تراوشات ذهنی یک نفر بیکار

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
هی تو!
گیرم که تمام شب را گریه کرده باشی
گیرم که جای خالی یک آغوش،
تا خود ِ صبح دستش را دور گلویت فشرده باشد
انصاف نیست اما
با این همه،
منتظر هیچ دستی
در هیچ جای این دنیا نباش!
اشک هایت را با دست های خودت،
با همین دستمال چرک تنهایی پاک کن
که
همه ی رهگذران این خیابان شلوغ
مثل تو تنهایند...!
 

hamed-Gibson

عضو جدید
کاربر ممتاز
و من فارغ از این همه هیاهو تنها از کنارت میگذرم
چه تو مرا ببینی و یا نبینی
راه من بسوی ابدیت است
کسی را یارای همگام شدن با من نیست
بلیط این جاده یکطرفه است و بازگشتی ندارد
 

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
دنیا کوچکتر از آن است که گمشده‌ای را در آن یافته باشی
هیچ‌کس اینجا گم نمی‌شود
آدم‌ها به همان خونسردی که آمده‌اند
چمدانشان را می‌بندند و ناپدید می‌شوند
یکی در مه
یکی در غبار
یکی در باران
یکی در باد
و بی‌رحم‌ترین‌شان در برف
آنچه بر جا می‌ماند
رد پایی‌ست و خاطره‌ای که هر از گاه
پس میزند مثل نسیم
پرده‌های اتاقت را!


 

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
پرنده ای که بال و پرش ریخته باشد!

مظلومیت خاصی دارد!
باز گذاشتن در قفسش توهینی است به او!
در قفس را ببند تا زندان دلیل زمینگیر شدنش باشد!
نه پر و بال و ریخته اش!!
 

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
یعقوب پایه گذاری سبکی بود که انتظار را معنی میکند!...

ما همه مریدان یعقوبیم!...بدون آنکه بدانیم!
ولی سالهاست که کسی خبر از بازگشت هیچ یوسفی نداده است!!
گویا تنها یوسفی که بازگشت همان یوسف یعقوب بود!
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای فلاني
فهمیدی عشق را به حراج گذاشته اند؟
گویند هرچه بیشتر بخری،زیر قیمت می دهند!
عشق را که روزی شیرین را معشوقه فرهاد کرد و
از فرهاد کوه کنی در راه او ساخت
عشق را که روزی،لیلی را دل باخته مجنون کرد و
مجنون را دوان و گریان به سوی کعبه برد،
اکنون چو جنسی بی ارزش به زیرِ پاها لگد مال شده!
ای فلاني!
تو می گویی گر فرهاد و مجنون،
شیرین و لیلی،سر ز خاک به در آرند و
عشق را این چنین آشفته و زار
بازیچه بینند
باز هم به عاشقِ افسانه ای بودن خود افتخار میکنی؟
 

hamed-Gibson

عضو جدید
کاربر ممتاز
خسته شدم از تو . از خودم
راه خروج نشان بده. دری یا پنجره ای
پیراهن میدرم از تن بیجانی که تو چنگ بر دلش زدی
زخم تو نیشتری بود که گل سرشت مرا از دلم گرفت
 

vurojak

عضو جدید
شبی مست رفتم اندر ویرانه ای
ناگهان چشمم بیافتاد اندر خانه ای



نرم نرمک پیش رفتم در کنار پنجره


تا که دیدم صحنه ی دیوانه ای
پیرمردی کور و فلج درگوشه ای
مادری مات و پریشان همچنان پروانه ای
پسرک از سوز سرما میزند دندان به هم
دختری مشغول عیش و نوش با بیگانه ای
پس از ان سوگند خوردم مست نروم بر در خانه ای
تا که بینم دختری عفت فروشد بهر نان خانه ای
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

fire dragon

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام

حال همه‌ ما خوب است
ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور
که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گویند
با این همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم

که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و
نه این دلِ ناماندگارِ بی‌درمان
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تو تنهايي[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ومن صد بار تنهاتر[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تو ميداني كه من جز با تو[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]با هر كس كه باشم...باز تنهاييم[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تو ميداني كه اين بغض فرو خورده[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]به جز بر شانه هاي استوارت[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]جاي ديگر وا نخواهد شد[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]و ميداني كه من يك عمر چشمانم به در بودست....[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دلم امروز ميخواهد[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]كه اين را هم بداني كه......[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دگر ناب توانم نيست[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ببين سردي زمستان دستانم را خجل كرده[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]وحتي اشك هم ديگر...[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تسلي بخش غمها نيست[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بيا كه ديگر از دست خيالت هم گريزانم[/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]​
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بيا كه سخت تنهاييم[/FONT]​
 

PESARE IRAN

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنها و غریب در باشگاه میگشتم که چشم به وازه ی بیکار افتاد در عنوان تایپکی

باسر پریدم تو که دیدم بلهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

یه مشت بیکار دارن خودشونو سر گرم میکنن ای جاااااان
 

vurojak

عضو جدید
تنها و غریب در باشگاه میگشتم که چشم به وازه ی بیکار افتاد در عنوان تایپکی

باسر پریدم تو که دیدم بلهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

یه مشت بیکار دارن خودشونو سر گرم میکنن ای جاااااان

خوب توام مشغول شو دیگه:دی
 

meddler

عضو جدید
کاربر ممتاز
هی تنوره میکشم که تو کم بیاوری !
ولی تو بیشتر جلو جلو میروی
مهربان و دل رحمم
پس چرا از صمیم قلب در پی کشتن منی
تو مرد اسطوره ها
چرا دست از سر من بر نمیداری
دوست ندارم تو را پیش تمام مرد های اسطوره ها بفرستم
..
.
.
.
من اژدهای خوبی هستم
مجبورم نکن !
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هرگاه دفتر محبت را ورق زدي و هرگاه زير پايت خش خش برگها را احساس كردي هرگاه
در ميان ستارگان آسمان تك ستاره اي خاموش ديدي براي يكبار در گوشه اي از ذهن خود
، نه به زبان بلكه از ته قلب خود بگو : يادت بخير.

 

vurojak

عضو جدید
دوست داشتن
زبان ٬
زمان ٬
راه ٬
دلیل٬
نشانه نمی خواهد که
دل می خواهد .
دوست داشتن
یک "من" می خواهد
و یک "تو" ٬
که برای دوست داشتن
نه من بماند و نه تو !
با هر زبان ٬
بی زمان و بی دلیل ٬
در هر راهی که می روم و با هر نشانه ای
دوستت دارم
حتی اگر
این دل برای دوست داشتن
دل نباشد ! ...
 

meddler

عضو جدید
کاربر ممتاز
میشه !
پرسیدم میشه :
.
.
آروم سرش و بلند کرد
گفت : "مگه کوری این قوچه !؟"
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل من تنها بود,,
شاپرک نای پرواز نداشت
رود بالای دهات نغمه و شور نداشت


سبزی دشت،سرخی گل،بوی سوسن

در دل کوچک بلبل،هیچ, تاثیر نداشت

قطره اشکی شفاف سینه ی پر مهر گشود

سینه اى آینه وار ، پر ز درد دل من
دلی تنها روبروی دل من!
دل من تـنها بـود ،
دل من هرزه نـبـود,
دل من عادت داشـت ، که بمانـد یک جا
به کجا ؟!
معـلـوم است ، به در خانه تو !
دل من عادت داشـت ،
که بمانـد آن جا ، پـشـت یک پرده تـوری
که تو هر روز آن را به کناری بزنی
دل من ساکن دیوار و دری ،
که تو هر روز از آن می گـذری .
دل من ساکن دستان تو بود
دل من گوشه یک باغـچه بـود
که تو هر روز به آن می نگری
راستی ، دل من را دیـدی ...؟!!
 

Similar threads

بالا