راستش یه سالیه یک نظریه ارائه دادم
خیلی وقته بااین کلنجار میرم .....نقاط قوت و ضعف خوبی هم داره ....دوستان نظرشون چیه؟
فک میکنم شرایط خیلی تاثیر در رفتار یک شخص داره چیزی حدود 99 درصد
به نظرم ذات آدما یکیه .....همه مثل همیم ......این شرایطه که تعیین میکنه حسادت رضایت خشانت حرص و طمع آدما چقدر باشه ......که وقتی اینطوری نگاه میکنم اختیار ادم نقض میشه .....برای مثال فک میکنم اگر تک تکتون درست جای گاندی انشتین چرچیل استالین ا.ن بودید همان کارایی رو میکردید که اونا میکنن ....
یا مثلا شما هم اگه جای محصولی بودید بدون شک این همه ثروت جمع میکردید شایدم بیشتر .....با این دید من دیگه نمیتونم کسی رو محکوم کنم.....یک آدم که متولد میشه مغزش هیچی نداره و بسته به محیط خانواده و جامعه مغزش میشه آرشیو عقاید دیکته شده به وسیله مافوق ها .......درتنیجه جور دیگه اصلا نمیتونه فکر کنه ........در همون قالب طراحی شده براش اندیشه میکنه .....
یه مثال علمی 12 سال تو دوران مدرسه ما فیزیک نیوتنی خوندیم ....وقتی میگن یه ماشینی متحرکی که از خودش صدا وول میده شنونده صدا سرعت صوت رو ب مجموع دو سرعت ماشین و صدا دریافت میکنه .......ولی این در مورد ماشینی که از خودش نور میده بیرون صدق نمیکنه هر چی هم فکر میکنم دلیلشو نمیتونم پیدا کنم ......احساس میکنم افکارم تو یه قالب عنکبوت زده گرفتار شده و راه خلاصی نداره .........
پس زیاد قضاوت نکنم شاید من اشتباه میکنم ......ببخشید اگه وقتتونو با این اراجیف گرفتم ....و نتونستم منظورمو برسونم .....ممنون از توجهتون

خیلی وقته بااین کلنجار میرم .....نقاط قوت و ضعف خوبی هم داره ....دوستان نظرشون چیه؟

فک میکنم شرایط خیلی تاثیر در رفتار یک شخص داره چیزی حدود 99 درصد

به نظرم ذات آدما یکیه .....همه مثل همیم ......این شرایطه که تعیین میکنه حسادت رضایت خشانت حرص و طمع آدما چقدر باشه ......که وقتی اینطوری نگاه میکنم اختیار ادم نقض میشه .....برای مثال فک میکنم اگر تک تکتون درست جای گاندی انشتین چرچیل استالین ا.ن بودید همان کارایی رو میکردید که اونا میکنن ....

یا مثلا شما هم اگه جای محصولی بودید بدون شک این همه ثروت جمع میکردید شایدم بیشتر .....با این دید من دیگه نمیتونم کسی رو محکوم کنم.....یک آدم که متولد میشه مغزش هیچی نداره و بسته به محیط خانواده و جامعه مغزش میشه آرشیو عقاید دیکته شده به وسیله مافوق ها .......درتنیجه جور دیگه اصلا نمیتونه فکر کنه ........در همون قالب طراحی شده براش اندیشه میکنه .....
یه مثال علمی 12 سال تو دوران مدرسه ما فیزیک نیوتنی خوندیم ....وقتی میگن یه ماشینی متحرکی که از خودش صدا وول میده شنونده صدا سرعت صوت رو ب مجموع دو سرعت ماشین و صدا دریافت میکنه .......ولی این در مورد ماشینی که از خودش نور میده بیرون صدق نمیکنه هر چی هم فکر میکنم دلیلشو نمیتونم پیدا کنم ......احساس میکنم افکارم تو یه قالب عنکبوت زده گرفتار شده و راه خلاصی نداره .........
پس زیاد قضاوت نکنم شاید من اشتباه میکنم ......ببخشید اگه وقتتونو با این اراجیف گرفتم ....و نتونستم منظورمو برسونم .....ممنون از توجهتون