست. معلوم شده است كه استروژن رسوب چربی را در زنان به ویژه در بعضی بافت ها افزایش می دهد. بدیهی است این موضوع مانعی در برابر تولید حداكثر قدرت در ورزش هایی ایجاد می كند كه به سرعت یا قدرت بدنی بستگی دارد اما از طرف دیگر این موضوع می تواند در ورزش های استقامتی سخت كه برای تولید انرژی نیاز به چربی دارند یك كمك مؤثر به شمار آید. چنانکه ركورد رفت و برگشت بین دو سوی كانال مانش در حال حاضر متعلق به زنان است.
پسرها در پرتاب كردن توپ و دیسك بهتر از دختران هستند. شاید علت آن در اغلب موارد این باشد كه پسران برای بازی با توپ تقویت می شوند اما احتمالاً علت اساسی تری هم وجود دارد؛ شكل دست ها در دو جنس متفاوت است، مخصوصاً در دختران ساعد با بازو زاویه ای تشكیل می دهد كه در دست پسران وجود ندارد. بنابراین دختران به دلایل ژنتیكی و تشریحی نمی توانند موفقیت پسران را در پرتاب به دست آورند. نكته قابل توجه دیگر آن است كه اگر مرد و زنی را در جزیره ای دور افتاده رها كنید چگونگی وضعیت سوخت و ساز بدن در خانم ها منجر به آن خواهد شد كه زن بیش از مرد زنده بماند.
منابع
بارنت، آنتونی: انسان، ترجمه محمد رضا باطنی و طلعت نفرآبادی ، نشر نو، 1369
گایتون: فیزیولوژی پزشكی، ترجمه محمدحسن عامری و همكاران ، نشر اشارت ، 1382
گنجی، حمزه : تفاوتهای فردی،، نشر بعثت، 1380
مید، مارگارت : بلوغ در ساموآ، ترجمه مهین میلانی ، نشر ویس ، 1375
سیدمحمدی، یحیی : نظریه های شخصیت؛ شولتز، دوان، نشر دانشگاه آزاد، 1382 ستوده، هدایت الله و همكاران :مفاهیم بنیادی در جامعه شناسی، نشر آوای نور، 1375
 

Pari-2719

عضو جدید
کاربر ممتاز
تقویت تفاوت زن و مر

تقویت تفاوت زن و مر

در قسمت قبل به مقایسه زن و مرد در زمینه های هنری پرداختیم. اینک در ادامه می خوانیم...
علاوه بر تغییراتی که از لحاظ ساختار فیزیولوژیکی و روانی بین زن و مرد وجود دارد، شیوه نگرش و نحوه تربیت نیز از همان روزهای اولیه زندگی برای نوزاد دختر و پسر متفاوت است. جنسیت فرد برحسب مذکر یا مؤنث بودن از اهمیت زیادی برخوردار است. اولین پرسش پس از متولد شدن نوزاد درباره دختر یا پسر بودن اوست. جنسیت فرزند برای بسیاری از والدین مهم است. بررسی بسیار گسترده ای که توسط پیترسون و دیگران صورت گرفت نشان داده 90 درصد مردان و 92 درصد زنان آرزو داشتند نخستین فرزندشان پسر باشد.
اگر دختر چهار ساله ای دوست دارد با عروسک بازی کند و به او لباس بپوشاند این بدان معنا نیست که او در آینده نمی تواند یک مهندس یا یک حقوقدان بشود. در بازی کودکان آنچه اهمیت دارد اینست که اسباب بازی های متنوعی در دسترس آنها قرار گیرد.


رفتار والدین در مورد فرزندان دختر و پسر متفاوت است. حتی نحوه بغل کردن نوزاد نیز فرق می کند. پدران اکثراً نوزاد دختر را با احتیاط بیشتری بغل می نمایند و هنگام بازی با نوزاد پسر، وی را بیشتر بالا و پائین می اندازند. افزون بر آن در انتخاب رنگ و نوع لباس و تزئین اتاق خواب نوزاد تفاوت هایی قائل می شوند، معمولاً برای دختران بیشتر از رنگ صورتی و قرمز و لیمویی و برای پسران بیشتر از رنگ آبی و یا رنگ های تیره تر استفاده می کنند.
در انتخاب اسباب بازی نیز برای آنها تفاوت قائلند. برای دختر بچه عموماً عروسک و وسائل خانه بازی گرفته می شود و برای پسران خرید اسباب بازی هایی همچون ماشین و تفنگ رایج است. کمتر کسی برای هدیه تولد پسر بچه ای عروسک تهیه می کند.

«کاتز» ، در مورد نحوه برخورد والدین با کودک و اسباب بازی ، پژوهشی انجام داد. او در یک آزمایشگاه روان شناسی برخورد بزرگسالان را با یک کودک 3 ماهه که لباس زردی به تن داشت مشاهده می نمود. در این تحقیق به بعضی از آنها گفته شده بود نام کودک «مری» است. و به بعضی گفته شده بود که نام کودک «جانی» است. در اتاق نیز سه اسباب بازی وجود داشت. یک عروسک، یک توپ فوتبال و یک ماشین. بزرگسالانی که فکر می کردند کودک دختر است معمولاً عروسک را در اختیار او قرار می دادند و اشخاصی که فکر می کردند نوزاد پسر است بیشتر ماشین را در اختیارش قرار می دادند. چند سال بعد زمانی که آزمایش مجدداً تکرار شد همان نتایج به دست آمد. کاتز نتیجه گرفت بزرگسالان اغلب بدون این که درباره موارد استفاده و کاربرد اسباب بازی ها بیندیشند تصور می نمایند دختر یا پسر لازم است هر کدام با اسباب بازی مخصوص جنس خود بازی کنند.
زمانی که زن ها می خواهند در بیرون از خانه کار کنند بسیاری از مردها مانع می شوند و اگر هم با شاغل بودن زن موافقت کنند، شرایطی دارند و با هر کاری و در هر حالی موافقت نمی کنند. حتی در جوامعی که ظاهراً زن ها از نظر اقتصادی و اجتماعی برابری کامل با مردها دارند باز هم تصمیمات عمده سیاسی، علمی، اجتماعی و هنری توسط مردها گرفته می شود. بدیهی است که همه این عوامل موجب هرچه بارزتر شدن تفاوت های بین دو جنس می شوند.


«کاتز» همچنین معتقد است اسباب بازی های دخترانه مانند عروسک به دختران اجازه نمی دهند که مهارت های مکانیکی را به خوبی پسران که معمولاً با کامیون ها و بلوک ها بازی می کنند تمرین کنند و دخترها به خوبی پسرها در مدارس به خاطر تجسم فضایی و مهارت های ریاضی پاداش نمی گیرند.
«ایورباخ»، روان شناس کودک از موزه اسباب بازی بین المللی سان فرانسیسکو ، معتقد است اگر دختر چهار ساله ای دوست دارد با عروسک بازی کند و به او لباس بپوشاند این بدان معنا نیست که او در آینده نمی تواند یک مهندس یا یک حقوقدان بشود. در بازی کودکان آنچه اهمیت دارد اینست که اسباب بازی های متنوعی در دسترس آنها قرار گیرد.
همانطور که در مباحث قبل ذکر شد، تفاوت های جنسی زن و مرد در سایه تفاوت های رفتاری اطرافیان تکمیل می گردد. مثلاً دیدیم که مرد قوی تر، اما در مقابل آسیب پذیرتر از زن است؛ استقلال و اتکاء به نفس بیشتری دارد، حادثه جوتر، پرخاشگرتر، جاه طلب تر و کنجکاوتر از زن است. استعداد مکانیکی و تجسم فضایی او بهتر است و اهل سیاست است. زن نیز استعدادهایی دارد که ارتباط او را با دیگران تسهیل می کند، از نظر بدنی و روانی زودتر از مرد بالغ می شود و مهارت های کلامی و مخصوصاً سیالی کلامی در او بیشتر و بهتر است . به مراقبت و توجه از دیگران تمایل نشان می دهد، زود جوش تر و سازگارتر از مرد است، و دنیا را با دید اخلاقی و زیباشناسی می بیند.

زیربنای زیستی فوق از همان لحظه تولد تحت تأثیر بسیاری از عوامل اجتماعی و فرهنگی قرار می گیرد. مثلاً از همان اوان کودکی دخترها را به تقلید از الگوهای مادران ، و پسرها را به تقلید از الگوهای پدران وادار و تشویق می کنند. اگر دختر بچه ای رفتار مادرش را تقلید کند تشویق می شود و اثر این تشویق تقویت می شود و به تکرار آن رفتار می پردازد، اما اگر رفتار مردانه را تقلید کند نه تنها تشویق نمی شود بلکه از انجام آن منع می گردد.
تفاوت های دو جنس تا حدودی نیز توسط اجتماع تعیین می شود. از همان کودکی به بیشتر دخترها تلقین می شود که باید در روابط اجتماعی خود آرام تر و منفعل تر باشند. دخترها و زن ها اجازه دارند به راحتی گریه کنند و در رفتار خود لطافت و محبت نشان دهند؛ اما مردها باید دلیر، مصمم و قادر به کشیدن درد و رنج در خلوت .
دنیای امروز در دست مردهاست، حتی زمانی که زن ها می خواهند در بیرون از خانه کار کنند بسیاری از مردها مانع می شوند و اگر هم با شاغل بودن زن موافقت کنند، شرایطی دارند و با هر کاری و در هر حالی موافقت نمی کنند. حتی در جوامعی که ظاهراً زن ها از نظر اقتصادی و اجتماعی برابری کامل با مردها دارند باز هم تصمیمات عمده سیاسی، علمی، اجتماعی و هنری توسط مردها گرفته می شود. بدیهی است که همه این عوامل موجب هرچه بارزتر شدن تفاوت های بین دو جنس می شوند.
یکی دیگر از عوامل مؤثر در تفاوت های بین زن و مرد ، تلویزیون می باشد. پژوهش ها نشان می دهد که کودکان کمتر از 5 سال به طور متوسط ، 25 ساعت در هفته را به تماشای تلویزیون می گذرانند. به این ترتیب تا زمانی که دوره دبیرستان را به پایان برسانند، حدود 15 هزار ساعت از وقت خود را به تماشای برنامه های تلویزیون صرف کرده اند. براساس تحلیل های سربین برنامه های تلویزیون به سه طریق، الگوهای قالبی زن و مرد را به کودکان و نوجوانان آموزش می دهد.
1- مردها بیش از زنان، در برنامه نشان داده می شوند. این رقم را تحلیل گران حدود سه مرد در برابر یک زن گزارش کرده اند.


2- مردان و زنان در فعالیت های مختلفی اشتغال دارند، بدین معنا که مردان بیشتر به کارهای علمی، صنعتی و فعالیت های جسورانه و زنان به کار در خانه ( نظافت، اطو کشیدن، آشپزی) مشغولند. هر چند اداره کردن محیط خانه خود کار با ارزشی است ولی همه توان زن نمی تواند به آن محدود باشد. افزون بر این، زنان بیش از مردان ناراحتی ها و احساس های منفی را بروز می دهند، مردان مسائل را بهتر حل می کنند و زنان در حل مسائل به یاری دیگران نیاز دارند.
3- در برنامه ها به رفتار مردانه بیش از رفتار زنانه، ارزش و پاداش تعلق می گیرد. فراوانی پاداش مردان، نسبت به زنان دو بر یک و فراوانی تنبیه مردان نسبت به زنان نیز سه بر یک است. در نتیجه اعتنا به مردان در برنامه ها، بیشتر بوده و زنان بیشتر مورد بی توجهی اند. اگر کودکان نقش های قالبی جنسیتی را از تلویزیون می آموزند، پس آنان که ساعات بیشتری به تماشای تلویزیون می پردازند بیش از بقیه ، نقش های قالبی را که تلویزیون ارائه کرده است، می پذیرند و اعمال می کنند. (البته لازم به ذکر است در کشور ما ممکن است تلویزیون دقیقاً نقش های فوق را در رابطه با نقش زن و مرد القاء نکند و تأثیر آن به گونه ای دیگر باشد.)
کتاب ها و منابع درسی
پژوهش های اخیر نشان می دهد که در بسیاری از کتاب ها و منابع درسی، در مقاطع مختلف تحصیلی، دختران و زنان حضور کم رنگی دارند و با آن که زنان نزدیک به 50 درصد جمعیت را تشکیل می دهند کمتر از 30 درصد مطالب و تصاویر به آنان مربوط می شود، که این خود نیز می تواند عامل مؤثر در تصویر تفاوت جنسیت زن و مرد باشد. در اینجا باز هم تکرار می کنیم که اثر اجتماع در ایجاد تفاوت های فردی به هیچ وجه قابل انکار نیست. کلیه تفاوت های فردی و کلیه تفاوت های زنان و مردان در اثر کنش متقابل محیط و توارث به وجود می آید. آخرین کلام این است که وجود تفاوت بین زن و مرد به معنای برتری یکی بر دیگری نیست. «اِن اَکرَمَکُم عِندَالله اَتقکُم – همانا بزرگوارترین شما نزد خداوند، پرهیزکارترین شماست». (حجرات / 13) منبع : مقدمه ای بر روان شناسی ازدواج - تألیف : زهره رئیسی
 

Pari-2719

عضو جدید
کاربر ممتاز
تفاوت های زنان و مردان از نظر شیوه های ارتباطی

تفاوت های زنان و مردان از نظر شیوه های ارتباطی

شیوه های ارتباطی


استنباط بیشتر افراد از کلمه :«ارتباط » تنها ارتباط گفتاری است و بیشتر افراد درباره تفاوت مرد و زن ، در شیوه ی ارتباط های گفتاری پنداشت های قالبی دارند. مانند این که زنان پر حرف تر از مردان هستند ، مردان از اصطلاحات بیشتر استفاده می کنند و زنان لطیف تر سخن می گویند. هر چند پژوهش ها ، برخی از این پنداشت ها را تأیید می کند ولی بسیاری از این پنداشت ها از واقعیت به دور است.
افزون بر آن ما می توانیم بدون استفاده از کلمات، با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم . حالات چهره ما ، لبخندها و اخم ها ، ارتباط های غیرکلامی برقرار می نمایند. دختران از همان اوان کودکی برتری کلامی را نسبت به پسران نشان می دهند . در صحبت کردن ، هم از کلمات بهتری استفاده می کنند و هم روان تر سخن می گویند. سیالی کلام نیز در آنها بهتر است . منطقه کلامی در نیمکره چپ مغز ، درناحیه بورکا و ورنیکه می باشد و تحقیقات نشان داده است در زنان نیمکره چپ مغز غالب است. در اینجا به چهار قسمت الگوهای حرف زدن، کیفیت صدا، کلمات ویژه ، و عبارات و محتوای سخن می پردازیم.
تحقیقات نشان می دهند که زن ها و مردها از روش های متفاوتی برای نشان دادن گوش کردن خود استفاده می کنند. زن ها در حین گوش دادن بیشتر سر تکان می دهند و از کلماتی مانند آهان، بله و... استفاده می کنند و مقصودشان نیز از استفاده این کلمات این است که «دارم به حرف های شما گوش می دهم». ولی مردها کمتر این حرکات را انجام می دهند و بیشتر زمانی از این اصوات و کلمات استفاده می کنند که بخواهند توافق خود را اعلام نمایند.



الگوهای حرف زدن


باور عموم افراد بر آن است که زنان به طور کلی پر حرف تر از مردانند. آنها می توانند ساعت ها تلفنی یا حضوری با افراد صحبت کنند و تمایلی به سکوت کردن ندارند. اما به اعتقاد سوایکر ( 1975) مردان بیشتر حرف می زنند. جالب اینجاست که دختران جوان بیش از پسران جوان حرف می زنند ، که این خود توانایی گفتاری بیشتر آنها را نشان می دهند. ولی در گروه های مختلط جنسی بزرگسالان، مردان راحت تر و بهتر سخن می گویند ، شاید بتوان این امر را به مسائل اجتماعی ربط داد. یکی دیگر از دلایلی که باعث می شود زنان پر حرف به نظر برسند ، این است که مطالب را با جزئیات کامل تشریح می نمایند و این امر ناشی از نوع نگرش و دید جزئی آنها نسبت به مطالب است.


کلمات و عبارات


زنان و مردان با وجودی که از کلمات مشابه استفاده می کنند ولی حرف یکدیگر را نمی فهمند. کلماتی که ما به کار می بریم دارای دو قسمت هستند:
1- پیام 2- فراپیام. اطلاعاتی که به وسیله معانی کلمات منتقل می شوند «پیام» و آنچه درباره روابط مخابره می شوند ، تلقی در قبال یکدیگر، موقعیت و حرفی که می زنیم، حالت چهره و وضعیت بدنی ما در هنگام صحبت کردن ، «فراپیام» را تشکیل می دهند. در حالی که کلمات اطلاعاتی را منتقل می سازند، طرز سخن ما ، بلندی صدا، سرعت حرف زدن، لحن و ادای کلمات و تأکیدها ، ذهنیت ما را مشخص می سازند؛ حالتی که به مخاطب ما می فهماند عصبانی هستیم، یا احساس دوستانه داریم و می خواهیم صمیمی تر شویم همان فراپیام است. پژوهش ها نشان داده اند زن ها بیشتر از پیام به فراپیام اهمیت می دهند. در حالی که برای مردها خود پیام اهمیت بیشتری دارد.
زنان برای بیان احساسات به خود حق می دهند از انواع صفات عالی و مبالغه آمیز استفاده کنند و احساسات خود را غلیظ جلوه دهند. مثلاً می گویند:« توهیچ وقت به فکر ما نبودی» « تو همیشه دیر می آیی» « صد بار به شما گفتم». زن محدودیتی در استفاده از لغات نمی بیند در صورتی که مردان این کلمات را واقعی پنداشته و واکنش نامناسب نشان می دهند. مثلاً می گویند « در یک ماه گذشته فقط یک شب دیر آمدم ».
زنان بیشتر از مردان، هنگام گفتگو با همجنسان خود به صورت آنان خیره می شوند. زمانی که دو زن با یکدیگر صحبت می کنند معمولاً به چشمان همدیگر نگاه می کنند، اما هنگامی که دو مرد با یکدیگر گفتگو می کنند، هر یک به نقطه ای چند سانتی متر بالای گوش طرف مقابل نگاه می کنند.


تحقیقات نشان می دهند که زن ها و مردها از روش های متفاوتی برای نشان دادن گوش کردن خود استفاده می کنند. زن ها در حین گوش دادن بیشتر سر تکان می دهند و از کلماتی مانند آهان، بله و... استفاده می کنند و مقصودشان نیز از استفاده این کلمات این است که «دارم به حرف های شما گوش می دهم». ولی مردها کمتر این حرکات را انجام می دهند و بیشتر زمانی از این اصوات و کلمات استفاده می کنند که بخواهند توافق خود را اعلام نمایند. و لذا اکثر اوقات زن ها شکایت می کنند که همسرشان به حرفهایشان گوش نمی دهد و یا حوصله شنیدن حرف های آنها را ندارد. در صورتی که نحوه گوش دادن در زن و مرد متفاوت است.
زنان بیشتر از مردان به گفت و گو در مورد جزئیات علاقه مند هستند ولی برای مردها گفت و شنود در مورد مسائل کلی مثل سیاست، بازار، تاریخ ، کاربرد اشیاء مختلف و ورزش اهمیت بیشتری دارد. معمولاً زن ها وقتی در مورد مسئله ای یا رویدادی گزارش می دهند آن را با جزئیات تشریح می کنند و به شکل زنده نمایش می دهند ولی مردها معمولاً خلاصه ای کوتاه و کلی را در مورد رویدادها ارائه می کنند. برخی پژوهش ها حاکی از این است که زنان بیشتر از مردان درباره چگونگی احساس و عملکرد مردم صحبت می کنند در حالی که مردها درباره ی اشیاء و امور و سیاست، بیشتر صحبت می نمایند . پژوهش ها نشان می دهد 71 درصد زنان و 64 درصد مردان به غیبت کردن می پردازند. از طرف دیگر زنان بیشتر از مردان از کلمات و عباراتی که محتوای احساسی و عاطفی دارند استفاده می کنند و به طور کلی در سخن گفتن از مردان مؤدب ترند.
زنان معمولاً بیش از مردان لبخند می زنند. بررسی های موجود ، فراوانی لبخند در زنان را دو برابر مردان گزارش کرده است پژوهش ها نشان می دهد که لبخند زنان الزاماً به معنای شاد بودن و یا حالت های عاطفی دوستانه آنها نیست،



ارتباط غیر کلامی


میان زن و مرد از لحاظ رفتارهای غیر کلامی مانند لبخند زدن، وضعیت بدن، و فضای شخصی تفاوت وجود دارد. برای درک این مطلب کافی است صدای تلویزیون را قطع کرده و به مشاهده رفتار غیرکلامی بپردازید. « فرانسز»، معتقد است اهمیت جنبه های غیر کلامی حتی از پیام های کلامی مهمتر است لذا در ذیل به شرح رفتارهای غیر کلامی می پردازیم که عبارت اند از: فضای شخصی، وضعیت بدن، تماس، حالات صورت و توانایی رمزگشایی.

فضای شخصی





منظور از فضای شخصی، فضای نامرئی اطراف هر شخص است که در آن مورد هجوم دیگران قرار می گیرد. انسان از فضای شخصی خود هنگامی آگاه می شود که شخص بیگانه ای به او آنقدر نزدیک می شود که احساس ناراحتی و ناامنی می کند. اندازه ی این فضای شخصی برای زنان و مردان، همچنین در فرهنگ های مختلف متفاوت است. به طور کلی زنان فضای کمتری را در مقایسه با مردان اشغال می کنند و به فاصله کمتری از یکدیگر می نشینند و یا می ایستند. حتی کودکان پیش دبستانی در فاصله کمتری از زنان بزرگسال قرار می گیرند تا از مردان. هال در پژوهش های سال 1984 خود به این نتیجه رسید که رعایت فضای شخصی، از نظر جنسی در میان مردان و زنان متفاوت است.
تفاوت های جنسی در وضعیت بدن از همان آغاز زندگی به وجود می آید. زنان در نشستن و یا ایستادن، پاها را در کنار هم قرار می دهند و معمولاً دستان را در برابر سینه قرار می دهند و متمایل به پهلو می نشیند، برعکس مردان پاهای خود را در نشستن و ایستادن بازتر و یا روی هم می گذارند. و دستان خود را نزدیک هم روی پاها قرار می دهند. مردان در نشستن و ایستادن آرامش بیشتری دارند . در حالی که در وضعیت بدن زنان اندکی تنش دیده می شود.

حالات صورت


از لحاظ حالات صورت، زن و مرد با یکدیگر تفاوت دارند.زنان معمولاً بیش از مردان لبخند می زنند. بررسی های موجود ، فراوانی لبخند در زنان را دو برابر مردان گزارش کرده است پژوهش ها نشان می دهد که لبخند زنان الزاماً به معنای شاد بودن و یا حالت های عاطفی دوستانه آنها نیست، لبخند پدران، هنگامی که مطالب خوب به فرزندان خود می گویند و جدی بودن آنها هنگامی که مطالب خنثی و یا نامطبوع می گویند ، قابل مشاهده است. در حالی که لبخند مادران به ماهیت پیام آنها چندان ارتباطی ندارد. به نظر می رسد حالات صورت زنان، اغلب وضعیت عاطفی و هیجانی آنها را فاش نمی کند. تفاوت دیگر زنان با مردان در حالات صورت این است که زنان بیشتر از مردان، هنگام گفتگو با همجنسان خود به صورت آنان خیره می شوند. زمانی که دو زن با یکدیگر صحبت می کنند معمولاً به چشمان همدیگر نگاه می کنند، اما هنگامی که دو مرد با یکدیگر گفتگو می کنند، هر یک به نقطه ای چند سانتی متر بالای گوش طرف مقابل نگاه می کنند.

توانایی رمز گشایی


توانایی رمز گشایی، به معنای حدس زدن احساسات طرف مقابل با مشاهده رفتار غیرکلامی اوست. برای نمونه فردی که این توانایی را دارد، از حالات صورت، وضعیت بدن و حرکات و نیز صدای دوست خود، در می یابد که او خوش و سرحال است یا محزون و افسرده. پژوهش های هال و دیگران نشان می دهد که این توانایی در زنان به مراتب بیش از مردان است. زنان در قضاوت و استنباط هیجانات و عواطف - بویژه از حالات صورت - بسیار توانمندتر از مردان هستند. این توانایی حتی در دختران دبستانی دیده می شود. زناندر رمز گشایی توان بالایی دارند برای مثال در یک جمع و در یک مهمانی اگر آقا از حرف همسرش خوشش نیاید و اشاره کند خانم سریعاً متوجه می شود و مسیر حرف را عوض می کند ولی آقایان کمتر می توانند چنین کاری بکنند.
می توان نتیجه گیری کرد که زنان و مردان، هیچ یک در رفتارهای غیر کلامی خود ناهنجار و غیر طبیعی نیستند بلکه هر دو محصول سالیان سال شرطی شدن رفتاری هستند، اما بیان این نکته ضروری است که مردان می توانند از رفتارهای غیر کلامی و به ویژه توانایی رمزگشایی و خواندن چهره و پی بردن به عواطف و احساسات زنان ، درس هایی بیاموزند. قابل ذکر است که در فرهنگ های مختلف تفاوت های دو جنس در رمزگشایی و خواندن چهره شدت و ضعف دارد.


ادامه دارد ...
در قسمت بعد به تفاوت های زن و مرد از لحاظ خلقی می پردازیم.

منبع : مقدمه ای بر روان شناسی ازدواج تألیف : زهره رئیسی
 

Pari-2719

عضو جدید
کاربر ممتاز
تفاوت از لحاظ خلقی

تفاوت از لحاظ خلقی

زنان بیش از مردان افسرده می شوند و ظاهر افسرده پیدا می کنند اما افسردگی آنها سطحی و موقتی است . مردان کمتر افسرده می شوند ولی افسردگی آنها عمیق و پایدار است ولی همین افسردگی را هم نشان نمی دهند. آقایان به ندرت افسردگی را نشان می دهند . نمایش شدید آن نیز خودکشی است . آمار خودکشی در مردان بالاتر از زنهاست، پژوهش هایی انجام شده که نشان می دهد زنان سه برابر بیش از مردان اقدام به خودکشی می نمایند ولی مردان سه برابر بیش از زنان واقعاً خودکشی می کنند.

مردان زمانی دارای انگیزه می شوند که احساس کنند به کمک آنها احتیاج هست ، اگر احساس کنند به کمک آنها احتیاجی نیست، کسل می شوند. اگر احساس کنند می توانند کارهایی را انجام دهند که همسرشان را خوشحال کنند، احساس انرژی بیشتری می کنند.



نحوه برخورد زن و مرد در برابر مسائل و مشکلات متفاوت است . زنان زمانی که اوضاع بر وفق مرادشان نیست فوراً تذکر می دهند ولی مردان معمولاً در خود نگه می دارند. برای مثال اگر دختری با آقای موقر و متینی ازدواج کند و این دو با یکدیگر در یک مجلس شرکت کنند، اگر حرکات و رفتارهای خانم متناسب با جمع نباشد آقا به معنای اعتراض نگاه می کند ولی چیزی نمی گوید. از درون ناراحت است ولی زیاد بروز نمی دهد . مردها زیاد غصه می خورند ، غصه خوردن از اسرار روان شناسی مردهاست. ولی اگر خانمی با یک چنین شرایطی مواجه شود ( یعنی اگر خانم تشخیص دهد که همسرش «هر نکته مکانی دارد» را نمی فهمد) در اینجا واکنشی متفاوت از مرد نشان می دهد و فوراً با اشاره ، یا با کلمات به مرد تذکر می دهد. زنان در هنگام برخورد با مسائل این چنینی سکوت نمی کنند، بلکه فوراً علامت می دهند. در واقع از دور کنترل کیفیت می کنند.
نحوه برخورد با فشارهای عصبی و روحی


یکی از تفاوت های عمده زن و مرد نحوه برخورد آنها با فشارهای عصبی و روحی است . مردها در این مواقع بیشتر گوشه گیر شده و در خود فرو می روند ؛ در صورتی که زن ها به هیجان آمده مسئله را مطرح می کنند. برای دستیابی به آرامش و حالت عادی ، مرد در جهت حل مسئله می کوشد ، و زمانی که مسئله حل شد از لاک خود بیرون می آید . ولی زن بیشتر نیاز به همدردی دارد.



مردان علاقه مندند مسائل شان را به تنهایی حل نمایند ؛ لذا سعی می کنند مشکلاتشان را برای کسی مطرح نکرده و صحبتی از آن به میان نیاورند مگر آنکه موضوع محتاج کارشناسی و تخصص باشد. زیرا معتقدند وقتی کسی قادر به انجام کاری است این نشانه ضعف است که از دیگران کمک بخواهد و البته زمانی که به کمک احتیاج داشته باشند سعی می کنند با شخص مورد اعتماد مشورت کنند . به اعتقاد آنها گفت و گو در مورد مسئله با کسی ، به معنای درخواست کمک و یاری است. بنابراین زن ها باید متوجه باشند موقعی که مرد درخواست یاری ننموده است راهنمایی و گوشزدهای زن ممکن است برای مرد مداخله محسوب شود و اعتماد به نفسش را جریحه دار کند ، در صورتی که زن ها دوست دارند در مواقع ناراحتی با کسی حرف بزنند. زن ها روابط حمایتی را جستجو می کنند. زن ها رابطه گرا هستند و مردها هدف گرا.

اگر دوستان همسر، از لحاظ اخلاقی مشکلاتی نداشته باشند نباید با آنها قطع ارتباط کرد. دوستان جزء شناسنامه زندگی ما هستند. انسان نیاز به مراودات اجتماعی دارد. رفت و آمد لازمه زندگی است و کودکانی که در خانواده های اهل آداب و معاشرت بزرگ می شوند از لحاظ اجتماعی رشد یافته ترند.



وقتی مرد خسته از کار روزانه به خانه بر می گردد به آرامش و استراحت نیاز دارد بنابراین به اخبار گوش می کند یا روزنامه می خواند و یا مسابقه فوتبال تماشا می کند. خواندن روزنامه و یا گوش کردن به اخبار وسیله ای برای فراموش کردن مشکلات زندگی مرد است،اگر زن با حالات روحی مرد آشنا باشد روزنامه خواندن مرد را بی اعتنایی نسبت به خود تلقی نمی کند. گاهی اوقات روزنامه خواندن آقایان برای خانم ها غیر قابل تحمل می شود. مردها بیشتر به مسائل سیاسی علاقه مندند . در صورتی که زن ها به مسائل دینی و اجتماعی و به زیبایی شناسی بیشتر از مردها علاقه نشان می دهند. همانطور که ذکر شد مردها کمتر در مورد مشکلاتشان با افراد دیگر صحبت می کنند.
اکثر مردها فقط به دو دلیل مشکلاتشان را مطرح می کنند:
1- زمانی که کسی را مقصر بدانند و بخواهند او را سرزنش کنند
2 - زمانی که در جستجوی راه حل مسئله ای باشند؛ بنابراین صحبت های همسرشان را نیز به همین منوال تعبیر می کنند و موجب آشفتگی روحی اش می شوند. مردها باید هنر گوش دادن را بیاموزند</STRONG>.
مردان زمانی دارای انگیزه می شوند که احساس کنند به کمک آنها احتیاج هست ، اگر احساس کنند به کمک آنها احتیاجی نیست، کسل می شوند. اگر احساس کنند می توانند کارهایی را انجام دهند که همسرشان را خوشحال کنند، احساس انرژی بیشتری می کنند.
زنان زمانی دارای انگیزه می شوند که آنها را عزیز بدارند و احساس کنند مورد تحسین و قدردانی قرار گرفته اند. دانش این رموز برای داشتن یک زندگی موفق لازم است.
تفاوت های زن و مرد در کمک کردن به دیگران


" گلیگان" GILLIGAN در کتاب مشهورش به نام «صدایی متفاوت»، می گوید مردان روابط خود با دیگران را بخشی از یک سلسله مراتب می بینند که در آن گروهی قدرت و نفوذ بیشتری نسبت به دیگران دارند. برعکس ، زنان در روابط خود با دیگران، خود را با شبکه ارتباطی مهمی پیوسته می بینند. آنها زندگی را وابسته به ارتباط و پیوند در قالب فعالیت های مراقبتی و دلبستگی ، و نه قراردادهای توافقی می نگرند.


مطالعات انجام شده در مورد تعداد دوستی های بین دختران و پسران نوجوان حاکی است، از لحاظ گروه گرا بودن و تعداد دوستان ، پسران گروه گراترند ؛ بدین معنا که گاهی پسران با تعداد 10 الی 15 نفر هم تشکیل یک گروه را می دهند و برای همدیگر دوستان صمیمی می شوند ولی این تعداد در بین دختران کمتر است. معمولاً تعداد دخترانی که با یکدیگر تشکیل یک گروه صمیمی را می دهند بیشتر از پنج نفر نیست که از بین همین تعداد، نوجوان دختر با یک یا دو نفر صمیمی تر است.

مردها در این مواقع بیشتر گوشه گیر شده و در خود فرو می روند ؛ در صورتی که زن ها به هیجان آمده مسئله را مطرح می کنند. برای دستیابی به آرامش و حالت عادی ، مرد در جهت حل مسئله می کوشد ، و زمانی که مسئله حل شد از لاک خود بیرون می آید.



در دوستی ، زنان علاقه مندتر می شوند و عاطفی تر برخورد می کنند در حالی که دوستی مردان قوی تر و عمیق تر است. تفاوت های جنسی در الگوهای دوستی بستگی زیادی به عامل سن دارد. با بالا رفتن سن و پذیرش مسئولیت های مختلف ، الگوهای دوستی تغییر می کند. پس از ازدواج شمار دوستان مردان بیش از زنانشان است. یکی از کارهای ناپسندی که خانم ها پس از ازدواج انجام می دهند قطع ارتباط دوستان شوهرشان است. اگر دوستان همسر، از لحاظ اخلاقی مشکلاتی نداشته باشند نباید با آنها قطع ارتباط کرد. دوستان جزء شناسنامه زندگی ما هستند. انسان نیاز به مراودات اجتماعی دارد. رفت و آمد لازمه زندگی است و کودکانی که در خانواده های اهل آداب و معاشرت بزرگ می شوند از لحاظ اجتماعی رشد یافته ترند. پژوهش ها حاکی است در میانسالی و کهنسالی ، شمار دوستان زنان بیش از شوهرانشان است. تفاوت عمده زن و مرد در دوستی آنهاست.زنان نسبت به مردان با دوستان خود نزدیک تر و صمیمی تر می شوند و بیشتر درد دل می کنند، یعنی مسائل درونی را بیشتر بازگو می نمایند؛ در حالی که مردان با دوستان خود بیشتر در فعالیتی مشارکت می کنند. مردان نسبت به دوستان خود احساس مسئولیت بیشتری دارند و نسبت به زنان در این مورد با گذشت ترند.
یکی از جنبه های تفاوت های زن و مرد، درمهرورزی نسبت به دیگران است. در این مورد دیدگاه قالبی مهرورزی زنان بیش از مردان می داند ولی پژوهش ها یافته های متضادی را ارائه کرده است. در برخی پژوهش ها دختران جوان، دو برابر پسران جوان نسبت به کودکان خردسال مهر می ورزند و در بعضی پژوهش ها تفاوتی میان دو جنس مشهود نیست. شماری از روان شناسان از جمله « برمن» معتقدند که زنان بیشتر از مردان به پرسش های کودکان و خردسالان پاسخ می دهند.
در قسمت بعد به مقایسه زن و مرد از نظر قدرت می پردازیم.
منبع : مقدمه ای بر روان شناسی ازدواج - تألیف : زهره رئیسی
 

Pari-2719

عضو جدید
کاربر ممتاز
تفاوت از لحاظ قدرت

تفاوت از لحاظ قدرت

قدرت ، اشکال گوناگونی از جمله قاطعیت، پرخاشگری، رقابت و رهبری دارد . در ذیل به تفاوت های زن و مرد در مورد هر یک می پردازیم. «مک کوبی» و «جاکلین» معتقدند که پرخاشگری در شخصیت و رفتار اجتماعی فرد ریشه دارد و در بروز آن تفاوت های جنسی بارزی دیده می شود. این یافته شامل انواع رفتارهای پرخاشگرانه و حتی پرخاشگری کلامی نیز می شود. شواهد نشان می دهد بسیاری از جنایات توسط مردان صورت گرفته است. لیکن این امر شامل زنان هم می شود مع الوصف براساس تحقیقات انجام شده مردان رفتارهای پرخاشگرانه تری نسبت به زنان دارند.

میزان و درجه قاطعیت در زنان و مردان در بیشتر موقعیت های زندگی واقعی آنان متفاوت است ولی به طور کلی می توان گفت قاطعیت در زنان در مقایسه با مردان کمتر و حالت های انفعالی آنان بیش از مردان است.



« فرودی» ، پرخاشگری بارز میان زن و مرد را در چهار مورد دسته بندی کرده است:
1) مردان رفتارهای پرخاشگرانه بدنی را به مراتب بیش از زنان بروز می دهند. این امر در گزارش های آنان در زمینه رؤیاها، هدف ها و رفتارها و عادات آنها به کرات شنیده شده است. براساس تحقیقات ، پرخاشگری ، بیشتر یک ویژگی مردانه است تا زنانه ؛ بنابراین مردان می کوشند خود را با الگوهای مردانه وفق دهند. تحقیقی که به مدت 32 سال از 1932تا 1965 در برخی کشورها انجام گرفته، نشان داده است که مردها همیشه از زن ها پرخاشگرترند. تنها موردی که زن ها پرخاشگری بیشتری نشان می دهند عبارت است از پرخاشگری کلامی . بدین معنا که زن ها زمانی که عصبانی می شوند و حالت پرخاشگری به آنها دست می دهد بالنسبه بیشتر از مردها به فحاشی و دشنام دادن می پردازند.
2) مردان و زنان تقریباً به طور یکسان خشونت و شوخی های خصمانه را تأیید می کنند.
3) زنان بیشتر از مردان، درباره پرخاشگری احساس گناه و پشیمانی می کنند و همین احساس موجب می شود تا از اعمال پرخاشگرانه به دور باشند.
4) زنان بیشتر از مردان نسبت به قربانیان پرخاشگری همدلی می کنند و از آنجایی که در همدردی و همدلی قوی تر از مردان هستند بنابراین بیشتر می توانند خود را در موقعیت فرد صدمه دیده قرار دهند و با او همدلی کنند. بنابراین مردان به طور جدی پرخاشگرتر از زنان هستند ؛ اما اگر در موقعیت هایی زنان احساس گناه و همدلی نکنند می توانند به اندازه مردان پرخاشگر باشند.
درباره علل پرخاشگریِ بیشتر مردان نسبت به زنان، دلایل مختلفی ارائه شده است که دارای مبنای زیستی و توجیه های هورمونی است که از بین آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1) بین کروموزوم Y و هورمون آندروژن رابطه ای دیده شده است. تحقیقات دیگری در مورد مردان دارای پرخاشگری غیرعادی، نشان داده است که برخی از این افراد دارای یک کروموزوم Y اضافی بوده و ساختار کروموزومی آنها به صورت (XYY) است.
مدیران مرد دقت بیشتری صرف رفتارهای مدیر مآبانه مانند پند و اندرز دادن و یا ایراد گرفتن می کنند و مدیران زن وقت بیشتری را به بالا بردن روحیه همدلی میان اعضای گروه اختصاص می دهند.


از طرف دیگر گفته شده وجود کروموزوم Y اضافی را نمی توان دلیلی بر ذاتی بودن پرخاشگری در جنس نر دانست چنانچه مشخص شده است وجود کروموزوم Y اضافی سبب افزایش و درشتی اندام می شود، اما چه بسا وجود اندام قوی و قد بلند از نظر اجتماعی سبب ممتاز شدن این افراد از نظر نیروی بدنی و در نتیجه، مثلاً استخدام آنها در شغلی مانند نگهبان زندان و یا کارهایی که پرخاشگری را ایجاب می کند باشد. بدون تردید عده زیادی از افراد دارای کروموزوم اضافی را می توان یافت که حالت پرخاشگری غیر عادی ندارند و یا بسیار پرخاشگرانی را می توان پیدا کرد که فاقد کروموزوم Y اضافی باشند.
2) پسران خردسال بیشتر از دختران خردسال به بازی های خشونت آمیز علاقه نشان می دهند و شاید این امر یک علت اجتماعی داشته باشد که پرخاشگری را حق مسلم پسرها می داند و دخترها را از این کار منع می کند و گاهی اوقات والدین علاوه بر تحمل پرخاشگری پسرها، آنها را تقویت نیز می کنند و در مقابل ، دخترها را به مطیع بودن وادار می کنند.
3) مطالعات بین فرهنگی نشان می دهد در بسیاری از کشورها، مردان پرخاشگرتر از زنانند.
هر چند عوامل محیطی و اجتماعی تأثیر و رابطه مستقیم با پرخاشگری دارد ولی مسائل اجتماعی نمی تواند تنها دلیل پرخاشگری باشد. بنابراین پدیده پرخاشگری باید یک ریشه زیستی هم داشته باشد.
براساس تحقیقات انجام شده در مورد علل پرخاشگری سه عامل زیر می توانند مؤثر باشند:


الف- تمایز اولیه مغز در جهت الگوی شر بودن
ب- میزان هورمون های خون، مخصوصاً آندروژن ها
ج- رویدادهای خاص محیط زندگی
قاطعیت
قاطعیت ، عبارتست از توانایی و ایستادگی فرد برای دریافت حق خود، بدون زیر پا گذاشتن حقوق دیگران. قاطعیت معنایی درست در نقطه مقابل پرخاشگری دارد چرا که در پرخاشگری برعکس قاطعیت، حقوق طرف مقابل مورد تجاوز قرار می گیرد. به طور کلی دختران منفعل تر از پسران عمل می کنند و پسران بیشتر به روش های پرخاشگرانه گرایش دارند. به موازات رشد، افراد نسبت به «قاطعیت» نگرشی بسیار مثبت پیدا می کنند و آن را سودمندترین راهکارها می یابند. میزان و درجه قاطعیت در زنان و مردان در بیشتر موقعیت های زندگی واقعی آنان متفاوت است ولی به طور کلی می توان گفت قاطعیت در زنان در مقایسه با مردان کمتر و حالت های انفعالی آنان بیش از مردان است. رویکرد قاطعیت به مراتب سازنده تر از رویکرد انفعالی است و رویکرد پرخاشگری مخرب نیز نیست.
رقابت
در زمینه رقابت و تفاوت های آن در دو جنس ، یافته های متفاوتی ارائه شده است. در بعضی پژوهش ها هیچگونه تفاوتی در رقابت بین زن و مرد دیده نمی شود و در بعضی دیگر رقابت در پسران بیش از دختران گزارش شده است.
وقتی مردم خود را در برابر یک جمع می یابند نگران چگونگی مواجهه خود با آن جمع اند و معتقدند که باید به گونه ای رفتار نمایند که قابل قبول به نظر آیند و زنان بیشتر نگران قضاوتی هستند که در مورد آنها می شود ؛ بنابراین ملایم تر و مطیع تر رفتار می کنند.


رهبری و مدیریت
پژوهش های انجام شده توسط اسکلیسون و همکاران نشان داد بین مدیریت و رهبری مردان و زنان تفاوت هایی وجود دارد. آنها دریافتند از نظر درصد زمانی که مدیران زن و مرد صرف می کنند و یا سرعت حل مسائل گروه ، تفاوت قابل ملاحظه ای میان آنها نیست ولی در راهبری و شیوه ی مدیریت آنها تفاوت هایی دیده می شود. مدیران مرد دقت بیشتری صرف رفتارهای مدیر مآبانه مانند پند و اندرز دادن و یا ایراد گرفتن می کنند و مدیران زن وقت بیشتری را به بالا بردن روحیه همدلی میان اعضای گروه اختصاص می دهند. همچنین زنانی که به دلیل توانمندی هایشان به عنوان مدیر برگزیده شده اند به عنوان زنان برجسته و برتر عمل می کنند و ترکیبی از شیوه های مدیریتی مردانه و زنانه را به کار می برند.
ترغیب و قانع سازی
شخص قدرتمند می تواند دیگران را درباره موضوعی گاه مغایر با اعتقاد اصلی شان قانع سازد. کسی که انگیزه قدرت در وی قوی است قادر است در احساسات و افکار دیگران نفوذ نماید. حال باید دید آیا میان زن و مرد در نوع راهبردهایی که در قانع ساختن دیگران به کار می برند، تفاوت وجود دارد؟
جانسون در پژوهش هایش تفاوت میان زن و مرد را در راهبردهایی که به کار می برند در سه زمینه زیر بیان می کند:
1- قدرت غیر مستقیم در برابر مستقیم
زنان دارای قدرت غیر مستقیم، و مردان دارای قدرت مستقیم هستند.
2- قدرت شخصی در برابر قدرت عینی و محسوس.
به نظر می رسد زنان از قدرت شخصی مانند دوست داشتن، محبت و تأیید استفاده می کنند در حالی که مردان از قدرت عینی مانند پول و قدرت بدنی بهره می گیرند.
3- بی پناهی در برابر شایستگی
زنان گاه با راهبرد بی پناهی دیگران را قانع می کنند. برای نمونه هنگام پنچر شدن لاستیک اتومبیل ، کنار جاده ، با بی پناهی به اتومبیل خود تکیه زده و منتظر کمک می ایستند ؛ در حالی که مردان از شایستگی خود هر چند اندک به عنوان یک راهبرد ترغیب و قانع سازی بهره می گیرند.
نفوذ پذیری


در برابر هر شخصی که توانایی قانع سازی دارد، باید فردی نفوذپذیر نیز وجود داشته باشد. روان شناسان اجتماعی بر این باورند که زنان به مراتب بیش از مردان نفوذ پذیرند و تفاوت در میزان نفوذ پذیری آنها از نظر آماری معنی دار است. زنان به ویژه در موقعیت هایی که زیر فشار دیگر اعضای گروه باشند، آسان تراز مردان تحت تأثیر قرار گرفته و تغییر عقیده می دهند.«اش»، در زمینه نفوذ پذیری و به عبارتی همنوایی ، آزمایشی انجام داده که معروف است . آزمایش «اش» بدین شرح است:
یک دانشجوی پسر دانشگاه داوطلب شده است تا در یک کار تحقیقی نقش آزمودنی را به عهده گیرد. در این تحقیق که یک آزمایش ادراک دیداری است او به همراه چند نفر دیگر ( که در واقع همدستان آزمایشگرند) دور میزگردی می نشیند، به اعضای گروه یک خط عمود نشان داده می شود و بعد از آنها خواسته می شود که بگویند کدام یک از سه خط عمود دیگری که به آنها نشان داده می شود برابر با خط قبلی است ( هر سه خط مقایسه و خط اصلی همزمان به آزمودنی نشان داده می شوند یکی از این خطوط از نظر طول برابر با طول خط اول است و خط های دیگر از نظر تفاوت با آن طوری هستند که اختلاف با آنها کاملاً بارز است). در این آزمایش از افراد خواسته می شود انتخاب خود را با صدای بلند و یکی یکی به نوبت بیان کنند. آزمودنی واقعی طوری نشسته که همیشه نفر ما قبل آخر است. بدین ترتیب این تصور در آزمودنی شکل می گیرد که کار بسیار ساده است. همین عمل در چندین کوشش بعدی نیز تکرار می شود. سپس در یک کوشش که در آن نیز انتخاب مانند انتخاب های دیگر ساده و روشن است، نخستین همدست آزمایشگر پاسخی را می دهد که آشکارا غلط است یعنی کوتاه ترین خط را برابر با خط X معرفی می کند. وهمه همدستان دیگر هم همین کار را انجام می دهند و پاسخ آشکارا غلط را انتخاب می کنند. وقتی که نوبت پاسخ به آزمودنی واقعی مورد نظر می رسد و همه آزمودنی های قبلی پاسخی غلط را انتخاب کرده اند او چه خواهد کرد؟ آیا به عقیده خود پای بند می ماند، و یا با دیگران همنوا شده و نظر آنها را می پذیرد؟ این شیوه ای بود که دریک رشته آزمایش توسط «اش» انجام شد.

براساس تحقیقات ، پرخاشگری ، بیشتر یک ویژگی مردانه است تا زنانه ؛ بنابراین مردان می کوشند خود را با الگوهای مردانه وفق دهند.



یکی از یافته های «اش» در زمینه همنوایی تفاوت های بین دو جنس زن و مرد بود.«اش» مشاهده کرد در آزمایش هایی که مواجهه ، رو به رو بود و فرد می بایست به طور علنی با جمع مخالفت کند تفاوت های بین دو جنس ظاهر می شد. یعنی وقتی در آزمودنی ها این باور را به وجود می آوردند که دارند آنها را مشاهده می کنند، زنان بیشتر همنوایی می کردند تا زمانی که پاسخ آنها دریک موقعیت خصوصی تر و بدون مشاهده شدن اعلام می شود. ایگلیی معتقد است وقتی مردم خود را در برابر یک جمع می یابند نگران چگونگی مواجهه خود با آن جمع اند و معتقدند که باید به گونه ای رفتار نمایند که قابل قبول به نظر آیند و زنان بیشتر نگران قضاوتی هستند که در مورد آنها می شود ؛ بنابراین ملایم تر و مطیع تر رفتار می کنند.
ادامه دارد...
در قسمت بعد به مقایسه زن و مرد در زمینه ی هنری می پردازیم.
منبع: مقدمه ای بر روان شناسی ازدواج تألیف : زهره رئیسی
 

Similar threads

بالا