حقیقته..لطف داری شما!
سودابه خوابه اگرم باشه طرفدار منه او کی!!!!!!آبجي سودابه كجايي ؟؟!!!
من عمراً تكون بخورم![]()
همین کارارو میکنیم دیگه... نکنه توهم چاخی؟؟؟؟
حقیقته..لطف داری شما!
سودابه خوابه اگرم باشه طرفدار منه او کی!!!!!!آبجي سودابه كجايي ؟؟!!!
من عمراً تكون بخورم![]()
من چای نمی خورم!
به نشانه حمایت!![]()
یاسمنیا طفلیآبجي سودابه كجايي ؟؟!!!
من عمراً تكون بخورم![]()
نخير من ايروبيك دنس كار ميكنمحقیقته..
سودابه خوابه اگرم باشه طرفدار منه او کی!!!!!!
همین کارارو میکنیم دیگه... نکنه توهم چاخی؟؟؟؟
آبجي سودابه كجايي ؟؟!!!
من عمراً تكون بخورم![]()
ممنون از دلسوزيتیاسمنیا طفلی
دلمون برات سوخت
طفلکی![]()
ز ز ز ز ز ز ز ز ز اینا میدونی یعنی چی؟؟؟؟من چای نمی خورم!
به نشانه حمایت!![]()
نمیخوا خوشحال باشی پاشو دیگه...![]()
بازم معرفت همسايه
الحق كه شمالي هستي![]()
نمیخواد دلت بسوزه شما هم یه میوه بیار فعلا....یاسمنیا طفلی
دلمون برات سوخت
طفلکی![]()
مشخصه چاخالو...نخير من ايروبيك دنس كار ميكنم![]()
کم نیار باید بره بیاره....لباتو اینجوری نکن نمیخواد چایی بیاری
کوفت میخوریم امشب...
اي بابا بخاطر يه چايي چه الم شنگه اي به پا كردينلباتو اینجوری نکن نمیخواد چایی بیاری
کوفت میخوریم امشب...
ز ز ز ز ز ز ز ز ز اینا میدونی یعنی چی؟؟؟؟
چایی آخر شب ضرر داره ها!لباتو اینجوری نکن نمیخواد چایی بیاری
کوفت میخوریم امشب...
کم نیار باید بره بیاره....![]()
زنمیخوا خوشحال باشی پاشو دیگه...
مشخصه چاخالو...
کم نیار باید بره بیاره....![]()
اي بابا بخاطر يه چايي چه الم شنگه اي به پا كردين(درست نوشتم؟![]()
)
آخجون خشكهاگه چایی میاوردی لالایی میخوندم برات خوابت ببره
یکی از پیامبران از کنار حوضچه ای در حال عبور بود دید عده ای از بچه ها تو حوض دارن بازی میکنند یه بچه کوری هم بیرون غمگین نشسته دلش به حالش سوخت و از خدا خواست که بینایی رو به اون بچه برگردونه فرشته ای اومد که ای پیامبر این حکمت خداست ...خلاصه خدا بینایی رو به اون بچه برگردوند بعد از ساعتی پیامبر باز داشت اون مسیر رو بر میگشت که دیدممنون از دلسوزيت
حالا پاشو يه چايي بيار![]()
بچه ها من کم کم باید برم، 6صبح باید بیدار شم!![]()
موفق باشي
چی؟//آخجون خشكه![]()
بچه ها من کم کم باید برم، 6صبح باید بیدار شم!![]()
یکی از پیامبران از کنار حوضچه ای در حال عبور بود دید عده ای از بچه ها تو حوض دارن بازی میکنند یه بچه کوری هم بیرون غمگین نشسته دلش به حالش سوخت و از خدا خواست که بینایی رو به اون بچه برگردونه فرشته ای اومد که ای پیامبر این حکمت خداست ...خلاصه خدا بینایی رو به اون بچه برگردوند بعد از ساعتی پیامبر باز داشت اون مسیر رو بر میگشت که دید
حوضچه پر از خون شده از مردم احوال جویا شد و فهمید که اون بچه کور بعد از بدست اوردن بیناییش حوضچه رو پر از خار کرده و پای بچه ها اسیب دیده .پیامبر به حکمت کار خدا پی برد و طلب بخشش کرد .الان منم هم اقا حرفم و پس میگیرم.خدایا مرا ببخش همه کارهای تو حکیمانه است .
یکی از پیامبران از کنار حوضچه ای در حال عبور بود دید عده ای از بچه ها تو حوض دارن بازی میکنند یه بچه کوری هم بیرون غمگین نشسته دلش به حالش سوخت و از خدا خواست که بینایی رو به اون بچه برگردونه فرشته ای اومد که ای پیامبر این حکمت خداست ...خلاصه خدا بینایی رو به اون بچه برگردوند بعد از ساعتی پیامبر باز داشت اون مسیر رو بر میگشت که دید
حوضچه پر از خون شده از مردم احوال جویا شد و فهمید که اون بچه کور بعد از بدست اوردن بیناییش حوضچه رو پر از خار کرده و پای بچه ها اسیب دیده .پیامبر به حکمت کار خدا پی برد و طلب بخشش کرد .الان منم هم اقا حرفم و پس میگیرم.خدایا مرا ببخش همه کارهای تو حکیمانه است .
چیه خوشت اومد .اصلا هم خنده دار نیست
بچه ها من کم کم باید برم، 6صبح باید بیدار شم!![]()
اوه ببخشيد لو دادم؟چی؟//
چه عجب یه تکونی دادی به خودت
باز هم حکمت خدا تجلی پیدا کرد
چه عجب یه تکونی دادی به خودت
فقط بخاطر مقصود بوددوستای گل من رفتم لالا شبتون بخیر
باز هم حکمت خدا تجلی پیدا کرد
دیگه بریم بگیریم بخوابیم که فردا باید بااجدادمون دیدار کنیم.
شب همتون خوش
پدر بزرگ بگیر که اومدم.![]()
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
((تشکر از بچه های زیر کرسی و زیر آسمان باشگاه مهندسان )) | ادبیات | 16 | |
![]() |
دلت برای قصه های بچگیت تنگ شده؟بیا تو کودک گذشته... | ادبیات | 2 | |
P | آخرين قصه | ادبیات | 1 |