mehrshad53
اخراجی موقت
یکی بود یکی نبود....
یه مزرعه ای بود که توش10 تا خروس به 1000 تا گربه حکومت میکردن،میپرسین چطوری؟
خب آخه خروسها به گربه ها گفته بودن که تاجشون اتیشه و اگه به نظامشون توهین کنن،با اون تاج میسوزوننشون.........
گربه ها در فقر و نکبت برای این خروسهای ظالم کار میکردند تا یه شب زمستون یکی از خونواده ها که گربه باباهه مرده بود و گربه مامانه زندگی را میچرخوند،کبریت نداشتن که اتیش روشن کنن و سردشون بود،پسر بزرگه گفت: من میرم کبریت پیدا کنم و از خونه اومد بیرون،هر چی گشت کسی باز نبود...یه دفعه فکری به سرش زد.
رفت پشت پنجره اتاق قصر یکی از خروسها و دید که حسابی خوابه...یه تیکه چوب برداشت و یواشکی رفت تو ی اتاق و اروم زد به تاج خروسه که اتیش بگیره...... خوب دیگه بقیش را حدس بزنین.
فرداش تمام خروسها به صورت جوجه کباب زعفرانی روی میز و جشن آزادی.............
نتیجه میگیریم که قدرت حکومتهای ظالم از جهل و ترس مردمه و اگه این جهل تبدیل به اگاهی بشه همشون کباب میشن و خوب ظاهرا این جهل داره از بین میره؟نظر شما چیه؟
یه مزرعه ای بود که توش10 تا خروس به 1000 تا گربه حکومت میکردن،میپرسین چطوری؟
خب آخه خروسها به گربه ها گفته بودن که تاجشون اتیشه و اگه به نظامشون توهین کنن،با اون تاج میسوزوننشون.........
گربه ها در فقر و نکبت برای این خروسهای ظالم کار میکردند تا یه شب زمستون یکی از خونواده ها که گربه باباهه مرده بود و گربه مامانه زندگی را میچرخوند،کبریت نداشتن که اتیش روشن کنن و سردشون بود،پسر بزرگه گفت: من میرم کبریت پیدا کنم و از خونه اومد بیرون،هر چی گشت کسی باز نبود...یه دفعه فکری به سرش زد.
رفت پشت پنجره اتاق قصر یکی از خروسها و دید که حسابی خوابه...یه تیکه چوب برداشت و یواشکی رفت تو ی اتاق و اروم زد به تاج خروسه که اتیش بگیره...... خوب دیگه بقیش را حدس بزنین.
فرداش تمام خروسها به صورت جوجه کباب زعفرانی روی میز و جشن آزادی.............
نتیجه میگیریم که قدرت حکومتهای ظالم از جهل و ترس مردمه و اگه این جهل تبدیل به اگاهی بشه همشون کباب میشن و خوب ظاهرا این جهل داره از بین میره؟نظر شما چیه؟