نگاهی به دهه طلایی حضور آبرامویچ در چلسی
نگاهی به دهه طلایی حضور آبرامویچ در چلسی
1 جولای 2003، 10 سال پیش بود که رومن آبرامویچ با بدست آوردن مالکیت چلسی برگ جدیدی در تاریخ این باشگاه بزرگ رقم زد.
به گزارش کانون رسمی هواداران چلسی در ایران، آبرامویچ پس از دیدن بازی زیبای دو تیم منچستر یونایتد و رئال مادرید که هفت گل داشت، تصمیم گرفت که برای خود یک باشگاه بخرد. به او گفته شده بود که چند باشگاه انگلیسی برای خرید وجود دارد؛ منچستر یونایتد، تاتنهام هاتسپر و چلسی!
کنترل باشگاه منچستر یونایتد ساده نبود، تاتنهام در رقابت های اروپایی حرفی برای گفتن نداشت و همین باعث شد علاقه آبرامویچ کم شود. چلسی که داشت با رانیری جانی تازه می گرفت، تنها عامل عدم موفقیتش بدهی های عظیمش بود که آبرامویچ می توانست با پرداخت آن ها چلسی را بار دیگر به اوج باز گرداند. باشگاهی که در دهه هفتاد پس از قهرمانی و نتایج درخشان، به طور ناگهانی به مشکلات شدید مالی برخورد کرده بود، باشگاهی که تمامی ستارگانش به دلیل این که باشگاه توان پرداخت حقوقشان را نداشت، رفته بودند. باشگاهی که به قدری ثروتش قلیل بود و توان بازیکن گرفتن را نداشت که ری ویلکینز 18 ساله کاپیتانش بود.
چلسی در دهه 90 دوباره اوج گرفت و راه صعود به قله های فوتبال را طی می کرد که آمدن آبرامویچ در سال 2003 کمک فوق العاده ای به آبی ها کرد.
معامله خیلی سریع و در کمتر از 15 دقیقه بین کن بیتس (رئیس سابق باشگاه) و آبرامویچ انجام شد و بیلیونر روس مالک چلسی شد تا روحی تازه به رگ های چلسی و هوادارانش تزریق شود.
آبرامویچ در طول زمان حضور خود در چلسی میلیون ها پوند بر سر ترنسفر بازیکنان، مربیان و دیگر عوامل خرج کرد. خرید و فروش های بدون احتساب خرید بازیکنانی همچون داویا، توماس کالاس و دیگر جوانان آکادمی چلسی در دوران آبرامویچ بدین شکل می باشند.
با توجه به این که هنوز فصل نقل و انتقالات تابستانی 14-2013 به اتمام نرسیده، آندره شورله که با مبلغ 18 میلیون پوند به چلسی پیوست نیز در این لیست حضور ندارد.
راهنما: (سن بازیکن هنگام خرید، باشگاهی که بازیکن از آن خریداری شده، مبلغ خریداری شده به پوند)
فصل 04-2003
1- گلن جانسن (18، وستهم، 6.3)
2- الکسی اسمرتین (28، بوردو، 3.5)
3- جرمی (24، رئال مادرید، 7)
4- خوان سباستین ورون (28، منچستر یونایتد، 15)
5- دیمن داف (24، بلکبرن، 17)
6- وین بریج (22، ساوتهمپتون، 7)
7- آدریان موتو (24، پارما، 15.8)
8- جو کول (21، وستهم، 6.6)
9- هرنان کرسپو (28، اینتر میلان، 16.8)
10- کلودیو ماکهلهله (30، رئال مادرید، 16)
11- نیل سولیوان (33، تاتنهام، بازیکن آزاد)
12- مارکو آمبروسو (30، کیوو، بازیکن آزاد)
13- ماچو (25- ساندرلند، بازیکن آزاد)
14- اسکات پارکر (22، چارلتون، 10)
|
فصل 05-2004
1- ماتیا کژمان (25، آیندهوون، 5.5)
2- الکس (22، سانتوس، 5.7)
3- تیاگو (23، بنفیکا، 10)
4- پتر چک (22، رن، 9)
5- آرین روبن (20، آیدهوون، 12)
6- پائولو فریرا (25، پورتو، 13.2)
7- دیدیر دروگبا (26، مارسی، 24)
8- ریکاردو کاروالیو (26، پورتو، 19.8)
9- یوراسیک (26، زسکا، 3) |
فصل 06-2005
1- دل هورنو (24، اتلتیکو بیلبائو، 8)
2- رایت فیلیپس (23، منچستر سیتی، 24)
3- لاسانا دیارا (20، لی هاوره، 2)
4- مایکل اسین (22، لیون، 24.4)
5- مانیش (27، دینامو مسکو، قرضی)
|
فصل 07-2006
1- هیلاریو (30، ناسیونال، آزاد)
2- بالاک (30، بایرن مونیخ، آزاد)
3- کالو (20، فاینورد، 3)
4- شوچنکو (29، میلان، 30)
5- اوبی میکل (19، لین، 16)
6- خالد بولهروز (23، هامبورگ، 9)
7- اشلی کول (25، آرسنال، 5 + گالاس)
|
فصل 08-2007
1- سیدول (24، ریدینگ، آزاد)
2- تال بن هایم (25، بولتون، آزاد)
3- کلودیو پیزارو، بایرن مونیخ، آزاد)
4- مالودا (27، لیون، 13.5)
5- خولیانو بلتی (31، بارسلونا، 3.7)
6- آنلکا (28، بولتون، 15)
7- ایوانویچ (23، لوکوموتیو مسکو، 9)
8- فرانکو دی سانتو (18، آئوداکس ایتالیانو، 2)
|
فصل 09-2008
1- دکو (30، بارسلونا، 8)
2- بوسینگوا (25، پورتو، 16.2)
3- مینیرو (32، آزاد)
4- ریکاردو کورشما (24، اینتر میلان، قرضی) |
فصل 10-2009
1- یوری ژیرکوف (25، زسکا مسکو، 18)
2- ترنبول (24، میدلزبرو، آزاد)
3- استوریج (19، منچستر سیتی، 3)
4- نمانیا ماتیچ (20، کوشیتسه، 1.5)
|
فصل 11-2010
1- بنایون (30، لیورپول، 5.5)
2- رامیرس (23، بنفیکا، 17)
3- داوید لوئیز (23، بنفیکا، 21.3)
4- تورس (26، لیورپول، 50) |
12-2011
1- کورتوا (19، گنک، 7.9)
2- رومئو (19، بارسلونا، 4.4)
3- ماتا (23، والنسیا، 23)
4- میرلس (28، لیورپول، 12)
5- کیهیل (25، بولتون، 7)
6- پیازون (17، سائوپائولو، 5)
7- کوین دی بروین (20، گنک، 6.7)
|
13-2012
1- مارکو مارین (23، وردربرمن، 7)
2- ادن هازارد (21، لیل، 32)
3- تورگان هازارد (19، لنس، 0.8)
4- اسکار (20، اینترناسیونال، 25)
5- آزپیلیکوئتا (22، مارسی، 7)
6- ویکتور موسز (21، ویگان، 9)
7- والاس (18، فلومیننزه، 5)
8- با (27، نیوکاسل، 7)
|
چلسی در دوران آبرامویچ 9 مربی مختلف داشته که به طور کلی عملکرد آن ها را بررسی می کنیم.
| درصد پیروزی | تعداد بازی ها | تعداد پیروزی | تعداد تساوی | تعداد باخت |
رانیری | 54 | 200 | 107 | 46 | 47 |
مورینیو | 67 | 185 | 124 | 40 | 21 |
گرانت | 67 | 54 | 36 | 5 | 5 |
اسکولاری | 56 | 36 | 20 | 11 | 5 |
هیدینک | 73 | 22 | 16 | 5 | 1 |
آنجلوتی | 61 | 109 | 67 | 20 | 22 |
ویلاس بواس | 48 | 40 | 19 | 11 | 10 |
دی متئو | 57 | 42 | 24 | 9 | 9 |
بنیتز | 58 | 48 | 28 | 10 | 10 |
چلسی در دوران حضور آبرامویچ موفق به کسب 13 جام در یک دهه شده که دورانی فوق العاده محسوب می شود. حال قصد داریم نگاهی به قهرمانی های چلسی با آبرامویچ بیندازیم.
لیگ قهرمانان باشگاه های اروپا: 2012
لیگ اروپا: 2013
لیگ برتر انگلستان: 05-2004، 06-2005، 10-2009
جام حذفی انگلستان: 2007، 2009، 2010، 2012
جام اتحادیه: 2005، 2007
جام خیریه: 2005، 2009
چلسی در 10 سال حضور آبرامویچ به رکورد های جالبی دست یافت که در اینجا به چند تا از مهم ترین آن ها اشاره می کنیم.
بزرگ ترین پیروزی در لیگ برتر: 8-0 مقابل ویگان 10-2009 و استون ویلا 13-2012
بزرگ ترین پیروزی در لیگ قهرمانان: 6-1 مقابل نورشلند 13-2012
بزرگ ترین پیروزی در جام اتحادیه: 6-0 ولورهمپتون 13-2012
طولانی ترین روند پیروزی در تمام رقابت ها: 9 بازی در فصل های 06-2005 و 08-2007
طولانی ترین روند پیروزی های خانگی در تمام رقابت ها: 12 بازی در مجموع دو فصل 09-2008 و 10-2009
طولانی ترین روند پیروزی های خارج از خانه در تمام رقابت ها: 6 بازی در فصل های 05-2004 (دو بار)، 06-2005، 07-2006 (دو بار) و 13-2012
بیشترین تعداد پیروزی های خارج از خانه در رقابت های اروپایی: 6 بازی، 04-2003
طولانی ترین روند پیروزی در لیگ برتر: 11 بازی در مجموع دو فصل 09-2008 (5 بازی) و 10-2009 (6 بازی)
طولانی ترین روند پیروزی های خارج از خانه در لیگ برتر: 11 بازی در مجموع دو فصل 08-2007 (3) و 09-2008 (8 بازی) این رکورد چلسی رکورد تاریخ لیگ انگلستان می باشد.
بیشترین تعداد برد های خانگی در لیگ برتر: 13 بازی در مجموع دو فصل 05-2004 (2 بازی) و 06-2005 (11 بازی)
بیشترین تعداد پیروزی در یک فصل و در تمام رقابت ها: 42 بازی در فصل های 05-2004 و 07-2006
بیشترین تعداد پیروزی های خانگی در یک فصل و در تمام رقابت ها: 24 بازی در فصل های 06-2005 و 10-2009
بیشترین تعداد پیروزی های خارج از خانه در یک فصل و در تمام رقابت ها: 20 بازی در فصل های 04-2003 و 05-2004
بیشترین تعداد پیروزی در یک فصل لیگ برتر: 29 برد در فصل های 05-2004 و 06-2005، این رکورد چلسی رکورد تاریخ لیگ برتر نیز می باشد.
بیشترین تعداد پیروزی های خانگی در یک فصل لیگ برتر: 18 برد در 06-2005، این رکورد چلسی رکورد تاریخ لیگ برتر نیز می باشد.
شاید اگر چلسی اندکی خوش شانس بود، می توانست در همین 10 سال به جای یک قهرمانی در لیگ قهرمانان، 5 قهرمانی داشته باشد. در فصل اول حضور آبرامویچ، چلسی تا نیمه نهایی پیش رفت و در آنجا به طرزی عجیب مقابل موناکو شکست خورد تا نتواند در فینال رقابت ها مقابل پورتوی خوزه مورینیو صف آرایی کند.
در فصل بعد، چلسی با مورینیو با حذف غول هایی همچون بایرن مونیخ و بارسلونا، در نیمه نهایی به لیورپول رسیذ که در آنجا در حالی که بازی رفت 0-0 مساوی شده بود، در بازی برگشت 1-0 و با اشتباه داور شکست خورد. در آن دیدار داور مسابقه به اشتباه گل گارسیا را صحیح اعلام کرد، گلی که بعد ها گل اشباح و ارواح نام گرفت. گالاس توپ را از روی خط در آورد با این حال داور مسابقه به اشتباه گل را سالم پذیرفت تا چلسی از راه یابی به فینال باز ماند. در دقیقه 96 بازی نیز ایدور گودیانسن این موقعیت را داشت که بازی را 1-1 کند تا چلسی جشن صعود به فینال بگیرد، ولی با بی دقتی موقعیت طلایی را از دست داد.
در فصل 08-2007، چلسی برای اولین بار در تاریخ خود با مربیگری آورام گرانت به فینال لیگ قهرمانان شد و در آنجا نیز با بدشانسی محض در ضربات پنالتی شکست خورد تا هواداران چلسی شاهد اشک های جان تری، تاسف لمپارد و شادی کریستین رونالدو باشند. در آن مسابقه دروگبا یک بار به تیرک زد و به دلیل درگیری با ویدیچ نیز اخراج شد، لمپارد نیز یک بار تیرک دروازه ون در سار را به لرزه آورد. در شب بارانی مسکو، جان تری که می رفت پنالتی قهرمانی چلسی را گل کند، به دلیل خیس بودن زمین لیز خورد و ضربه پنالتیش در حالی که داشت به خلاف جهت حرکت ون در سار می رفت به اوت رفت، پس از آن نیز نیکولاس آنلکا، آقای گل لیگ برتر پنالتی خود را خراب کرد تا چلسی بازنده بدشانس بازی لقب بگیرد.
در فصل 09-2008 و با گاس هیدینک، چلسی بار دیگر به نیمه نهایی لیگ قهرمانان رسید و تام هنینگ اوربو، داور مسابقه با درخشش زاید الوصف خود چلسی را بازنده نبرد با بارسلونا کرد. در آن مسابقه که در نهایت با نتیجه 1-1 به پایان رسید، دست کم 4 پنالتی 100% برای چلسی گرفته نشد. هنوز هم پیام های تهدید آمیز هواداران چلسی برای تام هنینگ اوربو ارسال می شود. بسیاری آن شب را نا پاک ترین شب تاریخ فوتبال اروپا می دانند.
با این حال سر انجام در سال 2012 و با درخشش ستارگانی که مورینیو با خود به چلسی آورده بود با مربیگری اسطوره باشگاه، روبرتو دیمتئو چلسی موفق شد برای اولین بار کاپ قهرمانی لیگ قهرمانان را، کاپی که شاید خوش بین ترین هوادار چلسی قبل از سال 2003 فکرش را هم نمی کرد، بالای سر ببرد.
اگر بخواهیم نگاهی به دیگر خدمات آبرامویچ برای باشگاه چلسی بیندازیم، بی شک احداث کمپ تمرینی کوبهام یکی از بزرگ ترین پروژه های او بود.
هنگامی که آبرامویچ به چلسی آمد، آبی ها در تفرج گاه کالج هارلینگتون تمرین می کردند. درست است که زمین چمن، سالن بدنسازی و دروازه ها واقعا همه چیز هایی هستند که برای تمرین کردن به آن ها نیاز است، ولی امکانات جانبی دیگری که آبرامویچ برای چلسی فراهم کرد، باشگاه هایی همچون منچستر یونایتد را به چالش کشاند.
باشگاه چلسی توانست مجوز ساخت چنین کمپ و فراهم آوردن امکانات جانبی دیگر را در سال 2004 بگیرد و پروژه از همان زمان به طور جدی آغاز و در سال 2007 به طور رسمی از آن رو نمایی شد. در طول این مدت، چلسی آکادمی و انجمن هواداری خود را باز هم به لطف کمک های آبرا اضافه کرد.
ساختن کمپ تمرینی کوبهام به مربیان چلسی کمک کرد که دسترسی سریع به جوانان آکادمی داشته باشند. همچنین هواداران و بازیکنان جوان می توانستند ستارگان چلسی را از نزدیک ببینند و از آن ها درس بگیرند. همچنین با درایت مدیران چلسی، سایت قدرتمندی برای باشگاه چلسی طراحی شد که بی شک کمک فراوانی به هواداران چلسی در سرتاسر جهان کرد.
کمپ تمرینی کوبهام بی هیچ شک و تردیدی یکی از عوامل اصلی موفقیت چلسی در یک دهه اخیر می باشد، شاید تمام تمرکز ها بر روی ستارگان باشگاه باشد با این حال چنین خدماتی حتی شاید ارزششان بیش از بازیکنان گران قیمت اروپایی باشد. چرا که ستارگان فراوانی در سال های آینده از همین آکادمی و با این امکانات رشد خواهند کرد.
یکی از نگرانی هایی که هواداران چلسی و به طور کلی سوالی که برای بسیاری از فوتبالی ها وجود دارد این است که اگر روزی آبرامویچ خسته شد و رفت، آیا دوباره چلسی با کوهی از بدهی رو به رو می شود؟ پاسخ این سوال این است که در سال 2009 آبرامویچ 340 میلیون پوند وام را به سهام باشگاه تبدیل کرد تا به تقریبا به طور کلی چنین نگرانی برطرف شود. حال چلسی به قدری در وضعیت خوبی قرار دارد که در صورت رفتن او به مشکل نخورد، هرچند با علاقه ای که آبرامویچ نشان داده بسیار بعید می رسد که چنین فرصتی را از دست بدهد. زیرا دهه دوم آبرامویچ اینطور که به نظر می رسد دهه ای سرشار از موفقیت می باشد. سیاست های باشگاه تغییر کرده و حالا تمرکز بر روی جوانان و آکادمی است.
آبرامویچ در سال های اخیر به کمک مایکل امنالو، مدیر فنی باشگاه به قدری استعداد های جوان برای تیم های زیر 17 سال و دیگر رده های سنی جذب کرده که با برنامه ریزی صحیح چلسی می تواند علاوه بر استفاده از آن ها در ترکیب خود، با فروش آن ها میلیون ها پوند بدست آورد. در روز هایی که همگان فکر می کردند چلسی تنها به فکر خرید ستارگان بزرگ است، با یک برنامه ریزی درست و درایت مسئولین، صاحب یکی از بهترین و شاید ارزشمند ترین آکادمی های فوتبال جهان شد. آکادمی در همین سال با تیم 10 نفره، لاماسیا را با دو گل شکست داد.
همچنین در هفته های گذشته چلسی قراردادی 300 میلیون پونی با آدیداس امضا کرد که با ارزش ترین قرارداد یک شرکت تولیدی لباس با یک باشگاه انگلیسی و دومین قرارداد ارزشمند در جهان می باشد. این خود نشان از موفقیت چلسی در سال های اخیر دارد که شرکت بزرگ آدیداس با امضای این قرارداد موافقت کرده است.
از دیگر خدمات آبرامویچ می توان به تلاش برای ساختن استادیومی جدید برای چلسی اشاره کرد. با این حال مشکلات فراوانی بر سر راه قرار دارد و باید صبر کرد و دید چه اتفاقی خواهد افتاد. واضح است که استادیوم 45 هزار نفری استمفوردبریج برای باشگاه بزرگی مثل چلسی کم ظرفیت می باشد، به دلیل این که اطراف استمفوردبریج منطقه مسکونی می باشد احتمال افزایش ظرفیت استمفوردبریج بسیار کم است. باید صبر کرد و دید که چه اتفاقی می افتد.
شاید برخی از اخراج کردن های آبرامویچ گله کنند، ولی با یک نگاه سطحی می توان دریافت که تقریبا تمام این تغییرات به شکلی باور نکردنی جواب داده اند. درست است که گاهی تصمیمات نادرست گرفته شده، ولی این تصمیمات همگی مربوط به آبرامویچ نمی شوند، بلکه هیئت مدیر نیز نقش فراوانی در عملی کردن آن ها دارند و ضمنا به این نکته باید توجه کرد که هیچ مثالی را نمی توانید در فوتبال پیدا کنید که بی اشتباه باشد. در آخر باید گفت که در یک پیروزی همه شریکند و در یک شکست هم همینطور، در یک اشتباه همه نقش دارند و در یک تصمیم غلط تنها یک فرد مقصر نیست.
آبرامویچ در اولین اخراج خود رانیری را کنار زد و مورینیو را آورد که 6 جام کسب کرد، پس از مورینیو گرانت روی کار آمد و چلسی توانست به فینال لیگ قهرمانان برسد. گرانت سرمربی موقت بود و در پایان فصل اخراج نشد، بلکه قراردادش تمام شد. پس از آن، اسکولاری روی کار آمد و در نیم فصل دوم اخراج شد تا گاس هیدینگ روی کار بیاید، هیدینک تنها 1 بار باخت و با چلسی به نیمه نهایی لیگ قهرمانان رسید و جام حذفی را بالای سر برد. هیدینک نیز اخراج نشد، بلکه قراردادش به اتمام رسید و علیرغم علاقه آبرامویچ حاضر نشد در چلسی بماند.
سپس کارلو آنجلوتی روی کار آمد و موفق شد لیگ برتر به همراه جام حذفی را در همان فصل اول بالای سر ببرد. در فصل دوم و پس از عدم موفقیت چلسی در کسب جام، کارلتو نیز اخراج شد و اندره ویلاس بواس جانشین وی شد. بواس خرید های فوق العاده ای در چلسی داشت، خوان ماتا، لوکاکو و گری کیهیل سه تن از آن ها می باشند، وی همچنین فلسفه چلسی را تغییر داد، فلسفه ای که هنوز هم دنبال می شود و آبی ها دیگر سراغ بازیکنان پا به سن گذاشته دیگر تیم ها نمی روند. با این حال بواس پس از کسب نتایج ضعیف اخراج شد و دیمتئو روی کار آمد که او نیز کارنامه ای درخشان از خود به جای گذاشت و موفق شد قهرمان لیگ قهرمانان و جام حذفی شود.
شاید بهتر بود که دیمتئو پس از آن قهرمانی و اتمام قراردادش با چلسی خداحافظی می کرد، زیرا او برای تغییر نسل باشگاهی بزرگ همچون چلسی مربی کم تجربه محسوب می شد، با این حال آبرامویچ به خاطر فشار هواداران و جام هایی که دیمتئو گرفت مجبور شد قرارداد او را دائمی کند. ولی پس از کسب چند نتیجه ضعیف بهانه خوبی برای اخراج او پیدا کرد و بنیتز را روی کار آورد. بنیتز موفق شد سهمیه لیگ قهرمانان و لیگ اروپا را برای چلسی بگیرد و جوانان چلسی را نیز پیشرفت دهد تا عملکرد نسبتا قابل قبولی از خود به جای گذاشته باشد.
از این ها که بگذریم، آبرامویچ در این فصل کادویی باور نکردنی برای بازیکنان و هواداران چلسی باز کرد. این هدیه چیزی نبود جز خوزه مورینیو، مربی که در سال 2007 پس از مشکلات متعدد با هیئت مدیره برکنار شد، حال بار دیگر به خاطر چلسی و هوادارانش به استمفوردبریج باز گشته، برای یک مدیر بسیار سخت است کسی را که یک بار برکنار کرده دوباره باز گرداند، با این حال آبرامویچ هیچ گونه لجاجتی از خود نشان نداد و مورینیو را بار دیگر به چلسی و هوادارانش هدیه داد تا یکی از دراماتیک ترین بازگشت های تاریخ فوتبال رخ دهد.
آبرامویچ هرچند که اشتباهاتی داشت، ولی با مدیریت درست خود دهه ای فوق العاده موفق برای چلسی رقم زد و پس از سال ها لبخندی واقعی بر لبان هواداران این باشگاه بزرگ نشاند. قطعا خدمات آبرا نسبت به اشتباهاتش به قدری زیاد هستند که کسی نتواند انتقادات چندانی به او وارد کند، آبرامویچ تنها یک کمک مالی با چلسی نبود، آبرامویچ با خود جاه طلبی و سیری ناپذیری در کسب جام و موفقیت را به چلسی آورد.